سرمقاله دهمین شماره سالنامه “کتاب سال بسته بندی” منتشر شده در پنجم دی ماه 1395. همزمان با بیست و سومین نمایشگاه بین المللی ماشین آلات چاپ و بسته بندی. تهران
اول این که بدانیم و فراموش نکنیم
که بستهبندی مطلق نیست بلکه نسبی است. یعنی بستهبندی بخودی خود نمیتواند وجود داشته باشد و وابسته به وجود کالا یا محصول است. پس چه بهتر که در تمام خصوصیات خود با آن انطباق داشته باشد.
و بدانیم که بستهبندی تنها در جایی مفید و سودآور است که با دقت و بجا کار شده باشد. اگر نه هزینهای بیجا است که باعث انزجار میشود. بستهبندی باید راستگو و درست کردار باشد.
و این که بستهبندی به عنوان یکی از نشانههای فنآوری و پیشرفت فقط در مسیر انجام ماموریت خود است که میتواند باعث رفاه شود و در غیر آن عملکرد معکوس دارد. مثل ظرف ماستی که در رستورانها به ما میدهند. رستوران جایی است که باید در کمال آرامش و احترام مورد پذیرایی قرار بگیریم. امروزه بسیاری از رستورانهای ما پر شدهاند از خوردنیهایی که در ظروف یکبار مصرف بستهبندی شدهاند. گویی فراموش کردهایم که کیفیت و زیبایی ظروف خود جزیی از کیفیت رستوران است. ماست و زیتون و نوشابه و آب و بسیاری از اقلام با بستهبندی به سر میز پذیرایی از مهمان میآید. با بستهبندی که برای فروش و حمل و نگهداری تدارک دیده شده نه برای پذیرایی. چیزی نمانده که غذا را هم با همان بستهبندی که با آن برای بیرون از رستوران ارسال میکنند بر سر میز بیاورند. ترجیعبند همه اینها هم رعایت بهداشت است! فستفودها فرق دارند.
و این که بدانیم
در میان همه چیزهایی که در پیشرفت واحدهای تولیدی موثر هستند نقش ابزار اهمیت زیادی دارد. با ابزار بهتر و مناسبتر میتوان آسانتر، ارزانتر و با ایمنی بیشتر و البته با موفقیت یک کار را به پایان رسانید. منظورم ماشینآلات بستهبندی است.
یکی از ابزارهای پیشرفت داشتن ماشینآلاتی است که وقتی روشن میشوند کارهای زیادی را با دقت و سرعت انجام میدهند و در پایان محصولی را ارائه میدهند که انسان را به هیجان میآورد.
و ماشینآلات بستهبندی جزء خواص هستند. زیرا بنوعی سفارشی هستند و مجموعهای از فنآوریهای برگزیده شده برای یک عملکرد خاص، که البته ممکن است سال آینده دیگر نیازی به آن عملکرد خاص نباشد و جامعه به دنبال کارکرد جدیدی باشند.
این که بدانیم یک خط ماشین مانند مدیری است که باید کار مهمی را که بر عهدهاش گذاشتهاند بخوبی به پایان برساند و این مدیر نیاز به مدیران کوچکتر و کارکنانی دارد که همه با درستی و کیفیت کار کنند. اینها همان بخشهای مختلف ماشین یا خط هستند که کیفیت کارشان بر محصول نهایی اثر مستقیم دارد.
یعنی این که نقش کیفیت و درستکاری قطعات ماشین و واحدهای نصب شده بر روی آن کمتر از کل ماشین نیست. و در واقع مجموعه این کارکنان و مدیران مکانیکی و الکترونیکی است که یک ماشین را به عنوان یک کارخانه معرفی میکند.
و دیگر این که بدانیم
مغزافزار بستهبندی ارزشمندترین سرمایه در صنعت بستهبندی است.
لقب ما انسانها، ابزارساز است. انسان برای آن چه میخواهد داشته باشد ابزار میسازد. اما همیشه تعداد کمتری از انسانها هستند که ابزارهای جدید میسازند. با همین ابزارهای جدید است که به محصولات جدید میرسیم. بیشتر اوقات ابزارهای جدید ترکیب جدید و هوشمندانهتری از قطعات و ابزارهای کوچکتر هستند. همان ابزارهای قدیمی یا همیشگی.
این است که برترین سرمایه همان مغرهایی هستند که راهکارها و روشهای جدید را پیدا میکنند. همانها که بین عناصر موجود رابطه برقرار میکنند یا رابطههای قبلی را در جهت بهبود راندمان کار توسعه میدهند.
و چه چیز بهتر از کار موفقی است که از راه مناسبتر و کمهزینهتر به سرانجام رسیده باشد.
صنعت بستهبندی محل اندیشههای خلاق است. هر روز مسئلهای جدید در این صنعت مطرح میشود و مغزهای خلاق که جذب این صنعت شدهاند آن مسائل را با ماشینآلات جدید و طرحهای جدید حل میکنند. همه صنایع و مشاغل این طور نیستند.
پس صنعت بستهبندی قوه تفکر و خلاقیت میخواهد. این همان قوه پیشبرنده موتور بستهبندی است. همه آن چه گفته شد در گرو همین است.
بیشتر افراد با این نوشتار موافق هستند اما در عمل….
شاید راه عمل به آن را نمیدانیم!