بعید است کسی با این نظر مخالف باشد که بازار بستهبندی در ایران از یک رشد پیوسته برخوردار بوده است. رشدی که به نظر نمیآید به این زودی هم متوقف شود. در این باره آمار جامع و دقیقی نمیتوان ارائه کرد اما همه دستاندرکاران بستهبندی آن را حس کردهاند. البته آمار واردات ماشینها و مواد بستهبندی نیز به طور کلی آن را تایید میکند.
نکته مهم این است که به یاد داشته باشیم این رشد یک روند غیرعادی است و شتاب غیرطبیعی دارد.
رشد بستهبندی در ایران در دهه اخیر مدیون توقف و عدم توجه به آن در یک مقطع زمانی نسبتا بلند بوده است. در واقع این رشد تقریبا حالت جبرانی دارد. جبران یک عقبماندگی بزرگ.
به هر حال خلاء بزرگی در بخش بستهبندی وجود داشت که به شکلی پویا در حال پر شدن است. هر چند که آن چه روی داده شبیه سواددار شدن است و تا باسواد شدن هنوز راه درازی مانده است.
با این وصف نکته خوبی در دل این پیشرفت هرچند ابتدایی وجود دارد و آن بستر پیشرفت است. بستر توسعه بستهبندی در ایران مانند بسیاری از جوامع بر پایه نیازهای بازار بوده است. این همان بستری است که ماهنامه صنعت بستهبندی از ابتدای سعی در ایجاد آن داشت و مسئولیت آن را بر دوش کشید.
با این حال همین رشد خوب هیچوقت به صورت کامل و ایدهآل نبوده است. در واقع هیچ کدام از شاخهها در حد کمال رشد نکردند. میتوان گفت رشد ما در زمینه خرید تکنولوژی خوب بوده است. البته مسیر تامین تکنولوژی هم چالشهایی داشته و این اواخر به دلیل تحریمها مشکلات زیادی پیش رو داشتیم. ما ملتی هستیم که وقتی تحریمها را دور میزنیم به خود میبالیم چون به هر حال این هم نوعی موفقیت است. اما میتوان آن را یک موفقیت میدانی نامید. مانند کسی که اراده میکند وسیله یا مقامی را به دست آورد و به هر شکلی به دست میآورد. اما این با داشتن شان و استحقاق و حتی هنر یک کار تفاوت دارد.
حقیقت این جاست که ما در شاخه مدیریت و دانش خوب عمل نکردهایم و نمیکنیم. این یک مشکل عمومی است. فاصله بستهبندی ما با کشورهای توسعه یافته به خاطر خود تکنولوژی نیست بلکه به خاطر عدم بهرهبرداری مناسب از تکنولوژیهایی بوده که تهیه کردهایم.
همچنین سلیقهای عمل کردن از آفات بهرهبرداری ما از فرصتهای به دست آمده است. شبیه هم عمل کردن هم نوعی دیگر از فرصتسوزیهای ما در صنعت است. یعنی یا زاویه ما بسیار بسته است و همه از روی دست هم مینویسند و یا آن قدر باز است که هر کس به سلیقه خود عمل میکند و گاه نتیجه آن میشود که به بهرهوری مورد ادعای خود که برای آن هزینه هنگفتی دادهایم نمیرسیم.
کارخانههای قدیم ما این طور نبودند.
اشتباهات مدیریتی ما زمانی بدیهی و واضح میشود که دیگران با مدیریت خاص خودشان و بدون هیچ تاثیری از تعارفات و عرف خودساخته ما وارد بازار ما میشوند و کار خود را بخوبی مدیریت میکنند. یکی از مانندهای آن فروشگاههای هایپراستار است که اندکی تفاوت در نوع نگرش مدیران آن به مشتری باعث شده خریداران در آن فضا احساس کنند به شکل مثبتی مورد توجه هستند.
یک بار دیگر باید یادآور شوم که سرچشمه (نیازها) صحیح است. بخوبی میدانیم که همه چیز تحت تاثیر نیازهای بازار است اما چگونگی پاسخگویی ما به نیازها است که لنگ میزند.
ما باید آن کار صحیح رو توسعه بدهیم. سازماندهی نیازها و تحقیقات بازار اصل موضوع هستند. بدیهی است که دقت در این امور سخت است و نیاز به صرف نیرو و هزینه دارد. کشف حقایق بازار و جامعه هدف انرژی زیادی لازم دارد. زیرا باید حقیقت را از بین دروغها، بیتوجهیها و احتمالات بیرون بیاوریم. کسی دوست ندارد اطلاعات بازار خودش را در اختیار دیگران بگذارد. البته اگر کسی این کار را به صورت کلی انجام دهد احمق نیست و او استعداد بزرگتر بودن و رهبر بودن را دارد.
دلیل این ادعا روشن است. سیستم بسته، ما را به جایی نمیرساند.
بازار ایران ویژگیهای خاص خود را دارد. نوع تقسیم سرمایه ما با هند و پاکستان متفاوت است. سلیقه مردم ما کاملا با کشورهای عربی تفاوت دارد. اما روش خرج کردن ما تا حدی به هم نزدیک است. بیشتر ما به دنبال جای خوش و حال خوش هستیم (خوشنشینی). با این وجود خوشبختانه سطح مهندسی در ایران بالاتر است و ما فقط سرمایهگذار نیستیم بلکه سازنده و تولیدکننده و حتی مخترع و کاشف نیز هستیم.
فارغ از گرایشهای سیاسی در حاکمیت ایران و ترکیه روابط فنی بین دو کشور بخوبی نشاندهنده آن است که ایرانیان و ترکها در منطقه روحیه نزدیک به هم دارند. مردم ایران ساختار طراحی شرق آسیا یعنی از پاکستان به سمت شرق رو خیلی نمیپسندند. به تعداد ماشینهای آلمانی و میزان ارتباط تجاری و صنعتی ایران و آلمان در طول سالها نگاه کنید.
ساختار و استیل اصلی طراحی آلمانی، ایتالیایی و آمریکایی بیشتر مورد پسند واقع میشود. البته غربیها چنین درکی ندارند و بارها پیش آمده که امور منطقه ایران را به یک کارگزار عرب یا هندی سپردهاند و بهرهوری کامل به دست نیامده و حتی گاهی پروژه در همان ابتدا شکست خورده است.
راه ایرانیان برای پیشرفت و رسیدن به سطح کیفی جوامع توسعه یافته بسته نیست. ما یادگیرندههای خوبی هستیم. اما این نیاز به معاشرت با جوامع پیشرو دارد. نمایشگاهها گزینه خوبی برای این کار هستند.