رفت و آمدها شروع شده. حتما متوجه شدهاید. تعداد هیاتهای تجاری ترکیه در ایران بسرعت در حال افزایش است. آلمانیها دیدهبانهای خود را برای ارزیابی بازار ایران گسیل داشتهاند. ایتالیاییهای با ادبیات خاص خودشان دنبال گسترش رابطه تجاری با ایران افتادهاند. شدت حضور چینیها در نمایشگاههای تجاری ایران، صدای کشورهای دیگر را درآورده….
شبهای احیا که میشود آخر دعاها، یکی از جملههای معمول این است: “شاید سال بعد دیگر نباشیم…”
ترکیب وضع بد بازار برای صنعتگران ایرانی با اشتیاق بیسابقه کشورهای خارجی برای بازگشت به بازار ایران (با این تصور که تحریمها برداشته خواهد شد) مقداری نگرانی به وجود میآورد.
چند سال پیش که برای ایجاد سرفصل کاری جدید بین یکی از ماشینسازان بزرگ بستهبندی با پتروشیمی تلاش میکردم مدیر بازرگانی آن شرکت داخلی یادآور شد همین شرکتهای بزرگ ملی به محض آن که تحریمها برداشته شوند حتی تلفنهای ما (صنعتگران داخلی) را جواب نخواهند داد و برای خرید از برندهای بزرگ خارجی صف خواهند بست.
اکنون زنگها به صدا در آمدهاند. ما شهروندان ایرانی آن قدر که باید قدرت پیشبینی آینده مذاکرات را نداریم. شرایط داخل فقط بر طبل بدگمانی میکوبد اما به نظر میرسد طبل اروپا حداقل برای خودشان بر خوشگمانی میکوبد.
ترکها با خوشبینی بیسابقهای نسبت به آینده بازار ایران بر وسعت حضور خود در این جا افزودهاند. بزودی شرکتهای ترک را نه در نمایشگاههای تخصصی ایرانی بلکه در نمایشگاههای تخصصی اختصاصی خودشان در ایران خواهیم دید. آلمانیها مثل همیشه ابتدا اطلاعات جمع میکنند و پس از ارزیابی دقیق با امکانات و اندیشهای که تنها نیمی از آن را به زبان آورده و نمایش میدهند وارد میدان خواهند شد. در همین شرایط چینیها حال و روز ما را دارند. آنها بازار ایران را مال خود میدانند اما نگران بازگشت قدرتهای بزرگ جهان به ایران هستند. در مقابل اروپاییان بویژه آلمانها به طور جدی (واقعا جدی) کمر به قطع کردن دست چینیها از بعضی بازارهای صنعت هستند.
اما ما برای آیندهای که دیگران در آینه ما دیدهاند چه تدارک دیدهایم.. بنیه ما رو به ضعف رفته و شنیدن واژههایی مانند “دلار” و “یورو” خاطرات بدی در ذهن ما تداعی میکند. حالا صاحبان دلار و یورو در راه هستند. البته ایشان به فکر تقویت انرژی از دست رفته ما نیستند. ایشان برای احیای اقتصاد خرد شده ایران نمیآیند. ایشان میآیند کالاهای خود را بفروشند. من شک دارم با فراز و نشیبها و ناپایداریهایی که در سیاستهای غرب نسبت به ایران وجود داردکسی از ایشان برنامه بلندمدتی برای حضور در بازار ایران داشته باشد. شرایط فعلی از نظر خارجیان تنها یک فرصت ارزیابی میشود. شبیه یک نمایشگاه فروش بهاره! حداقل بهتر است ما اینچنین فکر کنیم.
اما دولت ما و تشکلهای صنفی و صنعتی ما که مشاوران دولت به حساب میآیند برای این فرصت چه برنامهای دارند؟ گذشته از چینیها که ریز و درشت آنها آمار کش تنبان ما را هم دارند و در ایران برای آنها باز بوده، اروپاییان و حتی ترکها با سازماندهیهای صنفی و تجاری وارد بازارهای ما میشوند. این خود فرصت خوبی برای ماست که در چارچوبی قانونمند و صنفی به طرح خواستههای متقابل خود با گروههای خارجی بخصوص اروپاییان بپردازیم.
پس از بینشها و گرایشها که در توسعه یک کشور از اهمیتی بنیادین برخوردار است، زیرساختهای صنعت، تجهیزات اتوماسیون، مواد مصرفی و نرمافزارهای پیشرفته از اصلیترین عوامل تمایز بین ساختههای رقبای بزرگ خارجی با ساختههای ماست. باید در فضایی حرفهای و کاملا مطابق با قوانین کسب و کار، شرایطی ایجاد شود که سهم عوامل بالا در این گشایش تجاری در خور افقهای توسعهای تعریف شده برای کشور باشد.
باید با ظرافت و بدون هیچ تنشی ابتدا راه برای ورود صنایع بالادست باز شود. اولویتها باید به صاحبان فنآوریهای پایه اختصاص داده شود. قطعهسازها، تولیدکنندگان مواد اولیه، سازندگان تجهیزات جانبی مانند کامپوننتها و کنترلرها باید در اولویت قرار گیرند. باید به تضمینهایی برسیم که تامین تجهیزات زیرساخت و تکمیلی دچار تهدید و تحدید نشود. باید برای رسیدن به این خواستهها طوری مذاکره کنیم که پیشنهادات ما از نظر طرفهای مقابل منطقی و بدیهی به نظر برسد هر چند که رضایت کامل نداشته باشند.
روی صحبت من با تیم مذاکرهکننده هستهای نیست. روی صحبت من با تشکلهای صنفی و صنعتی است که هماکنون باید خودی نشان دهند. آنها باید با دقت به جمعآوری اطلاعات بپردازند، برنامهریزی کنند و پس از آن با سیاستی صحیح وارد مذاکره با تامینکنندگان خارجی خود شوند.
آن مردان میآیند آن مردان با امکانات میآیند
.اين نوشته به عنوان سرمقاله ماهنامه صنعت بسته بندی شماره 157 در بهمن 1393 منتشر شده است