شرکت چاپ مادرول که از جمله شرکتهای پیشرو در چاپ انواع برچسب بویژه برچسبهای دارویی در کشور است به تعهد کاری هم معروف میباشد. التهاب و ناپایداریهای جنگ باعث بر هم خوردن نظم و برنامهریزیهای کسب و کار میشود و این مشکلات گریبان شرکت مادرول را که وظیفه چاپ برچسبهای تعداد زیادی از شرکتهای معتبر را برعهده دارد نیز گرفت. حسین احمدی مدیرعامل شرکت چاپ مادرول درباره آن چه گذشت میگوید.
در زمان حملات اسرائیل به ایران ما هیچ روزی را تعطیل نکردیم. یعنی در تمام آن دو هفته فقط یک روز را تعطیل بودیم که همان فردای آغاز حمله دشمن بود.
از همان ابتدا چندی از مشتریان ما که عمدتاً تولیدکنندگان بزرگ محصولات دارویی هستند همچنین مشتریانی که تولید مواد غذایی بخصوص آب آشامیدنی دارند از شهرستانها که در معرض هجوم مسافر بود تماس گرفتند و اعلام نیاز کردند. ما متوجه بودیم که در چنین شرایطی هم به دارو نیاز است هم به آب آشامیدنی.
ما پیامی با این مضمون تنظیم کردیم و برای همه مشتریان فرستادیم:
مشتری و همکار گرامی
صنایع چاپ مادرول در این روزهای دشوار با تمام امکانات در کنار مشتریان همیشگی خود خواهد ماند تا نیاز مردم کشور به تولیدات دارویی، غذایی، بهداشتی، شوینده و ….. دچار مشکل نشود.
امیدوارم در کنار هم از این روزهای دشوار نیز عبور کنیم و صلح و آرامش کشورمان را فرا گیرد.
صنایع چاپ مادرول
از سوی دیگر ما با تامینکنندگان هم در ارتباط بودیم. بخصوص شرکت بردارشیب که تامینکننده مواد پشتچسبدار ما است. آنها خیلی مردانه پای کار ایستادند و مواد درخواستی ما را فرستاند. آنها به ما اطمینان دادند که در موضوع تامین مواد اولیه دغدغه نداشته باشیم و تعهداتمان را انجام دهیم.
میتوانم بگویم خوشبختانه ما تقریباً هر دو روز یک ارسال بار داشتیم. تنها مشکل ما پیدا کردن وسایل نقلیه برای ارسال بار بود. البته آن هم به هر ترتیب یا توسط خود مشتری که ماشین میفرستاد و یا ما حل میشد. دلیل اصلی کمبود یا نبود خودرو برای باربری، هراس رانندگان از جابجایی بار در آن شرایط خاص بود. به هر حال خوشبختانه آن دوران را سپری کردیم.
ما خوشحالیم که در حد توان خود به مسئولیت اجتماعی که احساس میکردیم بر دوش داریم عمل کردیم.
وظیفه خودم میدانم از تامینکنندگان شرکت تشکر فراوان کنم. همچنین از همکاران خودم، کارگران عزیز و کارمندان اداری شرکت. ما پرسنل را دو شیفته کرده بودیم. از هر واحد یه نفر دو نفر میآمدند. اما در قسمت تولید تقریبا ۸۰ درصد همکاران حضور داشتند. ۲۰ درصد هم شیفتی بودند. در مواردی بعضی که خانواده خود را به شهرهای دیگر انتقال داده بودند در برگشت دچار مشکل میشدند. به هر حال خوشبختانه ما بدون توقف کار کردیم.
البته با چالشهایی هم برخورد میکردیم. برای مثال شرکتی بود که با ایشان تماس گرفته و درخواست مواد مصرفی کردیم و آن شرکت گفت که فروش ایشان نقدی شده و باید پول را واریز کنیم تا به ما مواد بدهند! خوشبختانه مادرول شرکت معتبری است و ما نیاز خود را از جای دیگر تهیه کردیم. طبیعی است که این گونه رفتارها در آن شرایط خاص که باید به هم کمک کنیم رفتارهای ملیگرایانه نیست.