بستهبندی نه فقط هنر است آن گونه که عدهای از بستهبندی فقط طراحی آن هم طراحی گرافیکش را میشناسند. نه فقط صنعت است آن چنان که بعضی آن را فقط ابزاری برای برقراری انواع استانداردهای فنی و صنعتی مانند سلامتی تعریف میکنند.
بستهبندی نه فقط ابزاری برای فروش است آن چنان که دانشآموختگان و شاغلین در کار بازاریابی با آب و تاب از قدرت مثالزدنی آن در فروش کالا میگویند.
بستهبندی نه فقط زاییده چاپ و زیر پرچم آن است آن چنان که بعضی از اهالی صنف چاپ تلاش میکنند سند آن را به نام خود بزنند و یا آن را سرپرستی کنند. که صدالبته باعث رشد ناقص آن خواهند شد.
بستهبندی موضوعی بسیار جذاب است که صحبت از آن به گوینده اعتبار میدهد چه رسد به رهبری یا سرپرستی آن.
همه مسئولان بر اهمیت آن تاکید دارند و در این رهگذر هر کس که خود را به عنوان متولی آن معرفی کند مورد توجه مسئولان قرار خواهد گرفت.
آموزش، فعالیت رسانهای و این اواخر برگزاری مسابقه در زمینه بستهبندی از موجهایی است که به نام بستهبندی انجام میشود اما بیشتر آنها فقط ابزاری است که بیش از آن که ماندگار یا اثرگذار باشد برگی است برای افتخارات برگزارکننده و محملی برای کسب سود شخصی چه از نوع مادی و چه از نوع معنوی یا اعتباری. گفتنی است این موجها در بهترین حالت آن اگر از سر شوق خدمت هم که باشد اغلب سرشار از ناآگاهی و شناخت کم از بستهبندی است که به گونهای دیگر از ارزشهای بستهبندی میکاهد.
موضوع این است که ما اغلب شیپور را از سر گشادش فوت میکنیم. بستهبندی چیزی نیست که اصل باشد و از آن به سوی ارزشی حرکت کرد. بلکه امری نسبی است که از دل ارزشی بیرون میآید و معمولا باید از یک یا چند ارزش به بستهبندی رسید.
تا وقتی در مورد بستهبندی به طور معکوس عمل میکنیم این عامل توسعه فقط بازیچهای خواهد بود برای خودنمایی با مصادره منافع جمع به نفع خود. شاید یکی از دلایلی که شاغلین در مشاغل بستهبندی را کمتر از بازاریابان یا اهالی چاپ در حال شعار دادن درباره بستهبندی میبینیم به خاطر آن است که مشاغل بستهبندی مانند کارتنسازی، تولید ظروف، ماشینسازی و امثال آن همان مسیر صحیح از ارزش به بستهبندی را طی کرده و میکنند. بنا بر این در ذهن آنان اثر کارشان بیش از لقبی (بستهبندی) که به آن داده میشود اهمیت دارد.
البته خوشبختانه این صنعت آن قدر وسیع و متنوع است که کمتر فرد یا گروهی میتواند ادعای جامعیت در آن کند هرچند نباید فراموش کرد که در عین حال همیشه عدهای پیدا میشوند که سکوت و جریان آرام امور را با بیاطلاعی اشتباه گرفته و علیرغم فقدان صلاحیت کافی سعی در رهبری امور دارند.
صنعت بستهبندی صنعتی بزرگ و متنوع است که فقط میتوان در آن خدمت کرد نه بر آن ریاست نمود. در واقع بزرگان و کارگردانان این صنعت آنهایی هستند که بیشتر در آن خدمت کردهاند زیرا بستهبندی نتیجه یک عملگرایی مفید و مثبت است.
این است حال واقعی صنعت بستهبندی که حواشی آن همواره پررنگتر از متن آن است چرا که متن بستهبندی همواره سر در کار خود دارد.
هر سال چند رویداد پر سر و صدا از جنس مسابقه و سمینار به نام بستهبندی برگزار میشود که گردانندگان آن فقط تئوریسینهایی هستند که بستهبندی را وسیله کسب درامد یا جایگاه خود میکنند. اغلب ایشان وجودشان نه در گذشته و نه حال و آینده فایدهای برای صنعت بستهبندی کشور نداشته و ندارد.
آن چه در این جا نوشتهام نتیجه دو دهه رصد کردن فعالیتها، شعارها و عملکرد افراد و جریانهایی است که به نام توسعه بستهبندی جلو آمدند ولی چیزی جز مراسم نهار و شام برگزار نکردند. حا آن که اگر توسعهای در این صنعت روی داده اغلب حاصل نواندیشی، نوآوری و شجاعت سفارشدهندگان و دستاندرکاران بستهبندی بوده که در جریان تعاملات در فضای کسب و کار شکل گرفته است.
به نظرم این فیل آن قدر بزرگ است که حتی اگر چراغ را هم روشن کنند باز هم نتوان همه آن را دید که اشکالی هم ندارد. تنها لازم است فیل بودن آن درک شود و این که بزرگتر از آن است که در چشم ما جا شود.
همهی صنعت بستهبندی
بستهبندی نه فقط هنر است آن گونه که عدهای از بستهبندی فقط طراحی آن هم طراحی گرافیکش را میشناسند. نه فقط صنعت است آن چنان که بعضی آن را فقط ابزاری برای برقراری انواع استانداردهای فنی و صنعتی مانند سلامتی تعریف میکنند.