*به نام خداوند بخشنده مهربان*
*راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان*سوره فاتحه، آیه ۷*
یک آدم موفق کسی است که مدام به حساب خود رسیدگی کند و ببیند آیا مسیر صحیحی را پیموده یا نه. اما به طور کلی هم وقتی انسان احساس میکند پیوسته در حال بد آوردن است خود به خود متوجه رسیدگی به امور خود میشود. در این میان گاهی اوضاع به گونهای میشود که واقعا نمیدانی کجای راه را اشتباه رفتهای.
بسیاری از مردم در حالات مختلف و به دلایل گوناگون آیه بالا را که بخشی از سوره حمد است میخوانند.
ما در حال حاضر جزء کدام بخش از این آیه هستیم؟ این روزها این پرسش در ذهن بسیاری از صنعتگران و کارآفرینان و حتی تجار نقش بسته که آیا ما مورد غضب قرار گرفتهایم یا گمراه شدهایم؟
چرا هر چه بیشتر تلاش میکنیم کمتر بهره میبریم؟
وقتی یکی سرما میخورد به او میگویند کمتر تحرک کن و سعی کن بیشتر بخوابی. یعنی تحرک (که لازمه زندگی انسان است) باید جای خود را به سکون و بیحرکتی بدهد زیرا تحرک بیرونی باعث جنب و جوش داخلی (افزایش سرعت گردش خون) میشود و گاهی منجر به توسعه عامل بیماری (مثلا عفونت) مید. گاهی نیز این تحرک باعث هدر رفتن انرژی پادزهر مورد استفاده برای درمان میشود.
دیدن شرایط انقباضی بعضی از تولیدکنندگان، بیننده را به این راه حل میرساند که: “نان در کار نکردن است”. زیرا فضای کسب و کار مانند باتلاقی شده که هر چه در آ دست و پا میزنی بیشتر فرو میروی (غرق میشوی). این شرایط انسان را سر در گم میکند. عدهای معتقد هستند باید وام گرفت، میگیرند و زیر تیغ بانک میروند. عدهای معتقد هستند نباید وام گرفت و بهره داد، ایشان معطل وعدههای این و آن و مطالباتشان هستند. عدهای روی نیازهای مردم سرمایهگذاری میکنند، مدم زیر بار هزینهها به سمت صفهجویی میروند. عدهای روی قراردادهای دولتی حساب باز میکنند، خدشان و هست و نیستشان معلق میشود.
خدا ما ر زمره گمراهان یعنی بدترین مخلوقات روی زمین قرار گرفته باشیم. اا گاهی وقتی به خود مینگریم میبینیم چندان به درستی آن چه انجام میدهیم اطمینان نداریم و نمیتوانیم از کسب و کار و درامد خود دفاع کنیم. وقتی بد میآوریم با خود تصور میکنیم که مورد غضب خداوند قرار گرفتهایم و در پی آن میشویم که کرده خود را اصلاح کنیم. اما این روزها همه راههای پ رو غیر قابل اعتماد هستند. انسان نمیداند به کدام سو برود ه چاله یا چاه نیفتد.
عدهی مغول تجزیه و تحلیل رفتارهای دولت هستند تا بتوانند آینده را حدس بزنند و عدهای مردم را زیر نظر گرفتهاند. اما همه چیز غیر قابل پیشبینی شده است. بسیاری از ما ایرانیان از ملقب شدن به صفت “غیرقابل پیشبینی” خوشمان میآید. البته این صفت برای رزمیدن و در هنگامه نبرد صفت بسیار خوبی است. اما صفت “غیر قابل پیشبینی” در اقتصاد نتیجه وحشتناکی داشته و فقر و بیچارگی به دنبال دارد. متاسفانه بعضی از ما خوی و خصلت جنگی داریم ولی در جایگاههای فرهنگی یا اقتصادی قرار گرفتهایم. آن خصلت جنگی و جنگاوری، صفت غیرقابل پیشبینی بودن را برای ما زینت داده و عظمت خرابیهای در پس آن را در چشم ما کاهش میدهد.
انقباض در صنعت
به طور کلی پدیده غیرقابل پیشبینی بودن رویکرد خوبی نیست. اما در صحنه رزم میتوان از آن بهرهبرداری جنگی کرد. حال آن که غیر قابل پیشبینی بودن حتی اگر در صحنه رزم هم که باشد باعث تحلیل قوا و فشار روانی بر نیروی خودی میشود. اما در پشت خطوط نبرد فیزیکی وقتی به زمینهای کشاورزی، کارخانجات، بانکها، مدارس و دانشگاهها، فرهنگسراها و مراکز فرهنگی و هنری، مغازهها و فروشگاهها و کانون خانواده میرسیم غیرقابل پیش بینی بودن یعنی یک سم مهلک که همه برنامهریزیها را بیخاصیت میکند و فضای ناامیدی را توسعه میدهد. بیشترین ضرر غیرقابل پیشبینی بودن در فضای سرمایه و کارآفرینی است. هر چه اوضاع مبهمتر میشود انقباض در صنعت و اقتصاد کشور بیشتر میشود.
انقباض در صنعت بتدریج چرخ بیشتر صنایع را از حرکت باز خواهد داشت. ابتدا صنایع و تولیدات به ظاهر غیر ضرور (البته به زعم مشتریان آنها) مورد حذف قرار یگیرند. استانداردهای کیفی بالا جای خود را به استانداردهای اجباری داده و گاهی نیز در سای کاهش عمومی انگیزه بازرسان، عقبنشینی از استانداردهای اجباری نیز مورد اغماض قرار میگیرد. در این عرصه ابتدا علوم انسانی (مانند بازاریابی، مدیریت و…) در شکل نظامیافته و اصولی آن مورد بیتوجهی قرار میگیرند و جای خود را به مهارتهای خلقالساعه عبور از بحران در زمان کوتاه که حاصل تفکر “برد به هر قیمت” است میدهد.
همان صنایعی که در شرایط انقباض دست به کاهش هزینههای خود از طریق حذف امور به اصطلاح غیر ضرور میزنند بتدریج شامل همین سرنوشت از طرف صنایع بالا دست خود میشوند. برای مثال عاملی مانند بستهبندی یا تبلیغات، عاملی تجملی فرض شده و عدهای در پی حذف آن البته همراه با ارائه توجیهات همهجانبه بر خواهند آمد. پیامد این حرکت انقباضی، کاهش نشاط، تحرک و رونق در بازار خواهد بود.
عملکرد انقباضی در عقبنشینی متجلی میشود. صنعت و اقتصاد کشور به واقع به سمت وضعیت انقباض رفته و میرود. اما این انقباض که از آسیبپذیرترین نقطه نسبت به “غیرقابل پیشبینی بودن” اوضاع، یعنی اقتصاد و سرمایه آغاز شده در این نقطه متوقف نمیماند. دامنه آن بتدریج به عرصههای معنوی نیز خواهد رسید. یعنی این نوع انقباض و عقبنشینی که پیآمد ابهام نسبت به آینده است در نهایت، موضعگیریهای اعتقادی مردم را هم هدف قرار خواهد داد. البته آن آخرین سنگر است اما شتاب انقباض فعلی نیز تند است.
همه این فرض در حالی بود که مسئولان آگاهانه سیاست غیرقابل پیشبینی بودن را در پیش گرفته باشند. حال آن که بدقولیها، ناهماهنگیها و شدت امواج تغییرات نشان از آن دارد که منشاء غیرقابل پیشبینی بودن اوضاع، تدبیر یا حتی سوء تدبیر به نظر نمیآید بلکه این بیتدبیری است که حس میشود. البته این در شرایطی است که خوشبینانه فرض را بر آن گذاشته باشیم که کسی در داخل مسئولان به دنبال تخریب اوضاع نبوده و همه نابسامانیها صرفا به دلیل اشتباهات مسئولان روی میدهد. بهتر است به جای آن که اقتصاد و سرمایه را دچار انقباض کنیم کمی هم انقباض مسئولان و اختیارات آنها را تجربه کنیم.
بد نیست بعضی اوقات مسئولان تلاش کنند اوضاع را به همان شرایط قبل برگردانند. اما وقتی حتی به شرایط قبل خود نیز نمیتوانیم برگردیم این خود میتواند مصداق گمراهی باشد. وای از آن روزی که حتی همان مسیر آمده را هم گم کن.
* خدایا ما را به راه راست هدایت کن *