آیا انسانها خوبیها را براحتی میپذیرند؟
آیا مردم هر چیز خوبی را در ابتدای امر بسرعت و براحتی پذیرفتهاند؟
آیا ما تاکنون در مقابل تغییر مقاومت نکردهایم؟
آیا همه خوبیهایی را که اکنون در خود داریم از ابتدا داشتهایم یا بسیاری از آنها معلمان و بزرگترهای ما بزور و با انواع روشهای تربیتی به ما آموختهاند؟
آیا ادب و نزاکت و آداب خوردن و نشستن و برخاستن و امثال اینها را ما با میلو اشتیاق فرا گرفتهو انجام دادیم یا این که در بسیاری از اوقات دوست داشتهایم که همان کودک باقی بمانیم و بزرگتر نشویم؟
متاسفانه رشد بسیاری از ما پس از آن که اختیار امور خود را به دست میگیریم متوقف شده و به نام شکل دادن به شخصیت خود در واقع در یک محل درجا زده، زیر پای خود را گِل کرده و مَلات کبر خود را ورز میدهیم.
بسیاری از ما با چند موفقیت کوچک در بازار کار یا مدرسه خود را بینیاز از بیشتر دانستن میبینیم و دایره ادراک ما به افراد کمتر و دانستنیهای کمتر محدود میشود.
سر خود را درون کار خود میبریم، در عمق خود غوطهور میشویم و این را نشانهای از تخصص بالا و خبرگی خود میدانیم.
وقت کم میآوریم، فرصتهارا از دست میدهیم، در جایی که خودمان باید حضور پیدا کنیم دیگران را میفرستیم و خیلی زودتر از وقتش به خودباوری میرسیم.
بسیاری از ما خود را متخصص میدانیم اما نمیتوانیم کار خود را بدرستی برای دیگران توضیح دهیم. برای کار خود نمیتوانیم قیمت حرفهای بدهیم. برترینها و کمترینهای صنف خود را نمیشناسیم. استعدادهاو کپیکارهای واقعی صنف خود را نمیشناسیم. از استانداردهای کاری حرفه خود اطلاع نداریم. از دیدن همکاران خود که میتوانند رقبای ما هم باشند طفره میرویم. حرف یکدیگر را گوش نمیدهیم.
بسیاری از ما بگونهای خود را متخصص میدانیم که خود را مرکز میبینیم و برای درک دنیای پیرامون خود ناچار هستیم دور خود بچرخیم. که البتهاین کار اطلاعات مناسبی به ما نمیدهد. خود و فضای اطراف خود را از بالا نگاه نمیکنیم تا بفهمیم اصولا در کجای دنیا قرار داشتهو به چه کاری مشغول هستیم. و موضع دیگران نسبت به ما چیست.
مـاهـنامه صنعت بستهبندی از ابتدای موج سوم فعالیت خود که مبتنی بر شـنـاسـایـی و مـعـرفـی مـتخصصان بستهبندی بود در واقع در کنار جست و جوی متخصصان به تربیت ایشان نیز مشغول شد.
اشتباه نکنیم. منظور از تربیت، نه تربیت نیروی کار متخصص بلکه تربیت استاد و معلم است. صنعت بستهبندی کشور اکنون در مرحلهای از رشد است که نیاز به شناساندن خود دارد.
تـا کـی بـاید بنشینیم و ببینیم هر کس که لابیهای بهتری دارد (بسیاری از مسئولان دولتی) بیاید به جای متخصصان و کارکشتهها در رسانههای عمومی از بستهبندی صحبت کند البته چه صحبتی؟ حدیث تکراری وضعیت تجارت زعفران و ایـن کـه مـا هـشـتاد درصد زعفران دنیا را تولید میکنیم و اسپانیا همه آنها را در بستهبندیهای خود به دنیا عرضه میکند! و یا اپیدمیخطرناک تجارت ظروف گیاهی غیراستاندارد تحت پوشش نگرانی از منومرهای آزاد شده ظروف پلاستیکی و حفظ محیط زیست.! و یا تکه کلام تکراری همه وزرای کشاورزی دهههای اخیر که سی درصد ضایعات محصولات کشاورزی حین حمل و نقل داریم.
تحت تاثیر همین افاضات عاریهای پیشنهاد میدهند، بخشنامه صادر میکنند، بودجه تصویب میکنند، و صدالبته که آن را مصرف هم میکنند. مصاحبه میکنند، سابقه برای خود درست میکنند و کمکم یک روز میبینیم صنعت بستهبندی کشور مدیون ایشان است و ایشان بزرگان این صنعت هستند.
خبـرگـان و متخصصـان بستـهبنـدی همـان طـور کـه احتمـالا بـرای خـانواده خود(همسر و فرزندان) وقت میگذارند باید برای فامیلکاری خود نیز وقت بگذارند. چه طور است که بسیاری از ما با وجود آن که میدانیم در فلان مجلس فامیلی ممکن است کسی را ببینیم که از او خوشمان نمیآید بنا به مصلحت خویشاوندی به آن مجلس میرویم اما در مجالس تخصصی که میتواند زیر پای ما را محکمتر کرده و حرفهای را که بدان اشتغال داریم برای نسلهای بعدی ما نگه دارد حضور پیدا نمیکنیم یا نماینده میفرستیم.
روی صحبت من با همکارانم یعنی متخصصان بستهبندی است. کسانی که امروز به آن سطح از خبرگی و تجربه رسیدهاند که در کنار یکدیگر نشستهو سمت وسوی این صنعت را سر وسامان دهند. آن چیز خوبی که به آن عادت نداریم و براحتی آن را نمی پذیریم همانا در کنار یکدیگر نشستن، به حرف یکدیگر گوش سپردن و واقعبینی است.
متاسفم از این که بگویم هنوز در این راه تربیت نشدهایم. چون در این راه هنوز کودک هستیم دیگران برای ما تصمیم میگیرند. چون نمیتوانیم حتی برای یک چای خوردن دور هم جمع شویم دیگران براحتی آب خوردن از طرف ما صحبت کرده و امتیازاتی را که متعلق به ماست از آن خود میکنند.
باید کمی بزرگتر شویم. از ذوقزدگی موفقیتهای انفرادی خود گذشته و به موفقیتهای گروهی فکر کنیم.
خوب است متخصصان بستهبندی در ایران گاهی دور هم جمع شوند و از اوضاع زمانه و کار خود با یکدیگر بگویند. از حال یکدیگر با خبر شوند. مشاغل دیگر این صنعت بزرگ را بشناسند و با بزرگان آنها آشنا شوند. ببینند در کدام موضوعات دارای اتفاق نظر هستند و در کدام موضوعات در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند.
آیـا شـان متخصصان بستهبندی ایران هنوز آن قدر بالا نرفته که برای خود گـردهمـایـی داشتـهبـاشنـد؟ آیـا استعـدادهـای خلاق و انـدیشـههای پیشرویی که تواناییهای خود را در صنعت بستهبندی به کار گرفتهاند همواره باید تحت عناوین عجیب و غریبی که اداره ثبت شرکتهاتصویب میکند شناختهشوند.
من در این راه به دنبال شناختن و شناساندن مغرهای توانای صنعت بستهبندی کشور هستم. آنهایی که در آینده وقتی از کار بازنشستهمیشوند مسئولیت تربیت هزازان متخصص دیگر را باید بر عهده بگیرند و راهبر استراتژیک این صنعت باشند.

به دنبال متخصصان
متنی که در ادامه میآید به عنوان سرمقاله شماره ۱۰۸ ماهنامه صنعت بستهبندی به چاپ رسیده است