کفشهايم کو؟

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 103 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

“ساده‌لوحانه است اگر بگوئيم کشورهاي کمتر توسعه‌يافته‌زمين‌ کافي براي توليد غذا در اختيار ندارند، هر چند در برخي موارد واقعاً چنين است. مطالعات سازمان ملل نشان مي‌دهد که بيشتر کشورهائي که در آنها گرسنگي وجود دارد در واقع غذاي کافي براي جمعيت خود را توليد مي‌کنند. ولي با نبود وسايل مناسب براي نگهداري، حفاظت و حمل و نقل، تا حدود 50 درصد غذاي توليد شده‌هيچ گاه به دست مصرف‌کنندگان نمي‌رسد.”
“در چنين وضعيتي غذا از حد طول عمر طبيعي بيولوژيکي ‌خود فراتر مي‌رود، فاسد مي‌شود، از بين مي‌رود و يا مورد حمله حشرات و ساير عوامل‌خورنده‌قرار مي‌گيرد، در باران نم مي‌کشد، از دست مي‌رود و به صدها دليل ديگر که با روشهاي بسته‌بندي مستحکم قابل پيشگيري است مورد مصرف قرار نمي‌گيرد.”
“علا‌وه بر اين، در يک اقتصاد ضعيف که هر گونه تلفاتي در آن زيان‌آور است، هيچ صنعتي نيز براي بازيافت محصولات تلف شده وجود ندارد.”
آن چه در بالا آمد گوشه‌اي از ديدگاه‌هاي متخصصان بسته‌بندي کشورهاي پيشرفته‌نسبت به اقتصاد و توليد کشورهاي در حال توسعه است. اين جملات را پروفسور والتر سورکا مشاور بسته‌بندي سازمان ملل متحد و تئوريسين بسته‌بندي در آمريکاي شمالي در کتاب و دروس دانشگاهي خود گفته‌است.
وي و همکاران او در سازمان ملل، به صراحت نظام مديريت کشورهاي کمتر توسعه يافته‌را مسئول مستقيم حيف و ميل‌و تلف شدن نعمتهاي خدادادي مي‌دانند. آن چه ايشان مي‌گويند به نوعي تعاليم ديني و فرهنگي خودمان است:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند،کفر نعمت از کفت بيرون کند
شکر نعمت در واقع همان پاسداري از نعمت و استفاده صحيح از آن است. قرنها است که بسته‌بندي وظيفه حفاظت از چيزهاي ارزشمند را عهده‌دار بوده است. اما اين ابزار زماني کارآيي دارد که اصولا چيزي از نظر انسان ارزشمند باشد.
به نظر مي‌آيد وفور نعمت و فراواني محصول چشم ما را بر روي ضايعات محصولات کشاورزي بسته‌است. قحطي فقط کمبود نيست. وقتي کالايي آن قدر گران باشد که نتوانيم آن را بخريم يا به اندازه نيازمان نخريم براي ما که از خريد آن کالا ناتوان هستيم چه فرقي مي‌کند که اصولا آن کالا وجود دارد يا نه. ضايعات محصولات کشاورزي باعث افزايش قيمت تمام‌شده محصولات سالم مي‌شود و دست عده‌اي از مردم از آن محصولات کوتاه. از طرفي کشور هنوز در زمينه صنايعي که ضايعات را به محصولات قابل استفاده در صنايع تبديل کند ضعف دارد.
مسئولان و متخصصان کشاورزي بيشتر ميل‌دارند کيفيت محصولات کشاورزي را در زمان کاشت، داشت و برداشت تضمين کنند. در حالي که توليدکنندگان ميوه‌هاي تابستاني يا گوجه‌فرنگي و يا توت‌فرنگي بخوبي مي‌دانند که تمام آن چه ايشان در آن سه مرحله (کاشت، داشت، برداشت) رشته‌اند، هنگام حمل و نقل پنبه مي‌شود. ساير محصولات نيز با نسبتهاي مختلف همين شرايط را دارند.
بخش مهمي از اين مشکل به وسيله بسته‌بندي حل مي‌شود. متاسفانه از آن جا که دانش بسته‌بندي به طور صحيح بين مردم و مسئولان توزيع نشده بسياري از زيرساختهايي که توسط بسته‌بندي قابل اجرا است، يا مورد توجه قرار نمي‌گيرد يا دچار کج‌سليقگي و سوء مديريت مي‌شود. اين مشکل به طور مشخص از سوي ادارات و سازمانهايي بروز مي‌کند که مديران و کارشناسان مدعي بسته‌بندي دارند. در واقع همين موضوع باعث عميق نبودن زيرساختهاي مربوط به بسته‌بندي شده است. بسياري از مسئولان و متخصصان دولتي از بسته‌بندي در حد “بسته مصرف‌کننده” شناخت دارند و دغدغه بسياري از ايشان مسئله بسته‌بندي زعفران ايراني در اسپانيا است! در حالي که همه مردم معمولا ابتدا به تربيت و رشد سالم فرزند خود فکر مي‌کنند تا بهاي او را در جامعه‌ بالاتر ببرند.
سالم رساندن کالاها به مقصد جزء زيرساختها‌است و موجب تقويت توليد و اقتصاد مي‌شود. اين مهم نتيجه يک همکاري فوق تخصصي بين متخصصان دو صنعت بسته‌بندي و حمل و نقل است. اين يعني زنجيره تامين.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .