بستهبندي سفرهاي خوش آب و رنگ است که مدتي است در کشور در حال توسعهاي مانند ايران گسترده شده است. افراد مختلفي با اهداف گوناگون به سمت بستهبندي جذب شده و ميشوند. در ميان اين افراد هر کسي بستهبه تجربه يا تصورات خود به سمتي سوق پيدا کرده و گوشهاي از اين سفره را به سوي خود ميکشد.
مهم اين است که برداشتهاي مختلف از اين بازار و حرکتهايي که بر اساس اين برداشتهاانجام ميشود چه قدر ميتواند براي کشور سازنده و مشکلگشا باشد.
اما همه به اين که کسب و کارشان چه قدر در توسعه اين صنعت راهگشا و موثر است فکر نميکنند. بعضي با اهداف شديد سودجويانه بساط خود را در اين بازار ميگسترانند. بعضي از اين افراد از گفتن هيچ دروغي ابا ندارند. البته همراه با دروغگويي چنان ژستهايي نيز ميگيرند که طرف مقابل نگران ميشود نکند در حال تلف کردن وقت گرانبهاي ايشان است و زودتر بايد جواب مثبت را داده يا اين که برود کنار تا باد بيايد.
خوب است مسئولان نمايشگاهها از جمله نمايشگاههاي چاپ و بستـهبنـدي، ايرانپلاست و اگروفود (نمايشگاههايي که به صنعت بستهبندي مربوط است) به جز چانه زدن بر سر پرداخت دلاري هزينه غرفه براي نمايندگيها از آنها مدارکي دال بر واقعي بودن نمايندگي ايشان نيز طلب ميکردند. البته تا زماني که برگزارکنندگان نمايشگاهها دغدغه پر کردن سالنهاي خود را داشته باشند چنين سختگيريهايي را نميتوان توقع داشت.
براستي چه کسي اظهارات بعضي از تاجرنماها را ضمانت ميکند. اگر قبول داشتهباشيم که برخي از افراد داراي مهارتهاي بالايي در پشتهماندازي و زبانبازي هستند ميتوان مطمئن بود که حتما چند تا از آنها در نمايشگاههاي مربوط به خودمان هم پيدا ميشوند. ايشان کار تجار شريف را هم کساد ميکنند.
بعضي از ايشان تنها به واسطه تسلط به زبان انگليسي و يا هر زباني غير از فارسي و آوردن چند تا کارگر خارجي در غرفه خود چنان برو و بيايي راه مياندازند که انگار غرفه ايشان بخشي از سازمان ملل است که به کمک صنعت کشور ما آمده.
اشتباه نکنيد. ايشان را در ميان غرفههاي کوچک تصور نکنيد. برعکس عددي از ايشان شارلاتانهاي دلگندهاي هستند که اصلا کم نميآورند و شايد با غرفههاي بزرگ و آراسته و پرسنل متعدد از همان جنسي که گفتيم به نمايشگاه بيايند.
پيش از اين که بيشتر بگوييم بايد يک نکتهرا روشن کنيم. بـسـيـاري از ايـن گـونـه افراد واقعا ميتوانند يا ميتوانستند واسـطههاي موفقي باشند. اما در يک زمان بنا به دلايلي که ميتوان حدس زد امر بر ايشان مشتبه ميشود که عجب بازار بي در و پيکري در پيش روي خود دارند. بنا بر اين به يکباره به تاجر بين قارهاي تبديل شده و از شير مرغ تا جان آدميزاد را از هر کجاي دنيا براي شما فراهم ميکنند. البته ادعايش را ميکنند. ادعا هم که ارزان است و در مملکت نازنين ما هم کسي پيگير قولهاي بياساس و قولدهندهها نيست. اصرار ما بر اين است که مواظب باشيد با طناب اين افراد به چاه نرويد. بعضي از ايشان حتي خود از پوسيدگي طنابشان خبر ندارند و سرمايهگذاران ايراني را گرفتار جهل مرکب خودشان ميکنند.
نمونهاي از ايشان که متاسفانه همچنان در نمايشگاههاي داخلي مشغول نمايش هنرهاي خود ميباشد با معرفي خود به عنوان نماينده و عامل فروش بعضي توليدکنندگان اروپايي يکي از پروژههاي بزرگ کشور را بيش از دو سال معطل نگه داشت و باعث ميلياردها تومان خسارت شد. سرمايهگذار خسارت ديده نيز در پي يک شکايت حسابي دودمانبرانداز از آن فرد است.
بـه طـور قـطـع و يـقـيـن افـرادي که در حال معامله با آن بازرگاننما هستند به محض آغاز اقدامات قانوني عليه وي که از سوي شاکي يا شاکيان قبلي صورت گرفته متاسفانه با توقف پـروژههـاي خـود مـواجه خواهند شد. براي اجتناب از چنين وضعيتهايي توجه به چند نکته بسيار ساده لازم است.
1- بـدانـيم افـرادي کـه خـود را نـمـايـنـده تـعداد زيادي از شرکتهامعرفي ميکنند بيشتر از ساير عاملان فروش مورد ظن هستند. جالب است بدانيد بعضي از ايشان نه تنها هيچ وجاهتي در شرکت مرجع ندارند بلکه با يک تماس کوچک معلوم ميشود که شرکت مرجع اصولا چنين شخص يا شرکتي را نميشناسد. هرچند که شما بروشورهاي چاپ شده شرکت مرجع را به زبان فارسي و با نام و نشاني طرف مدعي ببينيد!
البته به نظر ما فروشندگان تجهيزات دست دوم و يا تجهيزات آماده تحويل و يا آنها که فقط مشاوره ميدهند فرق دارند.
2- حتما مدرکي مستند دال بر نمايندگي يا عامليت فروش که از سوي شرکت مرجع صادر شده باشد از مدعي بخواهيد اگر نه در آيـنـده نميتوانيد هيچ ادعايي در خصوص سفارش خود داشته باشيد.
3- تسلط به زبان انگليسي و مکاتبات بازرگاني بسيار مهم و موثر است. حتما از مشاور با تجربه و متعهد کمک بگيريد.