در خبرها آمد که ايران در طبقهبندي سازمان کشاورزي ملل متحد (فائو) رتبه نهم توليد ميوه جهان را داراست. اين در حالي است که جمعي از کشورهايي که رتبههاي بالاتر از ما را در دست دارند ميوههاي بهتر از ما توليد نميکنند. در ضمن احتمالا شما هم با من همعقيده هستيد که ايران رتبه بهترين کشاورزي در دنيا را هم ندارد. جمع اين دو موضوع که ما بهترين کشاورزان دنيا نيستيم اما ميوههاي ما خوشمزهتر از ميوههاي بعضي از توليدکنندگان بزرگ ميوه دنيا است نشان از خوششانسي و برکت خدادادي آب و هوا و خاک ما دارد.وقتي به توليدات بعضي از توليدکنندگان بزرگ ميوه دنيا دقت کنيم متوجه ميشويم که ما روي معدنهاي جواهر نوشتهايم. جواهراتي که اگر تراش بخورند…
من معتقد هستم اگر ايران روي کشاورزي خود بسيار بيش از اين کار کند. اگر جلوي ضايعات محصولات باغي خود را بگيرد. با تکيه بر کيفيت بيبديل محصولات ارگانيک خود خواستاران زيادي براي محصولات خود خواهد داشت. در همين راستا تصور من بر اين است روزي که ايران وارد سازمان تجارت جهاني شود در کنار تعهدهاي بسياري که به بايد ساير اعضا بدهداما بسياري از حقوق خود در تجارت جهاني را نجات خواهد داد. آن روز و پس از آن، دنيا شاهد هجوم تاجران ايراني به بازارهاي جهان خواهد بود. پيشبيني من اين است که در اين هجوم، دست خالي بازرگانان ايراني را، کالايي همهپسند به نام محصولات کشاورزي (بخصوص باغي) و صنايع جانبي آن ميتواند بخوبي پر کند. کالايي که هماکنون در توليد آن رتبه نهم جهان را داريم. شاهد اين مدعا تجارتي است که ساير اعضاي رسمي سازمان تجارت جهاني با بخش کوچکي از محصولات کشاورزي ايران بخصوص محصولات باغي انجام داده و سود خوبي که به جيب ميزنند.
پس خوب است از هماکنون به باغها نگاه کنيم. براي محصولات آنها برنامهريزي کنيم. آن قدر خود را در فنآوريهاي پس از برداشت و زنجيره توزيع ورزيده کنيم که در زمان خود هيچ کس بهتر از ما نتواند محصولات ما را به دنيا عرضه کند.
به ياد داشتهباشيم که ما نفت را نيز به عنوان يک ثروت خداداد داشتهايم. امروز پتروشيمي را هم به عنوان صنايع تبديلي نفت داريم. اما هيچ کدام از اين دو با اندازههاي بازرگاني بخش خصوصي مناسبت ندارند. محصولات کشاورزي بويژه ميوههاي ايراني اما مانند نفت، ملي و در تصرف دولت نيستند.
شايد بتوان گفت بخشي از آينده توليد و تجارت ايرانيان را ميتوان در بخش کشاورزي و مشتقات آن ديد. با چنين ديدگاهي ميتوان تصور کرد که صنعت بستهبندي نيز از چه رونقي برخوردار خواهد شد. اين ديدگاه، وراي بحرانهايي است که گاه و بيگاه گريبان ايران و جهان را ميگيرد. در سالهاي اخير با وجود شدت گرفتن واردات ميوه به ايران اما توليد ميوه در ايران هيچ گاه متوقف نشده و بويي از آن به مشام نميرسد. بلکه در کنار ناملايمات اقتصادي بسيار که همه اقشار کشور را تحت تاثير قرار ميدهد خروجي خودجوش بخش کشاورزي پيوستهمتنوعتر و بهتر از قبل بوده است. اينها همه نشانههايي است براي اين که نگاه خود را متوجه سرمايهگذاري در بخش کشاورزي و صنايع جانبي آن کنيم.
اگر بنشينيم و با دقت ميداني را ترسيم کنيم که در مرکز آن محصولات کشاورزي و دامياست و صنايع پاييندست آن به صورت امواج حلقهاي از آن متصاعد ميشود به شبکهاي دست پيدا ميکنيم که راهنماي خوبي هم براي سرمايهگذاري و هم براي سهمبندي سرمايهگذاري در بخش کشاورزي خواهد بود. نکتهقابل توجه اين است که چون محصولات کشاورزي حکم بالادست را دارند، محصول يک مزرعه يا باغ اگر وارد صنايع تبديلي و تکميلي شود موجب اشتغال و معيشت عدهاي بيشتر از افرادي که اصل آن محصول را توليد کردهاند ميشود. همچنين ارزش افزوده آن نيز بيشتر خواهد بود. در هر حال آمارها همواره نشانگر آن بودهاند که آب و هوا و خاک ايران بستر خوبي براي سرمايهگذاري است.

به باغها نگاه کنيم
متني که در ادامه ميآيد به عنوان سرمقاله شماره 105 ماهنامه صنعت بستهبندي به چاپ رسيده است