طراحان کمي بدوند

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 114 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

‌ايـن مـطلـب را بـراي طـراحـان بـسـتـه‌بـنـدي بـخصوص طراحان گرافيک بسته‌بندي و کساني که مي‌خواهند به طراحان سفارش طراحي بدهند نوشته‌ام.
هـميشه مي‌گويند اهل فرهنگ و هنر پيش‌آهنگ جوامع هستند. بهتر و عميقتر به مسائل نگاه مي‌کنند. من هم با اين طرز تفکر موافقم. اما اين روزها يا مصاديق آن يعني هنرمندان واقعي در حال کاهش هستند يا هنر واقعي مورد بي‌توجهي قرار گرفته است. به نظر مي‌آيد رد پاي هر دو احتمال را مي‌توان ديد.
هنر زماني وجود دارد که تجلي پيدا کند. کاري ندارم که امروزه روي هر چيزي نام هنر مي‌گذارند و سياست و روابط عمومي و بچه‌داري و خلاصه هر کاري که مجريان آن خود را تواناتر از بقيه مي‌بينند هنر خوانده مي‌شود. اما اگر هنر واقعي را از لاي اين همه هنر مصنوعي بيرون بکشيم مي‌بينيم عناصري مانند زيبايي، عمق، ماندگاري و قابليت تجسم، نشانه‌هايي هستند که هنر را از غير هنر و هنرمند را از هنربند جدا مي‌کنند.
پس هر کس که از هنر حرف زد يا قاطي کار هنر شد هنر توليد نخواهد کرد. بـسـيـاري از هنرمندان واقعي را که آثار برجسته‌اي از خود بجا گذاشته‌اند اگر بـشـنـاسي خواهي ديد تقريبا تمام ايشان داراي مهارتها و توانايي‌هاي اجرايي بوده‌اند که منجر به خلق هنر شده است. يعني با تئوري هنر نمي‌توان اثر هنري خلق کرد. تئوري هنر تنها به درد فهم و نقد هنر مي‌آيد.
مـتـاسفانه همواره شاهد هستيم که عده‌اي که تنها بر تئوري هنر مسلط هستند يا با آن آشنايي دارند دست به کار طراحي براي شرکتها و موسسات شده و در بسياري از مواقع نتيجه دلخواه نصيب سفارش‌دهنده نمي‌شود.
اما مشکلات طراحي بسته‌بندي تنها به اين جا ختم نمي‌شود. نکته اين جاست که بسته‌بندي مرز بين هنر گرافيک و فنون گرافيک است. گرافيک در ايران تنها به هنر گرافيک معني مي‌شود و بيشتر مردم و حتي خود طراح گرافيک واژه گرافيک را در حوزه هنر معني مي‌کنند. اين بخشي از واقعيت واژه گرافيک است. اما اگر دايره ادراک خود را کمي گسترده‌تر کنيم مي‌بينيم که بسياري از عرصه‌هاي علوم و فنون نگاشت تصوير، عنوان گرافيک را يدک مي‌کشند. يکي از بارزترين نمونه‌هاي آن صنعت چاپ است که داشتن اطلعات کافي از آن براي هر طراح گرفيک لازم است.
مشکل همين جاست. بسياري از طراحان گرافيک آن طور که بايد بر دانش چـاپ احـاطـه ندارند. دست‌اندکاران گرافيک بايد بدانند مدتهاست که بسياري از عرصه‌هاي آموزش فني و صنعتي با حضور افرادي که سر جاي خود نيستند اشغال شده و بـسـيـاري از اوقـات تـصـورات، تخيلات، تحليلهاي اشتباه، سليقه‌ها و روشهاي شخصي است که آموزش داده مي‌شود.
صنعت بسته‌بندي در ايران از طراحان گرافيک پيشي گرفته است. هر روز بـيـش از گـذشـتـه مي‌شنويم که توليدکننده‌اي کار طراحي محصول خود را به طراحان خارجي (بيشتر ترکيه) سپرده است. اين موج در سطح ايران به شکل شهرستان به تهران و در خود تهران به شکل ايران به خارج در حال گسترش است و تنها يک دليل دارد؛ عقب ماندن طراحان بومي.
ما در ايران عادت کرده‌ايم يا عادتمان داده‌اند که با کمترين و ارزانترين امکانات کار خود را پيش ببريم. خود اين مسئله چندان مهم نيست. مهم اين است که به آن عادت نکنيم. آن را توسعه ندهيم و به آن افتخار نکنيم.
تنها با پرداخت ده‌ دلار ناقابل مي‌توان نسخه اصل يک نرم‌افزار ويژوالايزر گرافيک را که يک طرح دو بعدي (مثل گسترده يک جعبه) را تجسم بخشيده و به صـورت جعبـه بـا پس زمينه دلخواه و نورپردازي محيط عرضه نشان مي‌دهد، مي‌چرخاند، از آن انيميشن تهيه مي‌کند و چند شيرين‌کاري ديگر هم انجام مي‌دهد خريد تا هم خودمان هم سفارش‌دهنده بفهميم که چه چيز را روانه بازار مي‌کنيم.
گناه بسياري از طراحان ما اين نيست که چرا اين نرم‌افزار ده دلاري يا چيز ديگري را نخريده‌اند. گناه ايشان اين است که از وجود بسياري ابزار و استانداردهاي حرفه‌اي کار خود آگاه نيستند و يا به آنها اهميت نمي‌دهند. اين در حالي است که ما اصرار داريم پا جاي پاي کشورهايي بگذاريم که در اين گونه امکانات شناور هستند و با انواع ابزار و آزمونها کالاي خود را پيش از ورود به بازار محک مي‌زنند.
نـرم‌افـزارهـاي تصحيـح رنگ، نرم‌افزارهاي مخصوص طراحي بسته‌بندي، نرم‌افزارهاي گردش کار پروژه‌هاي چاپي تنها بخشي از امکانات و ابزاري است که طراحان حرفه‌اي لازم دارند. شايد با خواندن عبارت قبل بسياري بگويند ”ما خود را طراح حرفه‌اي نمي‌دانيم.“ و طراح حرفه‌اي را آن کسي بدانند که در چند بي‌ينال و مسابقه طراحي جايزه برده است. در حالي که چنين نيست واژه ”حرفه‌اي“ به کسي گفته مي‌شود که از فعاليت خود به کسب درامد مي‌پردازد. بدين ترتيب البته همه آن طراحان ناشي يا کج‌سليقه هم که براي خود دکاني باز کرده‌اند و به هر حال از اين راه کسب و کار مي‌کنند حرفه‌اي محسوب مي‌شوند زيرا حرفه آنها طراحي است. موضوع اين است که اگر از مردم پول مي‌گيريم که کاري براي آنها انجام دهيم بايد ابزار آن را هم داشته باشيم. تعميرکاري که جعبه ابزار نداشته باشد هر چقدر با تجربه و کاربلد باشد نمي‌تواند آن طور که بايد کار خود را به صورت حرفه‌اي انجام دهد.
مسئله اين است که بسياري از طراحان ما تصور مي‌کنند ابزارشان خودشان هستند. يعني ذهنيت خود را ابزار خود دانسته و قطعا از مقايسه با آن تعميرکار نيز خوششان نخواهد آمد. اما امروزه کسي که دست به دامن فتوشاپ و کورل و امثال آن است بايد بداند که اينها ساده‌ترين و ابتدايي‌ترين ابزار هستند که نزد هر کسي پيدا مي‌شوند. همچنان که بسياري از دانسته‌ها و آموزشهاي گرافيک در ايران فقط براي مشق دانشجويي يا تجزيه و تحليل کار مصرف خواهد داشت.
بسيي از طراحان گرافيک ما ايستگاه بعدي طرح خود يعني چاپ را آن طور کـه لازم اسـت نمـي‌شنـاسنـد. بسياري از طراحان واقعيتهاي کاربردي رنگ در کامپيوتر و رنگ در چاپ را نميدانند. بسياري از طراحان ما فلسفه وجودي هر يک از محيطهاي گرافيکي و قالبهاي فايلهاي گرافيکي را نمي‌دانند.
مشکل اصلي اين است که اغلب اوقات ما بسياري چيزها را نمي‌دانيم و بدتر از آن، نمي‌دانيم که نمي‌دانيم. قاطعانه تصور مي‌کنيم که مي‌دانيم. اين را من به دفعات در جلسات مشاوره و سمينارهاي آموزشي خود تجره کرده‌ام.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .