…
اگر بتوانیم این اقتصاد مقاومتی را با یک برنامهی عملیّاتی
نه فقط در زبان
تحقّق ببخشیم و در خارج پیاده بکنیم،
کارمان بخوبی پیش خواهد رفت
و مردم هم به ما کمک خواهند کرد.
عرض کردیم که یک ستاد عملیّاتی فعّالی هم
در دولت انشاءالله تشکیل بشود که دنبال کنند،
تکلیف هر دستگاهی را معیّن کنند که کدام بخش از کار،
بهعهدهی کدام یک از دستگاههای اقتصادی
و غیرخدماتی است؛
و زمانبندی کنند،
معیّن کنند که در چه مدّت و در چه زمانی
این وظیفه را آن دستگاه انجام خواهد داد
و پیگیری کنند
تا این که انشاءالله این کار انجام بگیرد
و این تحرّک عظیم و همهجانبهی ملّی تحقّق پیدا کند.
…
رهبر معظم انقلاب/ ۱۲ شهریور ۱۳۹۴
پس از گذشت زمانی از طرح موضوع اقتصاد مقاومتی توسط رهبر انقلاب و فقدان حتی یک نمونه عملی آن در کشور اکنون شاهد آن هستیم که باز خود رهبر دست به کار شده و روش کار را به دولتمردان و مدعیان امور نشان میدهد. جای تاسف است که این موضوع آن قدر برای مجریان امر ناشناخته و غیر عملی بوده (شاید هم کماهمیت) که خود مقام رهبری مجبور میشود چگونگی اجرای آن را به قوه مجریه یاد دهد.
شاید این غفلت از اقتصاد مقاومتی بیتناسب با حسی نباشد که به ما میگوید دولتمردان آن قدر که باید درکی از فشارهایی که بر مردم میرود ندارند و آن را با وجود خود حس نمیکنند. و یا این که آن قدر سرگرم بگو مگوهای داخلی هستیم که پدافند اقتصادی را رها کرده و برنامهای برای مقابله با فشارهای اقتصادی تهیه نکردهایم.
رهبر معظم انقلاب در سخنانی که در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری در شهریور امسال گفت بار دیگر عدم توجه به اقتصاد مقاومتی را یادآور شده و خود نقشه اجرای آن را برای فرماندهان این عملیات مقاومتی توضیح داد.
اشاره به تشکیل یک ستاد عملیاتی فعال در دولت (که باید امری بدیهی بوده و از ابتدا شکل میگرفت) رکن اصلی این نقشه عملیاتی است. گذشته از این که هر سه کلمه ستاد، عملیاتی و فعال، گویای سه وجه مهم طرح اقتصاد مقاومتی هستند که تاکنون جایشان خالی بوده، این که دولت مسئول تحقق این امر میباشد یک خط کشی مشخص و واضح است که تکلیف شخص مسئول در این باره را روشن میکند. زیرا برخی دولتمردان عادت کردهاند توپ مدیریت بسیاری از مشکلات را به زمین مردم انداخته و در صورت موفقیت یا عدم موفقیت آن در جایگاهی که به صلاحشان باشد موضع بگیرند.
آغاز کار طبق دستور رهبر با تشکیل ستاد عملیاتی فعال در دولت است که تکلیف هر یک از دستگاهها را در این باره مشخص میکند. اما از آن جا که در نهایت این اقشار مختلف مردم هستند که باید به برنامههای دولتمردان جامه عمل بپوشانند پس مجریان نهایی اقتصاد مقاومتی همانا مردم و کارآفرینان هستند که به مثابه سربازان در صحنه نبرد میباشند.
اما بین آن ستاد عملیاتی و سربازان و سردستهها، سازمان و سلسله مراتبی است که هر کدام در تحقق برنامههای بالادست خود نقشی دارند. در این مورد خاص میتوان به تشکلها اشاره کرد. دیر یا زود تشکلها وارد دستورکار گسترش و اجرایی کردن برنامههای اقتصاد مقاومتی خواهند شد. یا برنامهها به آنها ابلاغ خواهد شد و یا از آنها خواسته خواهد شد که برنامههای عملیاتی خود را در این باره ارائه داده و یا گزارش پیشرفت کار در این زمینه را بدهند.
البته خدا کند همین شود زیرا هر چیز غیر از این یا به معنی فراموشی اصل موضوع یا نشانه یک طرفه به قاضی رفتن دولتیها است.
تا کنون که اقتصاد مقاومتی فقط لفظی بوده که با آن هر نوع فشار اقتصادی بر مردم توجیه شود. اما برداشت بنده و مردم و خواست رهبر این نبوده است. ما همه بر این باور هستیم که نوعی گردش کار خاص باید برقرار شود تا امکانات و استعدادهای داخلی به بالاترین میزان بهرهوری رسیده و نیاز به بیرون کمتر شود. این به معنی آسیبپذیری کمتر در برابر تهدیدات اقتصادی خارجی است یعنی بخشی از همان اقتصاد مقاومتی.
درک و توسعه این رویکرد با صنعتگردانان یا تشکلهاست. صاحب نظران و دلسوزان مثبتاندیش هر حرفه نیز نقش موثری خواهند داشت.
نکتهای است که عدهای منتظر نشستند تا پولهای آزاد شده برسد و رنج و فشار تمام شود و در ادامه آن هم دیگر کسی از اقتصاد مقاومتی صحبت نکند. حال آن که با تکرار دستور اجرای اقتصاد مقاومتی در شهریور امسال و الزام دولت به ایجاد ستاد فعال برای آن از سوی رهبر مشخص شد که اجرای این دستورکار حداقل از دید طراح آن یعنی رهبر انقلاب هنوز الزامی است.
بسیاری از ما بر این باوریم که اقتصاد کشور یک شبه و یک ساله بهبود پیدا نخواهد کرد. همچنین میدانیم آن چه که از دست رفته نیز بسرعت باز نخواهد گشت. بنا بر این فرمول پیشرفت امور را باید در جایی دیگر جست و جو کرد. البته موانع زیادی هم بر سر راه وجود دارد که اگر از سر راه برداشته شود در بهبود اوضاع اقتصاد نقشی و اثری خواهند داشت.
برای مثال انواع تخلفات در کسب و کار، برخوردهای قهرآمیز بین بنگاهها، خروج از استانداردها به بهانه تحریم، بیتوجهی به اخلاقیات و مرامهای صنفی، اولویت دادن به رانتداران، گرایش به تجملات و ظواهر و تعارفات(حتی در صنعت)، مدرکگرایی و بسیاری از صفات ناپسند که در حوزه کسب و کار رواج یافته خود عواملی بازدارنده هستند که اگر مانند آلودگی از بدنه صنعت و تجارت شسته شوند به سلامت بازار و افزایش بهرهوری آن کمک خواهند کرد.
به هر حال یک وجه مقاومت همانا همدلی و همیاری است که در سایه گذشت و امید شکل میگیرد. هر شکلی از مقاومت نوعی از اتحاد و یکپارچگی را در دل خود دارد. همچنین تقسیم وظایف از ویژگیهای مقاومت است. در واقع کیفیت مقاومت ارتباط مستقیم با سامانیافتگی وظایف دارد.
همه اینها را گفتم تا به نقش تشکلها در فرماندهی عملیات مقاومت اقتصادی برسم. واضح و مبرهن است که ایجاد همدلی در یک صنف بر عهده دولت نیست بلکه بر دوش بزرگان و مسئولان آن صنف است. اما این جا توجه به یک عزم ملی بیش از منافع صنفی اهمیت دارد. در واقع در شرایط فعلی مسئولان تشکلی که برای ایجاد همدلی در صنف خود اصناف یا تشکلهای دیگر را تضعیف میکنند در مسیر اقتصاد مقاومتی نیستند و عملکرد کاهنده دارند. اقتصاد مقاومتی نیاز به همافزایی و تجمیع قوا در سطح ملی دارد.
ویژگی عملکرد مقاومتی ساختار تشکیلاتی، تقسیم وظایف و پاسخگو بودن در قبال مسئولیتهای محوله است. درستکاری اولین و مهمترین مسئولیت محوله در جریان مقاومت است و مسئولیتپذیری عنصری است که به آن معنی میدهد. مسئولان تشکلها باید تشکل خود را در مسیر تحقق برنامه ملی اقتصاد مقاومتی قرار داده و مانند حلقهای از یک زنجیر بزرگ عمل کنند.
تشکلها نخستین گروهی هستند که باید گزارش دهند در اقتصاد مقاومتی چه کردهاند. تجمیع فعالیتهای تشکلها است که دورنمایی از موفقیت اقتصاد مقاومتی یا شکست آن را رقم خواهد زد. اگر نه تاریخ بندرت به یاد دارد که موفقیت مقاومت با عملکرد انفرادی و ناهماهنگ قرین شده باشد.
دولت باید تشکلها را جدی گرفته و به راهکارهای نخبگان هر صنف و صنعت برای برون رفت از حلقه محاصره توجه کند تا پیروزی به دست بیاید*