بدون شک صنعت بستهبندی در میان بسیاری از حرفهها و مشاغل هیچ گاه در طول زمان، عقبنشینی نداشته است. صنعت بستهبندی فعلا در حال رشد است. هیچ کدام از آمارها در هیچ کدام از فعالیتهای مربوط به بستهبندی کاهشی را نشان نمیدهند.
حیف که اقتصاد کشور ما مانند ماشینی که از دره پرت شده یا زیر کامیون رفته باشد له و مچاله شده است. اگر نه اقتصاد صنعت بستهبندی ایران ظرفیت سودآوری بسیار بالایی دارد.
هنوز بسیاری از مواد بستهبندی در ایران به کار گرفته نمیشوند. ماشینسازان داخلی دوست دارند بسیاری از انواع ماشینالات بستهبندی را بسازند اما در این اوضاع اقتصادی و وضع بیسر و سامان تعداد زیادی از مشتریان اجازه نمونهسازی هم به آنها نمیدهد. همین حسرت را خارجیها در باره فروش ساختههایشان به ایران دارند.
در واقع بازار بستهبندی در ایران مانند بسیاری از نقاط ان (ی بیشتر) تشنه نوآوریها است. در بستهبندی هنوز هیچ چیز به پایان خود نرسیده است. این یعنی من و شما که در کار بستهبندی هستیم جای خوبی سرمایهگذاری کردهایم. نیاز زار به بستهبندی در همه اشکال آن رو به افزایش است. بسیاری از مواد اگر شانس داشته باشند میتوانند در صنعت بستهبندی به کار گرفته شوند. حدود شش سال پیش بود که بسیاری از ماشینسازان در عرصه چاپ اعلام میکردند که میخاهند روی ساخت ماشینآلات چاپ بستهبندی و لیبل متمرکز شوند. هر ماه تعداد جدیدی از ماشینسازان صنعت به ساخت ماشینآلات بتهبندی روی میآورند. البته همان طور که گفته شد ایران به نسبت مشکلات اقتصادی خود از این پویایی و رشد سهم برده است که طبیعتا سهم کمی خواهد بود.
من در ماهنامه صنعت بستهبندی و کلینیک بستهبندی دیدگستر این شانس را داشته و دارم که در مرکز ارتباطات و اطلاعات بستهبنی قرار داشته باشم. انبوه مشاورهها از سوی واحدهای تولیدی و تجاری و خدماتی میتواند تصاویر واضحی از وضعیت یک صنعت به دست دهد. وضع بد اقتصاد مانند یک سقف کوتاه اجازه سر بلند کردن و قد افراشتن را از ما گرفته و از سویی دیگر این همه خمیدگی اعضای بدن ما را به درد آورده و احتمالا حتی اگر سقف برداشته شود شاید بدن ما دیگر کج و خمیده مانده باشد. اما اگر این وضع بد اقتصاد را که برای آن امید فریادرسی نمیرود مانند شب قطبی در کشورهای اسکاندیناوی بپذیریم، نمیتوانیم رد کنیم که صنعت بستهبندی به دلیل آن که همچنان در مسیر رشد و پویایی قرار دارد حرفهای سودآور با بازاری گسترده است و آنها که در این صنعت به کیفیت رسیدهاند باید سعی در بقای خود داشته باشند.
یکی از چالشهایی که به فعالان صنعتی آسیب میزند چالش با مشتریان است. ما یاد گرفتهایم که سفارش بگیریم، بسازیم و بعد تحویل بدهیم و پولش را بگیریم. این مدل اقتصادی معمول ماست و متاسفانه در یک اقتصاد ناپایدار که هیچ چیز از ثبات لازم برخوردار نیست این مدل هم چندان قابل اتکا نبوده و نتیجه آن رفتارهای متناقض از سوی مشتری است. برای مثال بسیاری از ماشینسازان ما از سفارشاتی میگویند که کار ساخت آنها تمام شده اما سفارشدهنده برای بردن و تسویه حساب آنها نمیآید. کسانی که هیچ مشتری را رد نمیکنند الزاما خوشاخلاق یا مشتریمدار نیستند بلکه سند یا برنامه مشخصی برای فعالیتهای خود تدوین نکردهاند.
در این میانه چه کسی اشتباه کرده است؟ وقتی پای صحبت هر طرف بشنیم خواهیم دید که همه درستکار و حق به جانب هستند. معمولا در این شرایط سفارشگیرنده بیشتر تحت فشار قرار میگیرید زیرا هم منابع خود را مصرف کرده هم برنامههای مالی او در زمان مقرر اجرا نشده است.
میخواهم بگویم اگر تغییری هم باید رخ دهد در مشتری نیست بلکه این سرویسدهنده است که باید نظام خدمات خود را تغییر دهد. در دنیا انسانها و سیستمها اغلب قابل تقسیم به گروههای رفتاری هستند که اعضای هر گروه در هر جای دنیا که باشند رفتاری مشابه دارند و البته شاید مشکلات مشابه هم داشته باشند. وجود مشکلات مشابه شانس پیدا شدن درمان را بیشتر میکند. پس باید به دنبال نسخه درمانی بود که پیش از این برای شرایط مشابه وضعیت کنونی ما پیدا شده باشد.
ما نیاز به مدل داریم. هر شرایطی مدل خود را دارد. مدلی که اگر با آن انطباق پیدا کنیم اگر سودمان افزایش نیابد اما زیانهای ما کاهش پیدا میکند. در واقع ما باید به دنبال مدلی باشیم که اگر در شرایط کنونی هشتاد میلیون از یکصد میلیون صرف هزینه میشود به مدلی برسیم که هفتاد میلیون یا کمتر از آن در ازای یکصد میلیون برای هزینه صرف شود.
ما باید به جای جست و جو برای مدلهای افزایش درامد به دنبال مدلهای کاهش هزینه باشیم. زیرا مدلهای افزایش درامد در نهایت به افزایش نقدینگی و کاهش ارزش پول منجر خواهند شد.
عملکرد متقابل در برابر افزایش تورم، افزایش درامد نیست بلکه کاهش هزینههاست. دستاندرکاران صنعت باید در پی کاهش هزینههای خود باشند و سود خود را در زیافت منابعی که هزینه میشد جست و جو کنند.
پس تا این جا پیامم را برای همکارانم به این صورت خلاصه میکنم:
۱- صنعت بستهبندی صنعتی است که ضریب موفقیت بالایی دارد حتی در اقتصاد مجروح و مریض ایران.
۲- هر کس در این صنعت فعالیت دارد سعی در حفظ و بقای خود در این حرفه داشته باشد و اگر سازمان خود را در معرض نابودی میبیند مدل اقتصادی خود را عوض کند.
۳- بهترین مدلهای اقتصادی در اقتصاد تورمزده ایران که بتواند هم اثر بنگاهی داشته باشد و هم اثر عمومی، مدلهایی هستند که به جای پرداختن به افزایش درامد به کاهش هزینه توجه دارند. باید این مدلها را یافته و مناسبترین آن را انتخاب کرده و سیستم خود را با آن انطباق دهیم. حتما موفق خواهیم شد.