من نمیدونم،
خودت یه طوری حلش کن
نکته: این مطلب را دو سال پیش نوشتم اما منتشر نکردم. ولی اوضاع تغییری نکرد و اکنون آن را منتشر میکنم. رضا نورائی
دوستی از من پرسید وضعیت کسب و کار صنعت چاپ رو چگونه می بینی؟
اول بگویم که من وقتی صنعت چاپ را در ذهنم تصور میکنم همه رشتههای کاری این صنعت را در نظر میگیرم. بدیهی است که بخش بزرگی از این صنعت در ذهن من همان صنعت چاپی است که در خدمت تولید و سایر رشتههای صنعت قرار دارد. مانند چاپ جعبههای مقوایی، لفافهای بستهبندی، ظروف و قطعات، برچسبها، پارچه و….
نشر هم در کنار اینها یکی از بازارهای صنعت چاپ است. و این که چاپ دیجیتال به عنوان یک تکنیک و نه یک بازار مستقل در همه بازارهای چاپ حضور دارد. هرچند که به لطف چاپ دیجیتال چاپ تبلیغات به شکل بسیار برجسته و قابل توجهی توسعه پیدا کرد و خوشحالم که در این زمینه چندان از جهان عقب نیستیم.
اکنون قصد ندارم درباره بازارهای صنعت چاپ سخن بگویم اما چون از چاپ دیجیتال گفتم فکر میکنم حتما باید این موضوع را یاداور شوم که چاپ دیجیتال با خودش یک تحول روحی و روانی مثبت به همراه آورد. چاپ دیجیتال بویژه با کمک امکانات پس از چاپ مناسب خودش به همه کسانی که ایده یا نظری در ذهن داشتند این فرصت را داد تا ایدههای خود را در شکل یک اثر چاپی تکمیل شده و حرفهای ببینند. در واقع تعداد افرادی که با کمک چاپ دیجیتال خود را نویسنده یا گرافیست دیدند چند صد برابر شد و به عبارتی عده زیادی از طریق چاپ کم تیراژ و ارزان دیجیتال که اتفاقا عملیات تکمیلی آن کاملا حرفهای انجام شده بود (مانند کتابهای دیجیتال تک نسخهای! یا کارهای چاپی مربوط به فست فودها) عقدههای خود را خالی کردند و سبک شدند.
اما بازگردیم به اصل موضوع این نوشتار یعنی وضعیت فعلی کسب و کار در صنعت چاپ.
نه فقط چاپخانهها که هر کسب و کاری حتی همین مجله صنعت چاپ هم امروز در شرایطی مشابه به سر میبرند. وقتی شرط اول بقا است و همه در تحقق همین شرط گیر کردهاند شرایط همه مشابه میشود.
کسب و کارها برای سرپا ماندن نیاز به تامین شروط لازم دارند و برای برتری در رقابتهای بین خود نیاز به شروط کافی. در فضای کسب و کار کشوری مثل ایران شروط لازم خیلی زیاد و پیچیده نبوده و تقریبا برای همه یکسان هستند.
– تامین مواد و امکانات اولیه
– همراهی نظام مدیریتی کشور
– تمایل و توان خرید در بازار
امروز بیشتر تلاش کسب و کارها در تامین همین شرایط اولیه خلاصه شده و این باعث یکزبانی و درک مشترک بین صاحبان کسب و کار و حتی نیروی کار آنها است.
نکته دیگر این که برای دستیابی به همین چند عامل ساده که شروط بقا هستند هم باید جنگید. البته نه با یکدیگر بلکه با کسانی که فراهم کردن این شرایط از وظایف ایشان است.
در ایران بسیاری از کسب و کارها مشکلات مربوط به تامین مواد و امکانات اولیه را از سوء تدبیر مدیران نظام میدانند. امروز کمتر کسی دست روی یک کالای خاص میگذارد و مدعی سوء مدیریت در آن مورد خاص میشود. بلکه مدیریت عمومی تامین منابع و مواد اولیه دچار اشکال میدانند. وقتی چنین وضعی یعنی یک بیتدبیری عمومی را شاهد هستیم عدهای هم بر این عقیده میشوند که ممکن است این سوء مدیریت از ندانمکاری نبوده و با علم به این که چه بلایی بر سر مردم و کسب و کارهایشان خواهد آمد رخ داده است.
برای مثال کم نیستند افراد زیادی که باور دارند برای دولتمردان بخصوص بانک مرکزی حل مشکلات دولت و کمبود نقدینگی و ذخایر ارزی آن مهمتر از وضعیت کسب و کارها است و به هر کاری از جمله جمعآوری ارز صادرکنندگان و یا بازی با نرخ ارز دست میزنند تا جیب دولت خالی نماند. در این میان مقابله با تحریمها و زمینگیر شدن بسیاری از کسب و کارهای مرتبط با خارج از کشور و همراهی آن با شیوع کرونا و محدودیتهای ناشی از آن باید توسط خود کسب و کارها حل و فصل شود و اغلب کمکهایی که از سوی مسئولان در رسانهها اعلام میشود از منظر صاحبان کسب و کار فقط شعارهایی است که از در زمان خود قابل اجرا نیستند و فقط کارکرد رسانهای داشتهاند.
اما بدتر از آن این که بسیاری از صاحبان کسب و کار عملکرد دولت یعنی تحقق شرط “همراهی دولت و نظام” را در تقابل با گسترش کسب و کار میبینند و بنوعی آن را عامل نابود شدن کسب و کارها میدانند. از جمله آنها میتوان به رفتار بیمه و مالیات اشاره کرد.
در شرایط کنونی نمیتوان گفت هیچ کسب و کاری از جمله صنعت چاپ و مشاغل مرتبط با آن در وهله اول با مشکلی خاص دست به گریبان است. چون مشکلات عمومی و همهگیر کسب و کارها روز به روز پررنگتر و شرط بقا در فضای کسب و کار از دسترس دورتر میشود. امروز مسئله بیشتر مردم رفتار و عملکرد دولت است یعنی مشکلات موجود در کسب و کار خود را بیش از که تخصصی و مربوط به ویژگیهای شغل خود بدانند ناشی از رفتار غیرمسئولانه بعضی نهادهای دولتی میدانند. بخصوص گفتار شخص رییس جمهور (قبلی) که به جای پرداختن به کوتاهی و بیتدبیری دولت در حل مشکلات و جبران آن سرشار از فرافکنی است و دیگران و حتی مردم را متهم به کوتاهی و کجاندیشی میکرد.
نمونه دیگر این که دولت و نهادهای عمومی هر جا کم میآورند براحتی از تعهدات خود شانه خالی کرده و آن را با تحریم و توطئه بدخواهان توجیه میکنند اما انتظار دارند همه مردم و اهالی صنعت و تجارت و فرهنگ و خدمات و همه احاد مردم بر سر پیمان خود وفادار مانده و مو به موی قوانین را سر وقت خود اجرا کرده و اگر به هر دلیل از عهده آن بر نیامدند مشمول همان جریمههای معمول در زمان صلح و شرایط عادی باشند. برخورد بسیاری از ضابطان در این شرایط بگونهای است که گویی در این مملکت زندگی نمیکنند. انگار که همه به طور ناخواداگاه میخواهند انتقام چیزی را از دیگران بستانند. و این بهتر از شرایطی است که مردم با سامانههای دولتی طرف هستند. زیرا این سایتهای زباننفهم ناقصالخلقهای که پر از باگ و خطا هستند و قرار است مجری تصمیمات نظام مدیریتی کشور باشند که حتی نمیفهمند در دنیا چه خبر است چه برسد به این که بدانند با مردمی تحریمزده و دولتزده و کرونازده طرف هستند که مشکلات از شش جهت بر سر ایشان آوار شده است.
در سالهای اخیر از رفتار دولت در بحرانهای پیش آمده با صدایی بلندتر از قبل این بیان را میشنوی که “من نمیدونم، خودت یک طوری حلش کن”
امروز یک صاحب رسانه، یک کارخانهدار، یک بازرگان، یک تعمیرکار و یک ساندویچفروش همه میتوانند با یکدیگر همزبان باشند. چون همه با آن سه شرط اولیه در چالش هستند و هنگام یافتن دلیل آن به یک نتیجه و یک عامل مشترک میرسند. بنابراین فعلا شرایط ویژه و خاصی را نمیتوان برای صنعت چاپ تعریف کرد.
البته به هر حال باید به آینده فکر کرد و این که آینده هر کسب و کاری را خودش رقم خواهد زد. آنها که بیش از همه وظیفه دارند و خودشان هم میدانند باید آینده این صنعت را طوری رقم بزنند که آسیبپذیری آن از بیرون کاهش پیدا کند.
صنعت چاپ در ایران صنعتی با درصد بالا از وابستگی به واردات است. یک سال گذشته نشان داد وقتی ارز و قوانین واردات در دست دولت است پس بهتر است چاپ را یک صنعت دولتی بدانیم. بزرگان این صنعت باید بنشینند و محاسبه کنند چند درصد اختیار این صنعت به دست خودش است. وابسته بودن به واردات بخودی خود نقص نیست. همه اقتصادها در دنیا که از تولید داخلی خود تامین نمیشوند. پس چرا کمتر دچار چنین چالشها و ناپایداریهایی میشوند. اقتصاد ما وابسته به دولت و تصمیمات کارمندان دولت است این اقتصاد در نهایت یعنی یک اقتصاد سیاسی است. چون همه نظام ما را تصمیمات سیاسی که نه بیشتر شعارهای سیاسی آن شکل میدهد. کشورداری ما بر پایه تحقق شعارهای سیاسی است. اگر بر پایه آرمانهای فرهنگی یا اقتصادی بود آنها در اولویت قرار میگرفتند و دولتمردان نگران شخصیت اقتصادی مردم میبودند نه شخصیت سیاسی آنها.
ارکان کسب و کار در صنعت چاپ باید آنالیز شود و برای جلوگیری از تزلزل این ارکان در آینده باید اندیشید و اقدام کرد. نه فقط این صنعت بلکه همه صنایع و مشاغل باید چنین کنند تا بتدریج اقتصاد کشور در همه آحاد آن از سیطره سیاسیون و شعارمداران و تبصرهمندان خلاص شده و توسط کارآفرینان آزاده، نتیجهگرا، عاقل و آیندهنگر اداره شود.
خدا عاقبت همه ما را بخیر کند!