تاکنون چه قدر درباره “برنامه”های نامزدان ریاست جمهوری برای توسعه اقتصادی و معیشت مردم کنجکاوی کردهاید؟ آن چه از این دست برنامههای اقتصادی به یاد ما مانده، صحبت از پول تو جیبی ماهانه و امثال آن است.
نهادهای بالادست آن قدر که به “رجل سیاسی” بودن یک فرد اهمیت میدهند و سعی در سنجش میزان آن دارند به دنبال برنامه آن باصطلاح رجل سیاسی برای توسعه کشور نیستند. رجل سیاسی بودن هم الزاما مترادف با لیاقت و شایستگی در اداره کشور نیست. رفتار دولتها و هواداران آنها با یکدیگر و برخوردهای رجال سیاسی کشور در ایام اخیر جای هیچ برهان خلفی برای ادعای بالا باقی نمیگذارد. کسی نمیداند بالاخره کدام مرد، مردی برای تمام فصول است. زیرا عملکرد، تفکر، اعتقادات و حتی پوشش بسیاری از رجال هر فصل در فصلی دیگر زیر سوال میرود. در این میان، مردم سرگردان به دنبال حق میگردند. نتیجه این رفتار همین شده که سالها است کشور در برابر تهاجم اقتصادی قرار دارد و از پدافند اقتصادی آن با همه آقایان و آقازادهها و متخصصان و مدرکبازانش کاری ساخته نبوده است.
وقتی سر تحلیلها و دیدگاهها دعوا است نهادهای نظارتی کشور چگونه و چه طور میتوانند دریابند که کسی برنامه مناسبی برای توسعه ملی و آبادانی کشور دارد. چند درصد از سرمایهگذاران و خبرگان صنعت و اقتصاد کشور در کادرهای نامزدهای ریاست جمهوری قرار دارند؟ نکن تیمهای تخصصی آقایان همان خبرههایی باشند که هر یک سالها پستهای کلیدی را اشغال کردند ولی حتی یک نفر از آنها مرد اجرای کامل اصل ۴۴ قانون اساسی نبود. احزاب فعال کشور با کدام تیم تخصصی میتوانند موفقیت نامزد خود در انتخابات را حتی تشریح (نه تضمین)کنند.
آیا این تاسفآور نیست که مردم تا یک ماه به انتخابات ریاست جمهوری هنوز ندانند چه کسانی نامزد ریاست جمهوری هستند. بعد ر این مدت کوتاه و در میان هیاهوهای فضای انتخابات چه کسی میتواند پاسخ خود را بگیرد. حتی آنها که صرفا به دنبال فرد مورد تایید مقام رهبری هستند نیز در فضای غبارآلود تبلیغات انتخاباتی مسیر خود را گم کرده و شاخه را با تنه اشتباه میگیرند.
آن چه به عنوان برنامه نامزدهای ریاست جمهوری در تبلیغات انتخاباتی به خورد مردم داده میشود در واقع شعارهای کلی است که بری اجرایی شدن نها نیاز به میلیونها نفرساعت کار تخصصی و زیر و رو کردن بسیاری از شخمها و کاشتههای نفر قبلی است. کافی است از این رجال سیاسی نامزد پست ریاست جمهوری بپرسید برنامه شما برای توسعه صنعت و تجارت چیست و وزیر مربوطه در کابینه شما چه کسی خواهد بود؟ واقعیت این است که ترکیب تیم بسیاری از آقایان بیشتر سیاسی، فرهنگی و امنیتی است زیرا چشماندازهای توسعه برای ایشان مشروط به ثبات ایشان است.
از ایشان درباره صنعت و تجارت بپرسید
خطاب من به کارآفرینان کشور است. از نامزد انتخاباتی خود درباره سیاستهای صنعتی و اقتصادی او بپرسید. از وزیر صنعت و تجارتش بپرسید. از سرداران اقتصادی او بپرسید. چه کسی مرد آن است که کشتی طوفانزده تولید و تجارت کشور را سالم به ساحل نجات برساند؟ چه کسی مرد آن است که فقط ادعا کند میتواند نرخ ارز و قیمتها را اصلاح کند. هیچ دولتی در کنترل نرخ ارز و تاثیر آن بر معیشت مردم توانا نبوده است. جالب است که از دغدغههای مهم رهبری در طول سالها که مدام در سخنان ایشان تکرار شده توجه به معیشت مردم و مشکلاتی است که از این درگاه بر مردم و نظام وارد میشود. امروز بخش اقتصاد در همه مقیاسهای خود ناتوان و آسیبپذیر نشان میدهد زیرا برنامه درستی برای رشد آن وجود نداشته و آن قدر فرصتسوزی شده که امروز برای خرید فرصت باید به فروشگاه تهدیدکنندگان برویم.
راهحل سیاسی برای معیشت مردم!
متاسفانه فضای موجود به گونهای شکل گرفته که بسیاری از فعالان تولید و اقتصاد کشور، بهبود وضعیت اقتصاد را از دریچه تدبیر دولت آینده درباره تحریمها و معادلات سیاست خارجی میبینند. این که فکر کنیم آن چه تاکنون برای ما پیش آمده و بعدا خواهد آمد حاصل خرد فردی بوده و یا خواهد بود توهمی بیش نیست. اگر چنین فردی هم پیدا شود تدبیر او ماندگار نخواهد بود. در همین شماره مطلبی خواهید خواند که بیانگر بعضی نقاط ضعف ریشهای در بخش تجارت ایران میباشد. نقاط ضعفی که حتی نقش نظامهای حاکم بر ایران نیز در آن کمرنگ است.
اگر ما امروز در مقابل بسیاری از فشارهای اقتصادی آسیبپذیر هستیم به این دلیل است که بدنه کشور در برابر فشارهای اقتصادی تقویت نشده است. تکیه بر صادرات غیرنفتی، آرزویی است که حداقل از پنجاه سال پیش به این طرف خبرگان صنعت کشور را مشغول خود نگه داشته ولی هیچ گاه ساز و کار ماندگاری برای آن ایجاد نشد.
آقای رییس جمهور آینده؛ این که مردم همه فشارها را تحمل کرده و یا با انواع پیامدهایی که اثرات منفی اجتماعی دارد به هضم آن فشارها در میان خود بپردازند را نمیتوان مملکتداری دانست. این تحمل و هضم هم نه از سر تایید روش و عملکرد مسئولان بلکه از سر ناچاری و نبودن گوش شنوا و یا به خاطر نگه داشتن حرمت کسانی است که خالصانه از جان مایه گذاشتند و امثال آنان که هنوز زندهاند و در گوشه و کنار و لایههای پایینتر در حال خدمت صادقانه و مسئولانه هستند.
تفکیک اقتصاد و سیاست
امتزاج اقتصاد با سیاست نتیجهای جز فقر و بیثباتی ندارد. وضعیت نابسامان اقتصاد جهان نشانهای از نتیجه دخالت سیاست در اقتصاد است. مسئله این جاست که یک تاجر برای خاموش نشدن چراغ دکان خود، خد را درگیر نظرات و باورهای مشتری نمیکند و حتی در صورت لزوم از نظرات خود (در ظاهر) عقبنشینی میکند اما در عرصه سیاست چنین چیزی براتی امکانپذیر نیست. پس اقتصاد سیاستآلود نمیتواند یک فضای کسب و ر قابل کا ایجاد کند.
شاید دخالت ساست در اقتصاد همیشه وجود داشته و اجتنابناپذیر باشد اما امروز به نظر میآید این دخالت بیش از آن چه که فضای کسب و کار بتواند تحمل کند پیش رفته است. امروز بخشی از جهان که ما نیز در آن نقش فعال داریم بشدت درگیر این پدده هستند و اما ایالات متحده ب آن که خود بانی چنین رفتاری است به دلیل توانمندی اقتصاد و داشتن ذخایر بزرگ چندان آسیبپذیر نشان نمیدهد.
ایران اما از هر دو سو در این پدیده درگیر است. هم خود این گونه رفتار میکند و هم دیگران این روش را بشدت بر ایران اعمال میکنند.
حال باید دید کدام یک از نامزدهای محترم ریاست جمهوری میتواند بدون فدا کردن عزت و اعتقادات مردم ایران عناصر این مخلوط مضر یعنی اقتصاد سیاسی را به نسبتهای صحیح خود که موجب توسعه و بهروزی مردم ایران شود از هم جدا کند.
همین جا است که در حل پایدار مشکل اقتصادی از طریق سیاست باید تردید کرد. در واقع آن چه که جهان نیاز دارد عقبنشینی از مواضع سیاسی به خاطر بهبود اقتصاد و معیشت مردم نیست بلکه عقبنشینی سیاست از عرصه اقتصاد است. این کار از یک سیاستمدار بر نمیآید بلکه به کارآفرین و اقتصاددان خلاق نیاز داریم. حاکمی که قدرت آبادانی دارد برتر از حاکمی است که فقط سیاست و حکومت میداند. چرا که امیرالمومنین علی(ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر میفرماید: “باید اندیشهات در آبادى زمین از تدبیرت در جمعآورى مالیات بیشتر باشد، زیرا مالیات جز با آباد کردن زمین به دست نمىآید، و هر کس بخواهد منهاى آباد نمودن، مالیات بگیرد شهرها را خراب کرده، و بندگان خدا را به هلاکت انداخته، و حکومتش جز اندک زمانى نماند.”
در واقع فشارهای اقتصادی دیگران بر ما نیز از سر برتری سیاسی یا اعتقادی آنها نیست بلکه این توانایی و مدیریت اقتصادی ایشان است که به عنوان اسلحه برتر علیه ما به کار گرفته شده است. اسلحهای که ما بسیاری از تولیدکنندگان وطنی آن را با سهل و سادهانگاریها و گاهی فساد اداری و اقتصادی دلسرد کرده و از خود رانده و میرانیم. نقش زیاد دولت در اقتصاد و بازار، آسیبپذیری آن را بالا برده است.
دولت یا بنگاه اقتصادی؟
در بیشتر کشورهای جهان رییس دولت را به عنوان یک سیاستمدار میشناسند و او انعکاسی از جریانهای غالب سیاسی کشور شناخته میشود اما، در این گونه کشورها فضای کسب و کار و اقتصاد مانند ایران تحت تاثیر دولتمردان و سیاسیون نیست و به این آسانی از نبوغ هر دولتمرد تازه از راه رسیدهای تمکین نمیکنند. زیرا عمده بدنه اقتصادی این گونه کشورها در مالکیت بخش خصوصی واقعی است. مردمانی که در رشته کاری خود سابقه زیادی دارند. اینها بواسطه سالیان دراز تجربهای که در کار خود دارند نقدکننده عملکرد دولتهای گذرا هستند و دولتها هم از به لرزه انداختن این بنیانهای اقتصاد کشور پرهیز میکنند.
اما در ایران مدتها است که با ارائه آمارهای مضحک از خصوصیسازی به شعور مردم توهین میشود. صنعت خودرو یک نمونه برای این گفتار است. تمام فعالان بخش خصوصی خودرو اسیر اشاره چند خودروساز دولتی هستند. کافی است به فهرست مدیران ارشد بخش خودرو و جایگاه پیش و پس از تصدی پستهای خودرویی ایشان و موقعیت کنونی ایشان نگاهی بیاندازیم تا ببینیم چه بر صنعت کشور رفته است. مثال دیگرش سازمان تامین اجتماعی است.
به عمل کار براید به سخندانی نیست
رییس جمهور کشور ایران یا باید همان کارآفرین خلاق و مرد معاش و آبادانی باشد و یا حداقل یک تیم قدرتمند اقتصادی واقعی (واقعا واقعی) معرفی کند. این گونه افرا را یتوان تنها در پشت عناوین دانشگاهی و پشت تریبونها پیدا کرد. اصولا ایجاد دفاتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها از دیرباز به دلیل دوری تفکرات دانشگاهیان از واقعیتهای صنعت و بازار و لزوم کاربردی کد علوم دانشگاهها بو است. برای اثبات مردانگی در عرصه اقتصاد کشور کافی است یک نفر پیدا شود و اصل ۴۴ قانون اساسی را به صورت واقعی تحقق بخشد.
کارآفرینان بخواهند
اگر بنشینیم و بگذاریم که کار فقط در حوزه سیاسیون پیش برود باید هشت سال دیگر گوش خود را با وعدها و توجیهات بیفایده و آزمون و خطاها پر کنیم. نه. بلکه کارآفرینان و بنگاههای کسب و کار، این جانبازان سه دهه جنگ نابرابر اقتصادی با درون و بیرون کشور هم باید به میدان آمده و از همین حالا خواستههای خود را به دولت آینده بفهمانند. فرقی نمیکند. واقعا فرقی نمیکند رییس جمهور آینده از کدام جناح و گرایش باشد. وقتی وظایف و ماموریتها مشخص شده باشد، وقتی همه اقشار جامع خواستههای خود را با صدای بلند در مغز نامزدان ریست جمهوری اسلامی ایران ثبت و مستند کنند آن گاه فقط مدعیان در میدان میمانند و اثبات ادعا.
صنعت، تجارت، خدمات و همه کارآفرینان باید خواستههای خود را از هر مسیر و با هر وسیلهای به اطلاع نامزدان ریاست جمهوری برسانند، استانداردهای لازم برای اقتصاد ایران را محترمانه به ایشان تفهیم کنند و در این تعامل از آنها قول اجرا را بگیرند. باید تعاملات آبادانی را جایگزین تعاملات سیاسی کرد. رای دادن و رای گرفتن باید در گرو قول دادن و قول گرفتن باشد. مردان و زنان کارآفرین و تلاشگر، براحتی حرفهای بیپایه و بیمطالعه را تشخیص میدهند.
پس ای کارآفرینان محترم، که کشتی شما با باد تصمیمات دولتها به این سو و آن سو میرود (پیش از رایگیری) به صحنه بیایید و در برنامه نامزدان انتخابات دخالت کرده حجت را تمام کنید و قولها را بگیرید. اگر نه فردا نمیتوانید پیگیر قول نداده شوید.
* * *
این روزها در فکر هشت سال آینده عمر خود هستم. بسیاری از ایرانیان قانونمدار و حامی خدمتگزاران کشور مانند من در اندیشه هشت سال آینده عمر خود هستند. آن کیست که پس از روز رایگیری، حکم خود را از دست رهبر خواهد گرفت و به این واسطه مردم تا آخر دولتش موظف به همکاری با او خواهند شد؟ آیا او لیاقت این مردم را خواهد داشت. درباره خودم میاندیشم که در پایان هشت سال ریاست این آقای جدید وقتی که دیگر حس و حال و نشاط اکنون را نخواهم داشت آیا آن روز تلاشهایم به بار نشسته یا باید برای سومین بار دوره هشت سالهای را با هزاران نفر مدعیان جدید مدیریت کشور برای چانهزنی در زمینه اصلاح امور حوزه تخصصی خود آغاز کنم و اشتباهات تکراری را اصلاح نمایم. برای خودم و شما و ایشان دعا میکنم.

سهم کارآفرینان از انتخابات ریاست جمهوری
متنی که در ادامه میآید به عنوان سرمقاله شماره ۱۴۳ ماهنامه صنعت بستهبندی به چاپ رسیده است