چند ماهی است از لبخندهای دیپلماتیکی که همه رسانههای داخلی ما را پر کرده بود میگذرد. چندی است که آن موج بزرگ خوشبینی که پس از اولین نشست ایران با 1+5، سراسر کشور را فرا گرفته بود جای خود را به عقلگرایی داده است.
در همان زمان هم افراد نکتهبینی بودند که فارغ از احساسات، اعتقاد داشتند که مشکلات پیشآمده به این آسانی قابل حل نیستند. امروز بسیاری بر این باور هستند که آن لبخندهای دیپلماتیک که دائم بر لبان اعضای دستگاه دیپلماسی خارجی ما روان میشد بیشتر مصرف داخلی داشته و هنوز جايي براي لبخند زدن و خود را پيروز نشان دادن نيست.
گاهی که انسان به دلیل يک بیماری درد میکشد خیال میکند اگر از آن بیماری خلاصی یابد همه درد و رنجهایش به پایان میرسد و این یک احساس خوشبینی و امید غیر منطقی در انسان ایجاد میکند.
نمیدانم چرا بسیاری از ما فکر میکردیم که کلید همه چیز در مذاکرات هستهای است و این که با اندکی نرمش میتوانیم بسیاری از مشکلات کشور را حل کنیم. در هیچکدام از فیلمهای پلیسی که در غرب و حتي ایران ساخته شده نشان ندادهاند که وقتی کسی در محاصره قرار گرفته اگر اندکی نرمش نشان دهد محاصرهکنندگان بلافاصله با او از در نرمش و احترام در خواهند آمد! بلکه بهترین فرصت برای حمله و یکسره کردن کار همان زمانی است که فرد یا گروه محاصره شده به دلیل فشارهای ناشی از محاصره نرمش نشان داده و صحبت از مذاکره و از این دست کارها میکند.
پس بپذیریم که الان درست همان زمانی است که با نشان دادن نرمش از يک سو آماج عقدههای خالی نشده تحریمکنندگان قرار خواهیم گرفت و از سوي ديگر با جاخالي دادن به ظاهر همپيمانان خود روبرو خواهيم شد. در این میان این پرسش نیز مطرح است که اصولا چرا با رفتار تهدیدآمیز و دور از تدبیر، خود را در چنین موقعیتی قرار دادیم.
اما آ سوی دیگر ماجرا مربوط به شريکان قافله است. نکته مهم و نگرانکنندهای وجود دارد که با حرکت ايران به سمت تنشزدايي، خودش را نشان داده است. در سالهایی که ایران هیچ نرمشی از خود نشان نمیداد خیلیها در ظاهر خود را در جبهه ایران نشان دادند. روسیه و چین از جمله کشورهایی بودند که حداقل در رسانههای ملی و همسو با دولت قبلی طوری نشان داده میشدند که گویی در جبهه ایران بوده و علاقمند به همپیمانی با ایران هستند. هیچ کدام از کشورهای صنعتی که ایران در اخبار و رسانههای خود اظهرا آنها را به عنوان همسو و موافق معرفی میکرد از تحریمها سرپیچی نکردند و در عين عافيتطلبي در محاصره اقتصادی ایران و مشکلات پیش آمده برای مردم نقش داشتند و دارند. اما امروز ایران با حقیقتی تلختر از آن چه در دوران تحریم بر این کشور گذشت روبرو است. امروز ما شاهد هستیم که بسیاری از کشورهایی که پولهای ما را در بانکهای خود گرو گرفتهاند میلی به آزاد کردن داراییهای ایران ندارند.
ایران در زمان تحریمها با دو دسته از ویژهخواران روبرو بود و هست. اول ویژهخواران خارجی که همان کشورهای طرف معامله با ایران از جمله چین و روسیه و… هستند. دوم ویژهخواران داخلی که از روی دست ویژهخواران خارجی کپی کرده و به بهانه بلوکه شدن پولهای ایران، انواع چپاول را در حق بخش خصوصی و دولتی روا داشتند.
امروز رفع تحریمها از ایران، بسیاری را نگران کرده است. امروز آن بهظاهر دوستان سابق که در کوران تحریم حاضر به معامله با ایران بودند و تحریمها را بهانهای برای عدم بازپرداخت بدهیهای خود عنوان میکردند نگرانتر از همیشه و هرکشوری هستند. گویی همه آنها در کمال ریاکاری و دورویی در دل خود ایران را بازنده نهایی دیده و فکر برگرداندن بدهیهای خود به ایران را از سر خود بیرون کرده بودند.
زمانی که ایشان با واقعیت نرمشهای ایران روبرو شدند و دریافتند که ایران برای احقاق حقوق پایمال شده خود حاضر به نرمش و تنشزدايي شده حساب و کتابهای خود با ایران را بسیار نگرانکننده یافتند. واقعیت این است که آنها اکنون و در میانه مشکلات اقتصادی خود بیشتر در فکرراهکارهای پرداخت نکردن بدهیهای خود به ایران هستند تا کمک به ایران در برونرفت از حلقه محاصره اقتصادی.
گويي پولهاي ايران جزء بودجه ساير کشورها شده و هيچ کدام از بدهکاران ايران میل ندارند یکشبه و با یک توافقنامه مجبور به پرداخت دهها میلیارد دلار پول به ایران شوند. نه آنها که دشمن نظام جمهوری اسلامی هستند این کار را صلاح میدانند و نه آنانی که ظاهرا از در دوستی با ایران درآمدند علاقهای به این کار نشان میدهند.
این جا همان نقطه فشار است. جایی که دوست و دشمن در یک جبهه قرار گرفته و هیچ کدام به نفع ایران عمل نخواهند کرد. چین و روسیه نیز در همین زمره هستند.
چطور میشود که پس از آغاز مذاکرات سیاسی بین ایران و غرب و احتمال آزادی داراییهای ایران شرکت لادای روسیه هم خود را قابل میبیند که با ایران وارد مذاکره فروش کارخانه به ايران شود. در واقع کسی قصد ندارد پولی به ایران بپردازد. همه در پی آن هستند که محصولات و خدمات خود را به ایران عرضه کنند. محصولات و خدماتی که با درصد بالایی ارزش افزوده و رهآورد اشتغال برای مردم آنان در قالب رد بدهی به ایران به ما فروخته خواهد شد.
پولهای حبس شده ایران در کشورها میتواند نقش موثری در حل موقت بعضی مشکلات اقتصادی بعضی از آنها داشته باشد.
شرایط فعلی و باور این موضوع از سوی کشورهای بدهکار به ایران که رفع تحریمها آنها را وادار به بازگرداندن پولهای انباشته شده ایران خواهد کرد آنها را به وضعیتی ميکشاند که بر خلاف آن چه در ظاهر نشان میدادند ریاکارانه به سیاهنمایی در مورد ایران و تشویق غرب و در راس آن آمریکا به ادامه تحریمها بپردازند. قطعا تحريکات پشت پرده ايشان به عنوان نزديکان به ايران اثرات جديتري در باورهاي تحريمکنندگان خواهد گذاشت. اين جا ديگر صحبت از آرمانهاي مشترک يا دشمن مترک نيس. وقتي قرار باشد بدهکاران ايران بدهي خود را بدهند ديگر کسي شريک ايران نيست. بلکه شرايط قبلي براي ايشان مطبتر است. البته همین وضعیت نیز برای ایران قابل بهرهبرداری است. اما با این همه نگرش درونگرا در دولت که بخش اعظم انرژی دولت را متوجه حل مشکلات درونسازمانی کرده انتظار ظهور رویکردهای بزرگ و بلندمدت چندان نزدیک به واقع نیست. متاسفانه سالهاست که دولتهای ما علاقه به رویکردهای کوتاهمدت و مدیریت بحران دارد که نتیجه آن حل نشدن قطعی برخي مشکلات پس از گذشت سه دهه است.
با اين حال میتوان در این جا نیز نوعی نرمش نشان داد و بخشی از مطالبات را به صورت تامین مواد، تجهیزات و تکنولوژی از کشورهای بدهکار تسویه حساب کرد. لازمه این کار بهرهگیری صادقانه و مسئولانه از کارآفرینان و صنعتگران بخش خصوصی است. تا نیازهای خود را که باید از خارج تامین شود اعلام کنند. این کار میتواند به جای اعطای تسهیلات به واحدهاي صنعتي انجام شده و بازپرداخت آن شبیه وام عمل شود. به عبارتی دولت با ساز و کاری ویژه بخشی از مطالبات خود از کشورهای بدهکار را با سفارش صنعتگران داخلی از طریق خرید مواد و تجهیزات تسویه کند.