گفت و گو با: حمیدرضا طاهری آشتیانی
پیش درامد:
صدور نامه ممنوعیت صادرات برخی از اقلام اولیه و کلیدی صنعت بسته بندی از سوی وزیر صمت و گمانه زنی درباره منشاء این تصمیم یا تصمیمات مشابه بسیاری را به فکر فرو برده است.
این دستور فارغ از این که درست است یا اشتباه نشان از نوعی کشمکش در بدنه صنعت دارد که بوی توسعه و صلاح از آن نمیآید.
متاسفانه با افزایش نرخ ارز رفتارهای یکجانبهگرایانهای از بعضی صنایع بالادست سر زد که باعث نگرانی سرمایهگذاران و سرمایهداران صنایع پاییندست شد.
نباید فراموش کنیم که همه صنایع بالادست کشور با توجیه تامین ظرفیت داخل کشور مجوز گرفته و حمایت شدهاند. هنگامی که ظرفیت مصرف داخل کشور را در طرحهای توجیهی خود معرفی میکردند باید تضمین پایبندی به آن در چنین شرایطی هم از ایشان اخذ میشد.
پیداست هیچ برنامه منسجمی برای پدافند غیرعامل در بخش صنعت و اقتصاد وجود ندارد. اگر نه دستور کار کنترل صنایع بالادست باید بسرعت ابلاغ و اجرا میشد.
بدترین عملکرد در صنایع بالادست را پتروشیمی داشت و این بار اول نبود که اینچنین به مردم و صنعت کشور پشت کرد. البته اگر ارزهای حاصل از صادرات مستقیما به خزانه دولت میرفت میشد آن را در زمره درامد ملی دانست اما وقتی پول مردم در بازگشت وارد معاملات نیمایی و در نهایت عملیات صرافی شد و در کنار آن واحدهای پایین دست از انواع خوراک روتین کارخانه خود که تولید ملی و زیر نظر دولت هم هست محروم و بازار داخل دچار بحران شد نمیتوان چشم را بر روی آن بست. بموازات پتروشیمی، صنعت کاغذ هم رفتاری نشان داد که به دلیل تاثیر آن بر صنعت کارتن باعث ناپایداری در دو بخش بستهبندی و لجستیک در کشور شد.
سردبیر
در این فضا جویای نظر تعدادی از افراد صاحب نظر در صنعت بستهبندی شدیم.
در این قسمت حمیدرضا طاهری آشتیانی یکی از خبرگان تولید و تبدیل مواد بستهبندی سخن میگوید
حمیدرضا طاهری آشتیانی:
کارشناس و فعال صنعت تبدیل مواد بسته بندی
عضو هیات مدیره شرکتهای پلاستیک ماشین الوان و پوشان پلاستیک
در حال حاضر دو بحث جدا از هم داریم که در حال پیگیری است و متاسفانه شرایط این دو موضوع چه در بخش کاغذ و چه فیلم با سرنوشت صنعت بسته بندی گره خورده است.
عموما و اصولا وقتی مثل امروز نرخ برابری ارز با ریال افزایش مییابد صنایع داخلی با توجه به مواد اولیهای که از قبل چه بصورت ریالی و چه ارزی تهیه کردهاند تمایل به صادرات پیدا میکنند. برعکس آن هم مثل سال گذشته در همین موقع که نرخ برابری ارز با ریال جور دیگری بود و نرخ ارز ارزانتر به نظر میآمد همه تمایل به واردات داشتند.
مشکل امروز فیلم BOPP برای صادرات، مسئله ظرفیت بالای تولید نیست. امروز در شرایطی هستیم که خیلی از تولیدکنندگان علاقمند به صادرات هستند تا در پی آن ارز را با انواع روشها از جمله صرافیها با نرخ بهتری در داخل تبدیل کنند یا بصورت کالاهای پرمنفعت به کشور برگردانند.
در همین حال میبینیم که خیلی از چاپخانهدارها همین الان در حال ثبت سفارش برای واردات فیلم در حجمهای 100 تا 300 تن هستند. یعنی فیلم را میخرند و وارد میکنند و همه حقوق و عوارض گمرکی و بازرگانی آن را هم میپردازند تا خط تولید خود را از تعطیلی و بیکاری بخصوص در ایام آخر سال البته اگر امسال بصورت معمول و متعارف هر سال بازار شب عیدی وجود داشته باشد نجات دهند.
آن چه در پی افزایش نرخ ارز و اشتیاق به صادرات پیش آمد در ادامه منجر به ایجاد رانت در صادرات شده است. یعنی رانت ناشی از عدم برگشت ارز حاصل از صادرات به سیستم بانکی. بعضی از صادرکنندگان محصولی را صادر کردند و در ازای ارزی که برنگرداندند دست به خرید کارخانه و اقلام دیگر در خارج از کشور زدند و حالا امروز جریمه آن را میدهند. البته نمیدانم این جریمه با کدام نرخ ارز محاسبه میشود.
اما داستان کاغذ داستان دیگری است. در واقع داستان عجیب و غریبی است. زمانی آن همه مجوز دادند، عدهای ارز را گرفتند و کاغذها وارد شد و رفت در انبارها انباشته شد. از آن کاغذها هیچ مقدار وارد شبکه چاپ و بسته بندی نشد. در این زمان دلار 3800 تومان و 4200 تومان صرف شد و بخشی از کاغذها به عراق و افغانستان رفت. آن موقع گفتند اگر ارز اینها برنگشت اشکالی ندارد! خلاصه کاغذ در داخل با دلار سیزده و چهارده هزار تومان معامله شد و چیزی به کشور برنگشت.
امروز وقتی میخواهند خط ممیزی تعیین کنند و سره را از ناسره تشخیص بدهند نمیتوانند. همه چیز در هم شده و خط حایلی نمیتوان ترسیم کرد.
کاغذ محل شبهه است. مثلا میگویند سود و عوارض گمرکی مقوا 15 درصد باشد. بعد به گلاسه که میرسند میگویند این چون برای نشر است سود و عوارض گمرکی آن 5 درصد باشد. بعد آمار واردات کاغذ و مقوای گلاسه از یک سال تا سال بعد هفده برابر میشود.
الان هم میبینیم در صادرات هر بار یکی بیرقی برمیدارد. یکی میگوید کاغذ صنعتی در انبارها انباشته شده یکی وقت دیگر میگوید کاغذ چاپ و نشر فلان مسئله را دارد.
پرسش این است: صنایع کاغذ ما با کدام راندمان کار میکنند؟ به نظر میآید الان این صادرات هم در راستای استفاده از همان رانتی است که صحبت کردیم. آیا ماخذی، منبعی، بانی یا ناظری وجود دارد که صحه بگذارد بر این که این کاغذ ابتدا ظرفیت داخل را تامین کرده و حالا مازاد آن صادر شود؟
در هیچ جای دنیا چنین وضعیتی برقرار نیست. این که ببینیم یک صنعتی سال گذشته مینالید که چرا از من حمایت نمیشود و ما رو به ورشکستگی هستیم و فشار بیاورد که مصرفکننده داخلی را با موانع تعرفهای وادار به خرید از خودش کند و آن گاه یک سال بعد بگوید جلوی صادرات ما را نگیرید و مصرفکننده داخلی خودش مشکلش را حل کند!
آیا آمار صادرات دو سال قبل و سال قبل کاغذسازان ما با امسال برابری میکند؟ این حجم صادرات شما با سالهای قبل مطابقت دارد؟
چطور شد که در این یک سالی که همه کشور در تحریم و کمبود قرار گرفت شما به پویایی و بهرهوری رسیدید و آمار صادرات شما بالا رفت؟!
این صادرات چند سال سابقه دارد؟ اینها را کسی مقایسه نمیکند!
بازار داخل باید تامین شود. وضعیت کاغذ در بازار داخل وخیم است. در حال حاضر ما با فرایند کردن کاغذ و ایجاد تغییر در آن در حال تامین نیازهای خود هستیم.
این گزارش ادامه دارد….