ده سال گذشت

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 88 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

کمي قبل از ده سال پيش بود.
درست یادم نمی آید اواخر سال 1374 بود یا اوائل سال 75. در کار چاپ و بسته‌بندي بودم. درامد بدی نداشتم. هم پروژه‌هاي چاپی و هم پروژه های چاپ بسته‌بندي را انجام می دادم. همچنین دوره های نظارت چاپ را هم برای اولین بار راه اندازی کرده و مشغول تدریس آنها بودم. رساله دوره کارشناسی را با موضوع از طراحی تا چاپ نوشته بودم که خیلی مورد توجه زنده‌یاد مرتضی ممیز قرار گرفته بود و اصرار داشت که به صورت کتاب چاپ شود تا کار اساتید گرافیک آسان گردد. حتی سالهای بعد برای آن مقدمه ای هم نوشت.
در آن دوران با وجود ارادتي که بر و بچه‌هاي نشريه صنعت چاپ داشتم بر اين باور بودم که لازم است کم کم مباحث بسته‌بندي از زير سايه چاپ بيرون آمده و ارزشهاي خود را در محيطي مستقل و تخصصي مطرح کند. اين بود که به اداره مطبوعات داخلي وزارت ارشاد رفتم و تقاضاي مجوز نشريه ”چاپ و بسته‌بندي“ را کردم.
آن روز بيست و هشت يا بيست و نه سال داشتم. و سري پرشور و البته بي‌خبر از آينده‌اي که براي خود و صنعت کشورم رقم مي‌زدم.
يک سال و نيم، شايد هم بيشتر گذشت تاصبح يکي از روزهاي پاييز 76‌ مهدي کرکه‌آبادي مدير نشر بشارت که از دوستانم بود تلفنم را به صدا دراورد و بي مقدمه گفت: ”سلام آقاي مدير مسئول. تبريک مي‌گم.“ در آن لحظه به تنها چيزي که فکر نمي‌کردم مجوز نشريه‌ام بود. ولي مهدي گفت: ”آقا تبريک مي‌گم. مجوز نشريه‌ات صادر شده.“ باور کردني نبود. مدت زيادي بود که کار اعطاي مجوز نشريات متوقف شده بود و بسياري از درخواست کنندگان قيد آن را زده بودند. اما آن روز پس از چندين سال که مجوز نشريات بـه صـورت قطره‌چکاني صادر مي‌شد نام ده نشريه جديد در روزنامه همشهري اعلام شد. ما نخستين گروه از نشريات بوديم که با شروع به کار دولت سيدمحمد خاتمي مجوز انتشار گرفتيم. اين چنين شد که‌ نهالي در ميان درختان سر براورد و صنعتي را مطرح کرد که بسرعت زبانزد کارآفرينان شد و شتاب پيشرفت صنايع کشور را افزايش داد. صنعت بسته‌بندي کشور هويتي مستقل يافت. آن روز من سي‌ساله بودم.

ياعلي گفتيم و عشق آغاز شد….
و اين عشق آسان نمود اول ولي….

مي‌دانستم کار سختي است. بنا بر اين تمام فعاليتهاي پيشين خود را به کناري گذاشتم و با هيجان خود را به ميان آتش مسئوليتي انداختم که هيچ کسي از من نخواسته بود مگر وجدانم.
آن روزها بيش از آن که يک ژورناليست ماهر باشم يک متخصص عاشق بودم که مي‌خواست اطلاعات و تجربياتش را به ديگران انتقال دهد و صنعت مورد علاقه خود را بالنده کند. از اين رو سالهاي اول سالهاي بسيار سخت و دشواري بود. سالهايي که تا صبح يکه و تنها در دفتر بيدار مانده و انبوه کارهايي را که نمي‌توانستم به کسي بسپارم (چون از عهده دستمزدش برنمي‌آمدم) انجام مي‌دادم. طبيعي است که هر کسي در چنين شرايطي زود خسته و نااميد مي‌شود. اما هر بار که صدايي از پشت تلفن و از شهرهاي دور و نزديک به من خسته نباشيد مي‌گفت و انتشار اين مجله و مقالات آن را مفيد و بجا ارزيابي مي‌کرد احساس مي‌کردم براي کشورم قدمي‌برداشته‌ام. مسئله اين جا بود که با اين تشويق‌ها و با وجود کساني که منتظر شماره‌هاي بعدي و مقالات آن بودند ديگر نمي‌توانستم اين رشته را قطع کنم.
خيلي خوب است که انسان بتواند گرهي از کار ديگران باز کند و من خوشحال بودم که تماسهاي تلفني با دفتر مجله از اين مهم حکايت داشت. حال مي‌توانستم ادعا کنم که در پيشرفت جامعه خود موثر بوده‌ام.
آن سالهاي خيلي خيلي خيلي سخت گذشت و مجله کم کم جا افتاد. البته کار هيچ گاه بر ما آسان نبود و نشد. من صنعتي را به جامعه دولتي و خصوصي کشور معرفي کردم که هيچ تعريفي براي آن وجود نداشت و در هيچ قالبي قابل ارزيابي نبود. بسيار بسيار نوشتيم و گفتيم و چانه زديم تا امروز بسته‌بندي از يک موضوع تجملي و زيادي به يک امر حتمي و غير قابل ترديد تبديل شد.
اينها به آساني انجام نشد. چه سماجتهايي که به خرج داديم. چه بي‌توجهي‌ها، چه بي‌مهري‌ها و تحريمهايي که بر ما روا نشد.
روشي که برگزيده بودم، معرفي پيشرفتهاي بسته‌بندي به صنايع هدف بود. بسياري از توليدکنندگان از اين طريق با مسئله بسته‌بندي درگير شدند و خواسته‌هاي ايشان تقاضا را در صنايع بسته‌بندي چه از نظر کمي و چه کيفي بالا برد. رشد صنعت بسته‌بندي در ايران طي سالهاي گذشته مثال‌زدني است. اين شتاب سريع در گرو روشي است که بر پايه ايجاد حساسيت در بازار يعني همان بخش توليد بنا شد. اين روش بسيار موثر نشان داد و امروز بيشتر بخش توليد و صنايع بسته‌بندي با آخرين دست‌آوردهاي جهاني در زمينه بسته‌بندي آشنا هستند و بسياري را ديده‌اند.
از سال 77‌ نخستين قدم براي هويت دادن به صنعت بسته‌بندي در ميان صنـايـع ديگـر و بـه چشم اوردن آن برداشتم که جمع‌آوري اطلاعات دست‌اندرکاران صنعت و خدمات بسته‌بندي بود. اکنون چهارمين دوره از اين بانک اطلاعات انتشار يافته و در دسترس مردم است. مي‌توانم ادعا کنم که در هشت سال گذشته چه در داخل و چه در خارج از کشور صنعت بسته‌بندي ايران تنها از طريق اين بانک اطلاعات شناخته شده است. هر چند که‌ جمع‌آوري و پالايش اطلاعات آن بسيار سخت و روان‌سوز بود.

امروز به موج‌سواراني نگاه مي‌کنم که پير و جوان بي‌مهابا بر روي موج بسته‌بندي مي‌پرند و با اين موج خود را به بالا مي‌رسانند. موج بسته‌بندي که امروز سواري بر آن آسان شده آن روز وجود نداشت.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .