درباره بسته‌بندي در ايران

سرمقاله شماره‌هاي 78 و 79 ماهنامه صنعت بسته‌بندي همچنين در پيش‌درامد چهارمين کتاب صنعت و خدمات بسته‌بندي ايران به چاپ رسيده است

اعتبارات
بخش بسته‌بندي در کشور ايران از جمله بخشهايي از صنعت و خدمات است که هيچ اداره و بخش خاصي در دولت به طور مستقيم به امور آن نمي‌پردازد. از اين جهت همواره نوعي جفا در حق اين بخش روا مي‌شود. در دعواي بودجه و يا هنگام تبيين استراتژي‌هاي خاص توسعه کشور چيز مشخصي براي بخش بسته‌بندي کنار گذاشته‌نمي‌شود. اگر بودجه يا کمکي نيز براي توسعه بخش بسته‌بندي اختصاص يابد کسي نمي‌داند اين بودجه را چگونه بايد توزيع يا خرج کرد. زيرا بخش بسته‌بندي در کشور ما پراکنده و متنوع است.

تشکل‌هاي صنفي
فقدان تشکلهاي صنفي مربوط به بسته‌بندي باعث غير قابل دفاع شدن درخواستهاي بخش بسته‌بندي است. در واقع به دليل نبود يک صداي رسا مانند يک انجمن يا اتحاديه صداي بخش بسته‌بندي آن طور که بايد به گوش مسئولان نمي‌رسد.در روزگاري که گوش مسئولان براي شنيدن صداي غريبه‌ها سنگين است و فقط نجواهاي آشنا را مي‌شنود براي رساندن صدايي که پيش از اين شنيده نشده بايد با صداي بلند صحبت کرد و اين صداي بلند صداي يک تشکل صنفي آگاه و منسجم است.
با توجه به پراکندگي موضوعي بخش بسته‌بندي امکان ظهور يک تشکل کلي براي بسته‌بندي که هر يک از اعضاي آن نماينده‌يک واحد صنعتي يا خدماتي باشند و در ضمن با يکديگر نيز منافع مشترک داشته‌باشند به صفر نزديک است. زيرا منافع صنفي بعضي از صنايع زيرمجموعه بخش بسته‌بندي اصلا در تضاد با يکديگر است و يا حرف مشترکي با يکديگر ندارند. براي مثال دغدغه‌ها و ايده‌آلهاي صنف کارتن نه تنها هيچ شباهتي به تمايلات بخش پلاستيک ندارد بلکه در بعضي مسائل نيز در تضاد و رقابت با يکديگر هستند. بهترين کار ايجاد تشکلهاي صنفي در صنوف و صنايع جزء است. مانند صنعت کارتن، صنعت توليد لفاف بسته‌بندي، صنايع چاپ لفاف بسته‌بندي، ماشين‌سازان بسته‌بندي، جعبه‌سازان، سازندگان ظروف پلاستيکي، فلزي يا شيشه‌اي و…
با تشکيل چنين تشکلهايي زمينه براي ايجاد يک کنفدراسيون يا تشکلي که اعضاي آن نمايندگان تشکلهاي صنفي مربوط به بسته‌بندي باشند عملي‌تر خواهد بود. آن گاه چنين تشکلي به مسائلي کلي چون جذب اعتبارات کشوري، تقسيم منابع و امکانات، توسعه ارزشهاي افزوده و مسائلي شبيه آن خواهد پرداخت.

مديريت
در حال حاضر و با ساختارهاي دولتي و صنفي کنوني امکان مديريت بخش بسته‌بندي در کشور ايران وجود ندارد. بسته‌بندي در ايران هنوز در حد موج است و با آن که ضرورت آن کم و بيش در ميان مديران و عامه مردم جا افتاده اما استراتژي مشخص و هدفمند براي آن تبيين نشده است. دولت به تنهايي و با ابزار و عوامل کنوني خود هرگز قادر نخواهد بود اين موج را تحت کنترل درآورد. در حال حاضر بار اين مسئوليت ناخواسته‌بر دوش مطبوعات تخصصي، ‌چند موسسه و سازمان محدود دولتي و غير دولتي و بعضي مديران متخصص در چند واحد صنعتي مربوط به بسته‌بندي قرار دارد. مطبوعات تخصصي پتانسيل خوبي براي منظم کردن و تثبيت موج کنوني دارند که اگر دولت از آن استفاده کند مي‌تواند از بسته‌بندي که در حال حاضر تنها به صورت يک موج است به عنوان عاملي درآمدزا و ارزآور بهره‌برداري کند. نبايد از نظر دور داشت که بسته‌بندي به تدريج سهم بيشتري را در سبد هزينه خانوارهاي ايراني به خود اختصاص خواهد داد. البته‌اين سهم به طور ناخواسته‌ به وجود خواهد آمد. بنا بر اين بخش بسته‌بندي نيازمند توسعه‌اي است که به کاهش هزينه‌هاي بسته‌بندي منجر شود. اين مهم به دست نخواهد آمد مگر در ديدگاه برنامه‌ريزان توسعه بخش بسته‌بندي حداقل در وسعت منطقه‌اي مد نظر قرار گيرد تا هزينه توليد کاهش يافته‌ و کيفيت آن نيز مورد قبول مصرف‌کننده قرار گيرد.

تنوع و پراکندگي
از آن جا که بسته‌بندي يک پديده نسبي است و موجوديت آن وابسته‌به وجود کالا مي‌باشد انتظار مي‌رود تجمع واحدهاي توليدي در يک مکان منجر به ايجاد واحدهاي مربوط به بسته‌بندي در آن مکان شود. بدين صورت به طور طبيعي استانهايي که بيشترين سهم توليد را دارند خود به خود سهم بيشتري از صنايع بسته‌بندي را به خود اختصاص داده‌اند. در اين ميان توليدات غذايي به دليل حجم بالاي توليد و شرايط خاص حمل و نگهداري بخش زيادي از صنعت بسته‌بندي کشور را به خود مشغول کرده‌اند. صنايع کارتن‌سازي از جمله پراکنده‌ترين بخش بسته‌بندي است. از آن جا توليد کارتن کاري نسبتا ساده است و از طرفي حمل و نقل آن در مسيرهاي دور چندان به صرفه نيست به طور عمومي‌واحدهاي کارتن‌سازي تمرکز نداشته‌ و در مناطقي احداث مي‌شوند که به صنايع همان منطقه سرويس بدهند. گفته‌مي‌شود بيش از چهار هزار واحد تبديل ورق به کارتن در سراسر ايران پراکنده‌ هستند که البته‌هنوز هيچ مرکزي حتي ماهنامه صنعت بسته‌بندي تاکنون قادر به جمع‌آوري آمار و مشخصات همه آنها نشده است. بسياري از اين واحدها‌ بومي‌و محلي هستند و بعضي از آنها را حتي مي‌توان در روستاها پيدا کرد.
توليد کيسه پلاستيکي يعني آن چه که نزد عوام به سلفون، نايلون و نايلکس معروف است از ديگر مشاغل بخش بسته‌بندي است که بعد از کارتن داراي تنوع و پراکندگي زيادي است. مصرف روزافزون کيسه‌هاي پلاستيکي و رقابت آن با مصنوعات مشابه کاغذي و مقوايي اين پراکندگي را در آينده‌ بسيار بيشتر خواهد کرد.
هر چه ماشين‌آلات و روشهاي مورد استفاده براي توليد ملزومات بسته‌بندي پيچيده‌تر يا گرانتر باشند به طور طبيعي گستردگي سرمايه‌گذاري و تعدد واحدهاي توليدي آنها کمتر است. از اين رو واحدهاي که به توليد ظروف پلاستيکي مي‌پردازند نسبت به واحدهايي که ظروف مقوايي توليد مي‌کنند محدودتر هستند.
ميزان توليد، ميزان مصرف، سرمايه اوليه و دانش فني مورد نياز باعث شده که کارتن‌سازي و توليد کيسه پلاستيکي بيشترين تعداد واحد مربوط به بسته‌بندي را به خود اختصاص دهد‌‌و در نقطه مقابل آن توليد لفاف‌هاي خاص چون BOPP‌‌ يا CPP‌‌ و ظروفي از جنس فلز و شيشه کمترين تعداد واحدهاي توليدي را در کشور داشته‌باشند. در اين ميان نمودار مصرف و کيفيت ظروف فلزي و شيشه‌اي به دليل مقتضيات حمل و نقل از يکنواختي در سطح کشور برخوردار نيست. اين موضوع گاهي حتي به طور معکوس عمل کرده و نقش تعيين کننده در توليد دارد. يعني توليدکننده‌اي که از سازنده قوطي فلزي بسيار دور باشد هرگز به فکر توليد کالايي که بايد در قوطي فلزي بسته‌بندي شود نمي‌افتد. اين معضل اگر جلوي توليد را نگيرد به طور قطع توليدکننده را مجبور به فله‌فروشي مي‌کند. ابتدايي‌ترين دستورالعمل در خصوص برنامه‌ريزي براي بسته‌بندي کشور بررسي وضعيت تقسيم امکانات بسته‌بندي در سطح کشور است. در حال حاضر به دليل مرکزنشيني بسياري از سرمايه‌داران ايراني بسياري از صنايع از جمله صنايع بسته‌بندي در منطقه استان تهران قرار دارند. مسير تهران تا قزوين در ادامه آن رشت و تبريز، محل فعاليت تعداد زيادي از واحدهاي توليدي مهم صنعت بسته‌بندي کشور است.
مناطق جنوب کشور با وجود برخورداري از توليد قابل توجه در بخش کشاورزي سهمي درخور از توزيع امکانات و سرمايه‌گذاري بسته‌بندي ندارند. البته‌ نوع سرمايه‌گذاري بخش بسته‌بندي براي اين منطقه با نيمه شمالي کشور تفاوتهايي دارد که همين امر بايد مديريت شود.
برخي ملزومات بسته‌بندي همچون فيلم BOPP‌‌ به طور کلي در نيمه جنوبي کشور توليد نمي‌شوند اين در حالي است که بخش عمده‌اي از مواد مصرفي آنها از جنوب کشور حمل مي‌شود و در مقابل بخش اصلي بازار مصرف آنها نيز تنها در نيمه شمالي کشور است.
پرنام و نشان‌ترين منطقه کشور از نظر صنايع بسته‌بندي يک چهارم شمالي کشور است که شمال خراسان، استانهاي شمالي، تهران و شمال آذربايجان را شامل مي‌شود. در مقابل کم نام و نشان‌ترين منطقه، جنوب شرقي کشور است که گويي به طور کلي فراموش شده و به حال خود رها شده است. منطقه شمال غرب کشور به دليل همسايگي با کشور ترکيه از شتاب خوبي در پيشرفت بسته‌بندي برخوردار است. در مقابل منطقه شمال شرق کشور با توجه به داشتن امکانات تحقيقاتي وسيعتر، جذب سرمايه بيشتر و آب و هواي معتدل‌تر از روند کندي در توسعه بسته‌بندي برخوردار است. وضعيت کمي و کيفي بسته‌بندي در شمال شرقي کشور با قطبيت زعفران و امکانات کشاورزي در اين منطقه همخواني ندارد و به نظر مي‌آيد اين منطقه از مزيتهاي نسبي خود که در بالا گفته‌شد به قدر کافي استفاده نکرده است. وجود برخي واحدهاي صنعتي بزرگ مربوط به بسته‌بندي با مالکيت‌هاي غيرخصوصي يا مديران غيرمالک در اين منطقه تا حدي در توقف و يا کندي پيشرفت صنعت بسته‌بندي آن تاثير داشته‌ و دارد.
نکته‌ مهم ديگر درباره کيفيت پراکندگي بخش بسته‌بندي در کشور مربوط به پايگاه‌هاي بسته‌بندي است. در خصوص کميت و کيفيت پايگاه‌هاي بسته‌بندي به دليل آميخته‌ بودن آنها با واحدهاي توليدي نمي‌توان اظهار نظر خاصي کرد. منظور از پايگاه‌هاي بسته‌بندي واحدهاي خدماتي يا صنعتي است که تنها به عمليات بسته‌بندي مي‌پردازند. چنين واحدهايي اگر تنها به قصد ارائه خدمات به توليدکنندگان تاسيس شده باشند در مناطقي نزديک به واحدهاي توليدي يا کشاورزي احداث مي‌شوند و اگر محصولات را گرفته‌ و پس از بسته‌بندي به نام خودشان به بازار عرضه کنند ممکن است کارگاه خود را در منطقه مصرف احداث کنند. البته‌ اين امر قطعي نيست. کيفيت و کميت پراکندگي پايگاه‌هاي خدمات بسته‌بندي از جمله موارد بسيار مهم در توسعه بخشهاي توليدي از جمله بخش کشاورزي است. در اين مورد بايد روي دولت حساب کرد. به عبارتي برنامه‌ريزي و راهبري اين حوزه از صنعت بسته‌بندي تنها از نهادي عمومي‌ بر مي‌ا~يد. اين نهاد مي‌تواند دولت يا
يک تشکل صنفي قوي باشد. در کشور هنوز سازماندهي‌ براي توزيع خدمات بسته‌بندي صورت نگرفته‌و البته‌ اين کار نيازمند همگرايي بين طرفهاي ذي‌نفع است.

چاپِ بسته‌بندي در ايران
چاپ بسته‌بندي از جمله رشته‌هايي در صنف چاپ است که طي سالهاي اخير توسعه کمي و کيفي خوبي داشته‌است. با اين حال با وجود به خدمت گرفته شدن ماشين‌ا~لات پيشرفته‌ هنوز درصد قابل توجهي از آثار چاپي بسته‌بندي قابل رقابت با نمونه‌هاي غربي خود نيستند. مطالعات ماهنامه صنعت بسته‌بندي نشان داده توسعه چاپ بسته‌بندي در سطح، بيشتر از عمق بوده است. به اين معني که بسياري از سرمايه‌گذاران و به طور کلي نسل جديد صنعت چاپ کشور (چه از نظر سني و چه سابقه در صنف) بيشتر به تهيه فن‌آوري جديد و توانايي‌هاي اسمي آن پرداخته‌اند. در حالي که ارکاني چون دانش، تجربه، اخلاق و وجدان صنفي، بازارشناسي و بسياري عوامل مهم و تاثير گذار که با اسکناس قابل معامله نيستند و با خط‌کش قابل اندازه‌گيري نمي‌باشند مورد توجه قرار نگرفته‌اند. اين معضل اگر حل نشود عامل باخت سنگين صنعت چاپ ايران در آينده خواهد شد.
تعداد ماشين‌آلات چاپ فلکسو و روتوگراورهاي مطابق با تکنولوژي روز در ايران آن قدر هست که بازار توقع داشته‌ باشد حتي در بخش صادرات نيز رقابت با غرب با موانع مهمي برخورد نکند. همچنين نرخ و شتاب ورود تجهيزات چاپ ليبل و شرينک اسليو در حدي است که مي‌توان در طول يک سال شاهد تفاوتهاي قابل ملاحظه‌اي در بازار ليبل بود. با اين حال نسبت پيشرفتهاي کيفي چاپ به ميزان ماشين‌آلات و فن‌آوري‌هاي وارد شده به کشور نسبتي منطقي نيست.
چاپ شرينک اسليو بارزترين مثال اين عدم توازن است. بسياري از دارندگان تجهيزات چاپ شرينک اسليو به دليل نداشتن اطلاعات کافي از مواد و سطوح چاپي مورد استفاده در اين روش با مشکلات زيادي مواجه شده‌اند. بعضي خسارات زيادي به خود و بعضي به مشتريان خود زده‌اند. تمام اينها تنها به دليل عدم درک صحيح از موضوعي به نام فن‌آوري است. يعني اين که بعضي فکر کرده‌اند با خريد يک سيستم پيشرفته کار تمام شده و سيستم خود همه کارها را انجام مي‌دهد. درست مانند دوراني که اسکنرها تازه وارد حرفه ليتوگرافي ايران شده بودند و عده‌اي تصور مي‌کردند ابزاري به نام اسکنر يا کامپيوتر به خودي خود مي‌تواند برتري مطلق ايجاد کند. حدود يک دهه طول کشيد تا اين تفکر غلط به طور کامل از بين رفت و اکنون توانايي اپراتورها و کيفيت برخورد با مشتري در مراکز پيش از چاپ نقش تعيين‌کننده‌تري در بازار دارد.
اولين عامل عدم درک کافي از فن‌آوري‌هاي جديد احساس بي‌نيازي به مطالعه کتابها و مقالات تخصصي است که نزد مديران بخش چاپ و بسته‌بندي کشور وجود دارد. عامل دوم در اين مشکل نوع اطلاعاتي است که فروشندگان تجهيزات و فن‌آوري‌ها در اختيار خريداران مي‌گذارند. ايشان عموما درباره خروجي سيستم صحبت مي‌کنند و از بيان الزامات رسيدن به اين خروجي اطلاعاتي نمي‌دهند و يا اصولا از آن اطلاعي ندارند. بخصوص در مواردي که طرح اين مطالب هيچ سودي براي ايشان نداشته باشد.
در اين ميان آن چه که همچنان باعث عقب‌ماندگي و نرسيدن به توقعات کـيـفــي مـشتـريـان از چـاپ اسـت دوري از فـرهنـگ مشتـري‌مـداري، خودبزرگ‌بيني و کوچک‌انگاري عملي امر تحقيقات است. بازار برخوردهاي بزن و دررو در بازار چاپ ايران به‌ اندازه رشد تکنولوژيک آن رشد کرده است. بعضي از دست‌اندرکاران چاپ به توانايي‌هاي عجيبي در توجيه بي‌دقتي‌ها و کم‌کاري‌هاي خود دست يافته‌اند و مسائل حقوقي آن قدر پيچيده شده‌اند که توقف براي پيگيري دعوا ممکن است باعث بحرانهاي سخت براي يکي از طرفين يا هر دو در بازار کار شود. بدين سان بسياري از سفارشات آن طور که بايد مورد مطالعه قرار نمي‌گيرند.
سازمانهاي ناظر يا موثر در چاپ در طول زمان گذشته‌ هرگز آن طور که بـايـد نـتـوانسته‌اند نظام موثر و پايداري که امنيت بازار چاپ را براي سفارش‌دهنده و مجري تامين ‌کند پايه‌ريزي کنند. معدود دست‌اندرکاران چاپ که با وسواس و علاقه کار خود را انجام مي‌دهند نيز اوضاع فعلي ناشناخته‌مي‌مانند و متضرر مي‌شوند زيرا مشتري دانش کافي براي تفکيک بد و خوب را ندارد.
سـفـارشـات چـاپـي حـوزه بـسـتـه‌بـندي از حساسيت بسيار زيادي برخوردارند. چاپ از نظر سرمايه‌گذاري و هزينه تمام شده‌ و يا پروسه تحقيقات و توليد براي بسياري از توليدکنندگان، موضوعي فرعي است و به آن به عنوان تکميل‌کننده نگاه مي‌کنند. با اين حال بسياري از اوقات سرنوشت تمام فعاليتهاي بخش توليد و فروش يک واحد توليدي به ميزان دقت و دلسوزي چاپخانه وابسته است. در اين ميان صنعت چاپ کشور داراي درجه‌بندي اعلام‌شده‌اي نيست تا سفارش‌دهنده بتواند براحتي مجري پروژه‌ چاپ خود را ارزيابي کند. در چنين وضعي همه چيز به هوش و تجربه و وجدان دوطرف باز مي‌گردد که کم و زياد هر کدام آن در هر يک از طرفين نتايج متفاوتي خواهد داشت. از طرفي مطالعات کارشناسي ماهنامه صنعت بسته‌بندي حکايت از اين نکته دارد که درصد بسيار زيادي از کانون‌هاي تبليغات و انتشارات که مديريت يا اجراي پروژه‌هاي چاپي توليدکنندگان را بر عهده مي‌گيرند از فنون کار بي‌اطلاع هستند. متاسفانه ديده شده بعضي از طراحان يا مجريان پروژه‌هاي چاپي بسته‌بندي به طور کلي از الزامات طراحي يک جعبه در رابطه با امکانات برش و خط تا بي‌اطلاع هستند. در مواردي ديده شده که مجري پروژه حتي از تفاوت خروجي فايل آر‌جي‌بي با سي‌ام‌واي‌کي بي‌اطلاع است. آمار اين معضل را براحتي مي‌توان از هر واحد فعال پيش از چاپ (ليتوگرافي) گرفت. زيرا واحدهاي پيش از چاپ بخصوص نوع ديجيتالي آن مدتها است که با معضلي به نام اصلاح فايلهاي مشتريان روبرو هستند. اصلاحاتي که اگر انجام نشود ميليونها تومان خسارت ببار مي‌آورد و ليتوگرافي را در عين بي‌گناهي درگير خود مي‌کند.
با اين حال تفکرات مديران شرکتهاي سفارش‌دهنده مبين آن است که علاج اين مشکل آن طور که چاپخانه‌داران مي‌گويند در حذف واسطه‌ها يا ناظران چاپ نيست زيرا بسياري از صاحبان اصلي سفارشات به هر دليلي کانون تبليغاتي يا ناظر چاپ منتخب خود را وکيل خود دانسته و براي انجام کارهاي چاپي متفاوت خود علاقه‌اي به تماس مستقيم با چاپخانه‌ها يا ساير مراکز مربوطه ديگر ندارند. از طرفي اصولا واسطه‌گري در پروژه‌هاي چاپ امري پذيرفته شده و رو به توسعه در جهان است که ايران هم از همين سير پيروي مي‌کند. در اين ميان بحرانهاي موجود در بازار صنف چاپ باعث شده در حال حاضر بعضي چاپخانه‌داران براي گرفتن سهم خود از بازار و اثبات توانايي خود در مديريت پروژه‌هاي چاپي سفارش‌دهندگان به جاي توسعه عمقي کارگاه خود، اقدام به سرمايه‌گذاري در خطوط پيش و پس خود کنند و به عبارتي توسعه در سطح را مد نظر قرار دهند. معدودي نيز اصولا واسطه‌هاي پروژه‌هاي چاپي هستند که با راه‌اندازي کارگاه کوچکي براي انجام بخشي از پروژه در کارگاه خود بقيه کار را نيز در کارگاه‌هاي ديگران به انجام مي‌رسانند. اين نوع آخر عموما در حوزه چاپ افست روي داده است.
در مجموع صنعت چاپ بسته‌بندي در ايران با داشتن امکانات مناسب که مطابق با تکنولوژي روز است هنوز اعتماد کافي جامعه توليدي کشور را در رابطه با دقت، توانايي و بخصوص مشتري‌مداري به دست نياورده است. از اين رو است که‌ واحدهاي توليدي کشور مدام در ميان چاپخانه‌ها سرگردانند و بعضي دلالان نيز در اين ميان با دادن وعده‌هاي آنچناني از اين وضع سود مي‌برند. بازنده اصلي اين اوضاع خود چاپخانه‌داران هستند. زيرا صاحبان سفارش با وجود تکنولوژي پيشرفته‌ موجود در کشور همواره به انجام سفارش خود در خارج از کشور فکر مي‌کنند. با اندکي تغيير در قوانين و يا جهاني شدن، اين افکار به سرعت تجسم مي‌يابد و آن روز، روز خوبي براي صنعت چاپ کشور نخواهد بود.

بازرگاني مواد و ماشين‌‌آلات بسته‌بندي در ايران
تهيه آمار از بخشهاي بازرگاني همواره کاري دشوار است. زيرا اين بخش بر خلاف بخشهاي توليدي استعداد زيادي براي تغييرات دارد.
هر ماه تعدادي واحد بازرگاني کار خود را در موضوعي آغاز مي‌کنند و تعدادي ديگر دست از موضوع قبلي بازرگاني خود کشيده و به موضوعي ديگر روي مي‌آورند. البته‌ نمايندگان شرکتهاي بزرگ جهاني از اين قائده جدا هستند و پايداري و قدمت بيشتري دارند. از آن جا که بسته‌بندي نهالي نوپا در کشور ايران است و باز از آن جا که نرخ رشد و توسعه سريعي نيز دارد مورد توجه بسياري از بازرگانان مواد و ماشين‌آلات قرار گرفته‌است. اکنون تهيه و عرضه مواد و تجهيزات بسته‌بندي بستري سودآور براي عده‌اي از تجار به نظر مي‌آيد.
اشتياق توليدکنندگان ايراني براي به روز کردن تجهيزات توليد و به کارگيري مواد بهتر روز به روز بر آمار خريد و فروش در بخش بسته‌بندي مي‌افزايد که سهم قابل توجهي از آن نيز متعلق به مواد و تجهيزات خارجي است. در اين ميان بايد بين عرضه‌کنندگان محصولات خارجي تفاوتهايي قايل شد.
عده‌اي تنها به کار تجارت مي‌پردازند و کسب و کار آنها فقط فروش و خدمات پس از فروش است. ايشان تمام تبليغات و سيستم اداري خود را در جهت فروش کالاي شرکت ديگري به کار مي‌گيرند و اغلب نيز به نام شرکتهاي مرجع شناخته‌مي‌شوند.
عده‌اي ديگر خود توليدکننده مواد، ماشين‌آلات و لوازم بسته‌بندي هستند اما بنا به دلايلي خاص چون کنترل بازار مصرف يا سودآوري بيشتر اقدام به واردات کالاهاي مشابه يا مکمل خود از خارج مي‌کنند. در اين دسته‌ از واردکنندگان امکان انحراف از مسير اصلي يعني توليد داخلي وجود داشته‌ و در صورتي که قدرت کنترل بازار مصرف را نداشته‌باشند بازار را به نفع کالاي وارداتي از دست خواهند داد. ضمن آن که مرجع اصلي کالا نيز ممکن است پس از مدتي عهد و پيمان خود با اين شرکتها‌را با دلايلي ساختگي يا واقعي نقض کرده و خود به شکلي مستقل در داخل کشور به فعاليت ادامه دهد.
دسته‌ سوم واحدهاي توليدي هستند که براي تامين‌نيازهاي خود به طور مستقيم از خارج خريد مي‌کنند. اما ميزان خريد آنها به حدي است که به هر دليل بخشي از کالاي وارداتي را در داخل به فروش مي‌رسانند. براي مثال مي‌توان به يک شرکت نوشابه‌سازي داخلي اشاره کرد که چند سال پيش براي تامين ‌نياز خود مقداري درب بطري وارد کرد اما بخشي از آنها را در بازار مصرف به فروش رساند. بعضي از شرکتهايي که در اين دسته‌ قرار دارند اقدام به گرفتن نمايندگي شرکت مرجع مي‌‌کنند و بدين سان ضمن آن که خيال خود را از تامين‌کالاي مورد نياز با قيمت مناسب راحت مي‌کنند کنترل فروش و آمار مصرف آن کالاي خاص در داخل کشور را نيز به دست مي‌آورند

موج مخرب در بازرگاني مواد و ماشين‌آلات
عطش دسترسي به فن‌آوري پيشرفته نزد توليدکنندگان داخلي عرصه‌اي را براي برخي اشخاص منفعت‌طلب نيز فراهم کرده تا به لطف برخي جاذبه‌هاي کاذب نظير دفتر و تشکيلات و ظاهر آراسته و نفوذ کلام يا بعضي سوابق کم‌اهميت و يا بعضي روابط، دست خود را در تجارت وارد کرده و صنعت بسته‌بندي و چاپ کشور را به کلاسي براي تجربه کردن خود تبديل کنند. بعضي از شرکتهايي که در ايران ادعاي نمايندگي توليدکنندگان اروپايي يا آسيايي را دارند نه‌تنها هيچ نوع نمايندگي رسمي در اين رابطه ندارند بلکه حتي بخوبي شرکت مذکور را نمي‌شناسند. ايشان مانند بعضي آژانس‌هاي معاملات مسکن حتي موردي را که پيشنهاد مي‌دهند نديده‌اند و همپاي خريدار با آن آشنا مي‌شوند اما با انواع روشها اين موضوع را از خريدار پنهان نگه مي‌دارند. در همين راستا به تدريج ورود نامهاي تجاري ناشناخته به صنايع کشور در حال افزايش است و از برخي نامهاي تجاري تنها يک محصول (دستگاه) در کشور يافت مي‌شود.
جو فعلي در صنايع کشور که بسياري حتي صنعتگران را به سوي بازرگاني محصولات خارجي کشانده باعث شده نکات مثبت بازرگاني خارجي يعني ورود فن‌آوري مورد نياز کشور و در ادامه آن رشد کيفي توليدات ايراني جاي خود را به فعاليتي صرفا سودجويانه زير نام بازرگاني دهد. پيروان اين روند خود را در تجارت اقلامي‌ ‌که نياز به دانش بالا و ارائه توضيحات فني داشته باشد درگير نمي‌کنند. به همين دليل متاسفانه بازرگاني صنعتي بخش بسته‌بندي و چاپ کشور از نظر تجارت مواد و تجهيزات و فن‌آوري‌هاي مربوط به نمونه‌گيري، کاليبراسيون، لوازم آزمايشگاهي و امثال اينها فقير است. در بازرگاني مربوط به بسته‌بندي و چاپ در ايران بسياري به دنبال سوژه‌هاي آسانتر هستند و کسي روي موارد فوق که موجب توسعه در عمق مي‌شوند کار نمي‌کند. به همين دليل توسعه بيشتر در سطح انجام مي‌شود که ايجاد تکثر کرده و رقابتهاي مخرب به وجود مي‌آورد. يک عامل پديد آورنده اين معضل را مي‌توان در موج موجود در بازرگاني مواد و ماشين‌آلات دانست.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .