مسعود بیات ماکو مشاور صنعت و تجارت
نیروی کار به معنای اعم آن نقش بسیار مهمی در توسعه صنعتی کشورها دارد. چه کارگران ساده و چه کارگران متخصص و ماهر که شامل پژوهشگران و حتی دانشمندان شرکتها و کمپانیهای بزرگ نیز میشود به سرمایههای اصلی شرکتها و تولید کنندگان تعبیر می شود. روشن است که تمامی بنگاههای اقتصادی و در مرتبه ارشدتر دولتها و حکومتها برای بهبود کیفی نیروهای کار خود و نیز حفاظت از آنان تدابیر مهمی میاندیشند.
این تدابیر بهویژه از آن رو اتخاذ و اجرا میشود که بنگاهها و دولتها برای افزایش توانایی نیرو های کار تلاش و سرمایهگذاری میکنند و بنابراین نیروهای کار به افزایش مهارت و توانایی رفته رفته به گنجینههای با ارزشی تبدیل میشوند که اگرچه نمیتوان آنان را در گاوصندوق یا خزانه نگهداری کرد اما نمیتوان آنان را به راحتی از دست داد تا حاصل سرمایهگذاری و پرورش افراد یک جامعه در جامعهای دیگر استفاده شود.
به همین دلیل تمهید، اتخاذ و بهکارگیری تدابیر مناسب برای نگهداشتن و یا ترغیب به باقیماندن نیروی کار یک جامعه در همان جامعه از اهمیت زیادی برخوردار میشود. روشن است که این تدابیر از سوی سیاستگذاران، تصمیمگیران و تصمیمسازان جامعه تمهید میشود و از سوی دولت و سرمایهگذاران و صاحبان بنگاههای بخش خصوصی به مورد اجراء گذاشته میشود.
از مهمترین این تدابیر، تامین معیشت و رفاه نیروی کار است؛ همانطور که اصلیترین هدف از انجام یک فعالیت اقتصادی کسب درآمد و سود اقتصادی است، اصلیترین هدف نیروی کار از انجام یک فعالیت حرفه ای کسب درآمد برای تامین هزینههای رفاهی خود و خانوادهاش است. از این بابت بالا نگهداشتن توان اقتصادی و قدرت خرید یک فرد میتواند او را به تداوم فعالیت اقتصادیاش به عنوان نیروی کار یک بنگاه تشویق نماید. این روز ها که در تمامی محافل صنعتی، اقتصادی و حتی سیاسی صحبت از حمایت همه جانبه از صنعت کشور به گوش میرسد، مناسب است بهطور گذرا وضعیت معیشتی شاغلین در واحدهای صنعتی یعنی منابع انسانی که همان گونه که گفته شد، یکی از ستونهای اصلی در ارتقا و بهبود صنعت کشور هستند، بررسی شود. اگر چه چالشهای پیش روی سیاست گذاران صنعت کشور بسیار زیاد است، اما در این مقاله سعی شده است فقط به یکی از معضلات گسترهی صنعت کشور توجه گردد. این بدیهی است که چنانچه میزان درآمد با میزان هزینه ها همخوانی نداشته باشد فرد شاغل، یا بنگاه و در مواردی کشور را به امید کسب درآمد بیشتر ترک میکند و یا بازده چندانی نخواهد داشت.
چنین فردی نه تنها خود در بند مشکلات روزمره گرفتار خواهد شد بلکه با عدم تمرکز در محیط کار و ناامیدی از آینده، به بنگاهی که در آن شاغل است صدمه خواهد زد.
جدول زیر میزان دستمزدها در 10 کشور و ایران را نشان می دهد. این جدول مقایسه میان ارقام را امکان پذیر می سازد.
این جدول توسط ILO در سال 2010 بر مبنای حداقل دستمزدها برآورد شده و بر اساس نرخ تسعیر ارز می تواند تا چند برابر براساس ریال محاسبه شود. به طور مثال هر فرد شاغل در ترکیه ماهیانه 1400 دلار درآمد داشته که با دلار 3200 تومانی امروز بازار ایران، این میزان معادل 4 میلیون و 480 هزارتومان است. همچنین میزان درآمدافراد در پرو و مکزیک نیز ماهیانه 600 دلار معادل 1 میلیون و 920 هزارتومان برآورد شدهاست. یک فرد چینی طبق آمارهای سال 2010 در هر ماه 700 دلار درآمد داشته که به ریال امروز ایران 2 میلیون و 240 هزارتومان میشود. در این میان، در کشوری مانند آمریکا معادل 3 هزار و 400 دلار یا 10 میلیون و 880 هزارتومان است. مقایسه میزان متوسط درآمد منابع انسانی در کشورهای هم سطح با ایران مانند ترکیه و …و هزینههای هر فرد در آن کشورها میتواند گویای تنها یکی از دلایل سرعت بالای رشد صنعت آنان نسبت به صنعت ما به حساب آید.
همانگونه که در جدول زیر مشاهده میشود، درآمد متوسط ماهیانه در سال 1390 در ترکیه حدود 4 میلیون و 500 هزارتومان و در ایران حدود 1 میلیون تومان بودهاست. در حال حاضر با توجه به افت ارزش لیر ترک در مقابل دلار آمریکا در طول دوره 5 ساله اخیر و رشد دستمزد سالیانهی ده درصدی در آن کشور در طی همین مدت، رقم مذکور به حدود 4 میلیون تومان معادل 1250 دلار کاهش داشتهاست. در ایران نیز با توجه به افزایش دستمزدها و نوسانات شدید ارز متوسط درآمد به 1 میلیون و 700 هزار تومان معادل حدود 530 دلار افزایش داشتهاست. از سوی دیگر شاغلین در ترکیه با تورم زیر 10% و شاغلین در ایران با تورم بیش از 30% مواجه بودهاند. نکته قابل تامل دیگر مقایسه میزان هزینههای ماهیانه هر فرد در دو کشور است. با آنکه متوسط درآمد ماهیانه در ترکیه حدود 2.35 برابر ایران است، اما متوسط هزینه ماهیانهی هر فرد حدود 3 میلیون تومان است و این بدان معناست که تراز متوسط درآمد شاغلین در ترکیه مثبت ولی در ایران حتی در بهترین شرایط منفی است.
چنین مقایسهای را برای تمامی کشورهای در سطح ایران میتوان انجام داد. برای فهم بهتر و دقیق تر توان اقتصادی و مالی کارگران ایرانی میتوان درآمد یک فرد را با یک معیار مشخص در طول سالیان مختلف مقایسه کرد. در این مورد درآمد نیروی کار ایرانی با براساس معیار طلا سنجیده شدهاست. بر این پایه نمودار زیر که مقایسه درآمد هر فرد را با قیمت طلا در دورههای مختلف است، گویای وضعیت معیشتی شاغلین ایرانی است. این شاخص که بر طبق آمار منتشر شده توسط بانک مرکزی تنظیم شده است، بخوبی وضعیت معیشتی، قدرت خرید و وضعیت رفاه جامعه را نشان می دهد.
دربررسی نمودار فوق اولین سوال مهم آن است که در حالی که متوسط درآمد هر فرد شاغل حدود 1 میلیون و 700 هزار تومان و قیمت هر سکه حدود 900 هزار تومان است، آیا نباید به دغدغه های بازوهای صنعت کشور و گنجینه منابع انسانی توجه کنیم؟ پر واضح است تا زمانی که شرایط معیشتی منابع انسانی در هر رده به سطح قابل قبولی ارتقا نیابد، از واحد های صنعتی در جهت بهبود کیفیت تولید توقعی نمی توان داشت، چه رسد به رقابت در سطوح بین المللی. آن هم با رقبایی که سالها پیش دست به اصلاحات بنیادین ساختاری زده و سهمی از بازار جهانی کسب نمودهاند. در کشوری که منابع انسانی آن وضعیت معیشتی قابل قبول ندارد، آیا می توان توقع بهبود ساختار اقتصادی و صنعتی کشور را داشت؟
به نظر میرسد حل این مشکل در دراز مدت امکانپذیر باشد؛ البته نه با اصلاح دستمزدها بلکه با تغییر بنیادین در دیدگاهها و ساختارها. چرا که هر آنچه امروز درو میشود، حاصل تفکرات دستاندرکاران صنعت کشور طی چند دهه اخیر بودهاست. به عبارت دیگر معضلات و مشکلات امروز جامعه صنعت کشور موروثی است. اما نکته نگرانکننده آن است که اهتمام چندانی در کلیه سطوح جامعه اعم از مسئولین و صاحبان صنایع و حتی خود منابع انسانی برای تغییر ساختارها و نگرشها مشاهده نمیشود و جامعه صنعت کشور در همان مسیر موروثی گام برمی دارد.
معيشت و صنعت
مسعود بیات ماکو مشاور صنعت و تجارت
نیروی کار به معنای اعم آن نقش بسیار مهمی در توسعه صنعتی کشورها دارد. چه کارگران ساده و چه کارگران متخصص و ماهر که شامل پژوهشگران و حتی دانشمندان شرکتها و کمپانیهای بزرگ نیز میشود به سرمایههای اصلی شرکتها و تولید کنندگان تعبیر می شود. روشن است که تمامی بنگاههای اقتصادی و در مرتبه ارشدتر دولتها و حکومتها برای بهبود کیفی نیروهای کار خود و نیز حفاظت از آنان تدابیر مهمی میاندیشند.