سرمقاله ماهنامه صنعت بسته بندی شماره 178 (شهریور 1396)
به قلم رضا نورائی سردبیر مجله
آبان امسال که برسد بیست سالگی ماهنامه صنعت بستهبندی کامل شده و این نشریه وارد سومین دهه زندگی خود خواهد شد.
اگرچه این نشریه در برابر دو نشریه وزین صنعت چاپ و صنایع پلاستیک که هر دو در دهه چهارم عمر خود را هستند هنوز جوان به حساب میآید اما در عمر بیست ساله خود با چالشهای ویژهای روبرو بوده که هر جوانی را زودتر از موعد پیر میکند.
صنعت بستهبندی در ایران هیچ گاه نه اداره مشخصی در دولت داشته (همچون حوزه صنعت چاپ) و نه رشته دانشگاهی نامدار (همچون حوزه صنعت پلیمر و پلاستیک). هر کدام از این دو اگر چه خود بنوعی میتوانند منشاء مشکلاتی هم برای یک نشریه تخصصی باشند اما بودنشان نشان از وجود زیرساختی برای آن صنعت دارد که حتی میشود از آن انتقاد کرد و وارد بازی شد.
اما صنعت بستهبندی حوزهای است که به دلیل نسبی بودن و تنوع ورودیها و خروجیهای آن قابل تعریف در نظام اداری دولت و دانشگاهها نبوده است.
باید به این نکته مهم توجه داشت که ادارات دولتی، دانشگاهها و تشکلها با هر کیفیت عملکردی که داشته باشند به هر حال مرجعی هستند که رسانهها نقش خود را در سایه عملکرد بد یا خوب آنها پیدا میکنند. چنین زمینهای هیچ گاه برای ماهنامه صنعت بستهبندی فراهم نبود و این مجله از همان ابتدا ناچار از ایفای نقشی بزرگتر از جثه و توان خود شد که همانا ایجاد ارتباط و هماهنگی بین انبوه رشتهها و تخصصها و فعالان صنعت بستهبندی در کشور باشد.
این که تا چه حد از پس ایفای صحیح این نقش بر آمده باشیم را اهالی صنعت بستهبندی اعم از بخش عمومی و خصوصی باید بگویند. ما فقط شاهد خلوص نیت و تلاش و استهلاک خود بودیم و محاسبه عملکرد ما، با دیگران است.
آن روزها که با تمام توان و بودجه خود مشغول تعریف و تثبیت واقعیتی به نام بستهبندی در ادبیات صنعت و تجارت کشور بودیم فکر نمیکردیم که روزهای سختتری هم میتواند وجود داشته باشد که چالشهای ابتدای کار در مقابل آن مانند خاطرات شیرین خواهد بود.
آن گاه که حقیقت زیبای بستهبندی و اهمیت آن بر مسئولان و صنعتگران کشور روشن شد و ایشان بر نقش مهم آن در توسعه و رفاه کشور صحه گذاشتند فصل جدیدی از مبارزه آغاز شد که هم سختتر بود و هم خانمانبرانداز.
تفسیرهای مطابق میل و سهمخواهیها از بستهبندی بیش از آن چه تصور میرفت ارزش پیدا کرد. آن چنان که بعضی از بازیگران جدید، دیگر حضور و نفس کشیدن آغازگرانی چون ما را نمیتوانستند تحمل کنند و شمع ما را خاموش میپسندیدند.
کاش همیشه در حال جا انداختن نقش و اهمیت بستهبندی بودیم و گرفتار پاسبانی از ارزشها و مقابله با انحرافات روزافزون آن نمیشدیم. نمیتوان برای ساختن چیزی از جان و مال مایه گذاشت و بعد آن را به حال خود رها کرد تا به هر سمتی منحرف شده یا مورد سوء استفاده هر فرصتطلبی شود.
آن روزها که تشکیلات دولت و نظام را شخم میزدیم تا افراد و ادارات مرتبط یا موثر در سرنوشت بستهبندی در کشور را یافته و با نامهنگاری و ارسال مجلات و جلسات حضوری آنها را به نقش بستهبندی در کشور آگاه کنیم حتی در خواب هم نمیدیدیم که روزی باید با بعضی از دولتمردان بجنگیم تا دست و پا و دندان خود را از این صنعت بیرون بکشند و دست از مصادره این صنعت به نفع خود و خواستههای خود بردارند. فکر نمیکردیم که باید با جهل و سهلانگاری بزرگان صنعت خود مبارزه کنیم تا به دام چنین افرادی نیفتند و به آسیاب ایشان آب نریزند.
به هر حال امروز برای ما سختتر است.
چالش جدید ما امروز تجددزدگی و گرایشات شتابزده عدهای از همقطاران صنفی است که نقش نشریات چاپی را نفی کرده و خود را مشغول فضای مجازی کردهاند. غافل از این که هیچ کدام از همتایان ایشان در کشورهای توسعهیافته از رسانههای چاپی خارج نشدهاند و گواه آن تبلیغات در مجلات است.
تعجبآور است که صنعتگران ما چند اپلیکیشن ساده را که در دنیا بیشتر برای چت کردن استفاده میشوند و اصولا قابلیت برنامهریزی منسجم تبلیغات و بازاریابی ندارند به جای نشریات جایگزین کرده و به این انتخاب خود افتخار هم میکنند و در این کار از همکاران خود در کشورهای توسعهیافته پیشی گرفتهاند.
رسانههای چاپی همچنان نقش اسنادی دارند و قابل استناد میباشند. مطالب آنها در تاریخ ثبت میشود و قابل بازخوانی است. بدون دستکاری قابل دست به دست شدن هستند و هویت پدیدآورندگان مشخص و قابل پیگیری میباشد. نیاز به برق و باطری و اینترنت هم ندارند. همه اینها یعنی ثبات و قابلیت اتکا.
یک مثال بسیار نزدیک. بیستم تا بیست و پنجم شهریور امسال کنفرانس خبری درباره نمایشگاهی در ایتالیا برگزار شد. هیچ کدام از نمایندگان رسانهها که با هزینه برگزارکننده از کشورهایی چون ایران، مصر، ترکیه و… در این کنفرانس حضور پیدا کردند از رسانههای الکترونیک نبودند و همه چاپی بودند.
با وجودی که انتشار رسانه چاپی در بسیاری از کشورهای جهان نیازی به اخذ مجوز ندارد اما همچنان صاحبان رسانههای چاپی جدیتر گرفته میشوند چون خوانندگان به آنها اعتماد بیشتری دارند. چون این کار نیاز به سازمان و سرمایهگذاری دارد و مردم این را درک میکنند و به جز این را قابل اتکا نمیدانند.
این هم چالشی است که کار را بر ما سختتر میکند. البته فقط اندکی این گونه هستند.