همه کساني که اقدام به انتشار نشريه ميکنند اهداف يکسان ندارند. همچنين برنامه يکسان نيز ندارند. به عنوان شخصي که بيش از يک دهه به طور جدي در عرصه مطبوعات تخصصي کار کرده و مدتي نيز پرچمدار انجمن نشريات تخصصي کشور بوده و بيشتر نشريات تخصصي معتبر کشور او را ميشناسند ميتوانم بگويم نشرياتي را هم ديدهام که نه هدف مناسبي از انتشار نشريه خود دارند و نه برنامهاي.
اما در مورد ماهنامه صنعت بستهبندي ما از روز نخست هم هدف داشتيم و هم برنامه. اگر حوصله کنيد خواهم گفت و فکر ميکنم براي همه دستاندرکاران بستهبندي مفيد خواهد بود.
شايد بهتر بود اين مطالب را در يکصدمين شماره اين مجله(شماره پيش) و همزمان با تغييرات ظاهري و محتوايي انجام شده در آن مينوشتم. اما فکر کردم بهتر است برنامه را آغاز و بعد درباره آن صحبت کنم.
نکتهاي که در ابتدا بايد به آن پرداخت اين است که اين نشريه براي نشريه بودن و روزمرگيهاي يک مطبوعاتچي ايجاد نشده است. هرچند که از همان روز اول تمام دارايي صاحب خود را بلعيد و ميبلعد و به اصليترين موضوع زندگي گرداننده آن بدل شد. سالها ايدهپردازي، آموزش و مشاوره در زمينه چاپ و بستهبندي و آشنايي با ظرفيتهاي خالي بستهبندي در کشور از يک طرف و حسي شيرين که همواره وجود آدمي را به سمت مفيد و اثرگذار بودن ميبرد دست به دست هم داد و سيزده سال پيش (زمان درخواست مجوز) ايده نشريه بستهبندي شکل گرفت و دو سال بعد نيز عملي شد. اما نه فقط براي اين که يک کتابچه کاغذي باشد شبيه آن چيزي که عوام به عنوان نشريه ميشناسند. بلکه به عنوان يکي از چند ابزار لازم براي اجراي برنامه توسعه و به بار نشستن سرمايههاي مالي و انساني که در اين مسير حرکت کرده يا خواهند کرد.
بدين سان برنامههاي توسعهاي که در سر بود از مسيرهاي مختلف از جمله موسسه استاندارد، تدوين دروس دانشگاهي، سمينارها، آموزشهاي آزاد و دانشگاهي، مشاوره به سازمانهاي عمومي و خصوصي و حتي نظامي، گرد هم آوردن دستاندرکاران بستهبندي و همين رسانه مهم يعني مجله صنعت بستهبندي و اخبار و مقالات آن اجرا شد و در حال اجرا است. پس اين نشريه يکي از ابزاري است که در خدمت برنامه توسعه بستهبندي قرار گرفتهاند و نکتهاي که شايد بسياري از دوستان و رفقاي ما از آن اطلاع ندارند اين است که ماهنامه صنعت بستهبندي و فعاليتهاي جانبي آن به دليل اتصال به يک برنامه جامع و ملي نه تنها از مدها و شکلهاي جاري مطبوعات ايراني تبعيت نميکند بلکه گاهي اوقات به لطف پروردگار پيشآهنگ بعضي روشها و آداب نيز بوده است. البته گفتني است با اين که عملکرد اين برنامه در جهت توسعه صنعت بستهبندي و رونق بازار آن در داخل کشور نتايج مثبتي داشته اما راهي که طي شده و ميشود براي مجري برنامه هيچ گاه راهي هموار نبوده است. اين ناهمواري جزئي از زندگي و سرنوشت جاده صافکنها است.
هدف
توسعه بهرهوري از سرمايههاي مادي و معنوي و افزايش قدرت توليد و تجارت کشور که در نهايت منتهي به يک ايران توسعهيافته، قوي و موثر در جهان آينده شود از طريق دانش، تجربه و تخصصي که پيش از اين کسب کرده و خواهيم کرد و اين خود مسيري است که اگر صحيح و شرافتمندانه طي شود خود ما را نيز به کمال ميرساند.
استراتژي
بالابردن شناخت جامعه در چهار سطح مسئولان دولتي، صاحبان صنايع(توليدکنندگان)، کارشناسان و عامه مردم
ايجاد رونق در بازار بستهبندي از طريق فشار اطلاعات و بالا بردن سطح خواستههاي هر يک از چهار گروه بالا از گروههاي ديگر.
موج اول (برنامه اول)
اين برنامه از ابتداي کار نشريه (آبان 1376) شروع و اوج آن دو سال اول انتشار مجله بود. قرار بود موج اول در ضمن بسترسازي و اطلاعرساني معمول درباره بستهبندي، مسئولان دولتي مرتبط با بستهبندي را هدف قرار دهد. برنامه بر اين اساس بود که مسئولان دولتي به عنوان پيشنهاد دهندگان، تصويبکنندگان و تقسيمکنندگان اعتبارات دولتي نقش استراتژيک در پيشرفت بخشهاي مختلف صنعت و خدمات در کشور دارند. نوشتن مقالات اصولي درباره ضرورت توجه به بستهبندي در کنار مصاحبهها و ميزگردها در دستورکار مجله بود. در اين دوران بيشتر معاونان وزير و مديران کل مربوط و برخي از اعضاي کميسيونهاي مرتبط مجلس در مجله بستهبندي مطلب و به دليل طرح مطالب کلان که مناسب ايشان بود با آن آشنا بودند. تعدادي از سازمانهاي نظامي از نخستين مشتريان اين ماهنامه شدند که لجستيک نيروي انتظامي و پس از آن آماد و پشتيباني سپاه از جمله آنها بودند. اتاق بازرگاني و وزارت صنايع بيشترين و بهترين محل ارتباط مجله با مخاطبان آن بود و البته اداره کل چاپ و نشر وزارت ارشاد که در آن زمان تاثير آن کمرنگتر از بقيه بود.
موج دوم (برنامه دوم)
مطابق آن چه برنامهريزي شده بود پس از اطلاعرساني گسترده و طرح موضوع به قصد نهادينه شدن در مراکز سياستگذاري کشور حالا بستر لازم براي تقاضا و اخذ اعتبارات به منظور احداث يا توسعه واحدهاي بستهبندي و صنايع مرتبط با آن فراهم شده بود. حالا بايد صنايع کشور ترغيب يا مجبور به اعمال تغيير در وضعيت بستهبندي ميشد.
تقريبا از اواخر سال 1378 کار بر روي روششناسي توسعه بستهبندي آغاز شد. ارائه مدلهاي توسعهاي در قالب مقالات ترجمهاي که از منابع معتبر اروپايي و آمريکايي ارائه ميشد به همراه اخبار از نوآوريهاي بستهبندي به خوبي توانست افقهاي را پيش روي صنايع کشور ترسيم کند. از اين سال به بعد (اگر به ياد آوريد) وضعيت بستهبندي در کشور رو به رشد گذاشت.
سرمايهگذاريهاي وسيع در زمينه بستهبندي و چاپ آغاز شد که به تدريج تا دو سال بعد به بار نشست و مورد بهرهبرداري قرار گرفت. موج دوم يا برنامه دوم ماهنامه صنعت بستهبندي تاکنون ادامه داشته اما بين سالهاي هزار و سيصد و هفتاد و نه تا هزار و سيصد و هشتاد و سه (پنج سال) برنامه اصلي نشريه بود. در جريان موج دوم فعاليتهاي ماهنامه صنعت بستهبندي ارتباط با بخش دولتي و سازمانهاي وابسته آن از حالت اطلاعرساني و ترويجي به همکاري و مشورت تبديل شد. مشاوره بانکها در خصوص بازگشت سرمايه بعضي از طرحها (که از جالبترين آنها يک طرح راهاندازي خط فيلم بياوپپ بود) يکي از فعاليتهاي چندجانبه در راستاي برنامه دوم به شمار ميرفت.
موج سوم (برنامه سوم)
از سال 1380 (در ميانه برنامه دوم) حال که ديگر موضوع بستهبندي يک بحث جديد نبود و بسياري از صاحبان صنايع و مسئولان شناخت عمومي نسبت به آن پيدا کرده و ضرورتهاي وجودي آن را ميشناختند نوبت به بحثهاي تخصصيتر و معرفي نيروهاي متخصص کشور و توسعه اين روند بود. ضرورت طي مسير تعيين شده نيز خود به خود ما را به اين نقطه ميرساند که نياز کشور به مقالات تخصصي و متخصصان فن را پاسخ دهيم. ضمن آن که برنامه قبلي همچنان در دستور کار نشريه بود. برنامه سوم با معرفي سيدمصطفي ايرانمنش(صاحب امتياز فعلي ماهنامه فنآوري و توسعه صنعت بستهبندي) که در آن زمان همکاري خود را با نشريه صنعت بستهبندي شروع کرده بود تحت عنوان “معرفي يک محقق” در صفحه 2 مجله شماره 35 آغاز شد. پس از آن مهندس حميدرضا طاهري آشتياني و به دنبال آن نامهاي زيادي در مجله معرفي شدند. مقالات کارشناسان موسسه استاندارد، مدرسان و محققان دانشگاهي و ساير اهل فن روابط علمي و عملي خوبي در بخش بستهبندي کشور ايجاد کرد. برخي از مدرسان آموزش بستهبندي از پس همين جريان به مراکز دانشگاهي دعوت و مشغول به تدريس شدند. انتشار کتابهاي تخصصي بستهبندي توسط ماهنامه صنعت بستهبندي نيز در همين دوره انجام شد. معرفي مراکز دانشگاهي بستهبندي در جهان، معرفي موسسات و تشکلهاي صنفي مربوط به بستهبندي در خارج از کشور، گردآوري و اعزام متخصصان بستهبندي تحت عنوان تورهاي نمايشگاهي به نمايشگاههاي معتبر بستهبندي جهان از جمله فعاليتهايي است که در راستاي برنامه تخصصي شدن و تخصصگرايي صورت گرفت.
موج چهارم (برنامه چهارم)
امروز اما بسياري از شرايط براي توسعه بيشتر بستهبندي فراهم است. مسئولان آگاهتر شدهاند. صاحبان صنايع علاقمندتر هستند. کارشناسان و متخصصان رفته رفته گرايشهاي تخصصي خود را يافتهاند. حالا براي بهتر شدن نياز به درک و خواست عمومي است. همچنين نياز به تغذيه مداوم جامعه و دستاندرکاران بستهبندي از طريق معرفي ايدهها و نوآوريهاي جهان وجود دارد.
يکصمين شماره مجله، آغاز موج چهارم است.
ماهنامه صنعت بستهبندي بايد رنگي شود براي دسترسي به اطلاعات ديداري با کيفيت بهتر از قبل. بايد همهگيرتر شود با تيراژ بيشتر (حداقل 15000 جلد). بايد در دسترستر باشد با عرضه در دکههاي مطبوعات سراسر کشور از چند هزار جلد در تهران تا 5 جلد در شهرهايي چون ايلام، ياسوج، شهرکرد، ساوجبلاغ و خرمآباد. بايد از آينده خبر دهد، با فعاليت شديد مطبوعاتي در خارج از کشور و گفت و گو با صاحبنظران در کشورهاي توسعهيافته. و حتي با سبک کردن وزن مجله تا کم کم شبيه خشت و آجر نشود و حمل و استفاده از آن براي خوانندگانش آسان شود.
برنامه چهارم توسعه بستهبندي علاوه بر مخاطبان قبلي خود يعني مسئولان، دستاندرکاران و کارشناسان، اکنون مردم را هم هدف اطلاعرساني خود قرار داده است. تبليغات وسيع در ساير نشريات که از يک سال پيش آغاز شد و اکنون تا آگهينامههاي سطح شهر (پيک برتر) نيز گسترش يافته در راستاي اين برنامه است.
رويکرد موج چهارم
بستهبندي نياز دارد بيشتر شناخته شود. از نظر مردم فقط يک هزينه نباشد. گلفروش، عطرفروش، توليدي پوشاک، نانوا، خانم خانهدار، دانشجوي مشتاق، سرمايهگذار سرگردان و صدها طبقه از آحاد جامعه با آن آشنا شوند و به يک اصل در زندگي مردم بدل شود. مردم خواهان توسعه آن باشند و هزينهاش را بپردازند.
اين يعني تکميل حلقه توسعه بستهبندي و آخرين راهبرد رونق بازار بستهبندي
اگر اين مهم نيز جامه عمل بپوشاند بخش اصلي آن چه در انديشه داشتهايم تحقق مييابد. آن زمان چرخ اين پروژه خود خواهد چرخيد و ميتوان کمي استراحت کرد و فقط نظارهگر بود.
در طول سالهايي که از اجراي اين برنامهها گذشته بسياري از واحدهاي مرتبط با بستهبندي به طور مستقيم ماهنامه صنعت بستهبندي و گرداننده آن را نميشناختند يا با آن در ارتباط نبودند اما به طور قطع از ثمره فعاليتهاي آن يعني رشد آگاهي درباره بستهبندي و رونق بازار آن که در قالب خواستهها و سفارشات ظهور ميکند بهرهمند شدهاند. ماهنامه صنعت بستهبندي اميدوار است اين مرحله از برنامه توسعه بستهبندي که در قالب چهارمين موج رسانهاي اين نشريه آغاز شده نيز بدرستي اجرا شود و ايران همانند ابتداي مسير تا اين جا، ادامه راه را نيز بسرعت طي کرده و به مراتب ممتاز در اين بخش دست يابد.