ميتوانيم دلخوش باشيم که امروز بستهبندي براي عامه مردم تعريف شده است. صنايع توليدي نيز به قدرکافي بر اهميت بستهبندي واقفند و نمونهها و برترينهاي بستهبندي را در حوزه فعاليت خود ميشناسند. بررسيهاي تخصصي از وضعيتي که پيش از اين در بستهبندي داشتهايم و روندي که طي کردهايم و مقصدي که قصد داريم به آن برسيم، نشان ميدهد که از پيشرفت و تکنولوژي بستهبندي در جهان فاصله چنداني نداريم و از نظر تعامل با کشورهاي پيشرفته در عرصه بستهبندي نيز از جايگاه مناسبي برخورداريم.
نفت ما و بستههاي پلاستيکي
از نظر پيشرفت حوزههاي بستهبندي، صنايع ما به سرعت به سمت بستهبندي پلاستيکي پيش ميروند. به دليل وجود منابع نفت و گاز در کشور و سرمايهگذاري شرکت پتروشيمي، توليد مواد اوليه پلاستيک در کشور افزايش يافته است. طبيعي است که مجموعه پتروشيمي در توجيه اين سرمايهگذاري، تبليغات وسيعي را در جهت گسترش پلاستيک آغاز کند. از اين رو پلاستيک جايگزين انواع بستهبندي از قبيل شيشه شده است. مثال بارز آن تبديل شدن جعبههاي کارتني به بستههاي شرينک است. پيش از اين جعبههاي پودر شوينده درون کارتن قرار ميگرفت. اما امروز به روش شرينک بستهبندي ميشود، بگذريم از اينکه جعبه اوليه پودر شوينده نيز در حال تغيير شکل به پلاستيکهاي چندلايه است. از اين تغييرات نميتوان اظهار تأسف کرد. همانند بحث سلفونکشي در چاپ. امروز لمينيت در صنعت چاپ نيز بسيار گسترش يافته و حتي ورني هم جاي خود را به لمينيت داده است و توجيه نيز دارد.
جلد کتابي که لمينيت شده، به راحتي پاره نميشود و نماي زيباتري هم دارد. کاربرد پلاستيک نيز به نوعي توجيهپذير است، اما با اين سرعت در آينده نزديک دچار پلاستيکزدگي خواهيم شد. همچنين با مشکلات محيط زيستي وسيعي نيز مواجه خواهيم شد- بيشتر از هر کشوري که در مصرف پلاستيک رشد داشته و يا خواهد داشت. در زمينه گسترش بستهبندي پلاستيکي بايد کنترل بيشتري صورت بگيرد، اما تاکنون فقط در حد شعار بوده، چون حصول اين هدف به سازماندهي وسيعي نيازمند است.
صنعت بستهبندي نيز مانند ساير صنايع تحت تأثير برنامهريزيها و سياستگذاريهاي موجود در کشور عمل ميکند. سرمايهگذاران نيز از بيم به خطر افتادن سرمايه به سمت پلاستيک رفته و با آن هماهنگ شدهاند. در حالتي که وضعيت کاغذ در کشور نابسامان است، سرمايهگذار توجيهي ندارد تا خود را با شرايط نابسامان آن تطبيق دهد، از اين رو گرايش به سمت پلاستيک بيشتر است.
هجوم پلاستيک، تنوع و نشاط را از ساير بستهبنديها به خصوص شيشه گرفته است. در حالي که شيشه و فلز در بستهبندي کاربرد خاص خود را دارند. در صنايع دارويي هنوز شيشه پيشتاز است. البته قابل ذکر است که هم اکنون محققان و کارشناسان پليمر در حال توليد بطريهاي دارويي پلاستيکي هستند و در آينده اين بطريها جايگزين بطريهاي دارويي شيشهاي خواهد شد.
جاي اميدواري است که هنوز هم وقتي توليدکنندهاي ميخواهد اصالت، سابقه و کيفيت محصولش را به نمايش بگذارد به سراغ پلاستيک نميرود، چون پلاستيک در بحث اصالت به طور ذاتي ضعيف است.
به طور مثال براي بستهبندي شيرينيهايي که در فرهنگ ايراني هديه داده ميشوند، مانند گز يا حتي زعفران بستهبندي پلاستيکي اصلاً دلچسب نيست. حتي مقوا دراين بخش قويتر از پلاستيک عمل ميکند. بهترين بستهبندي نيز براي اين گونه محصولات، بستهبندي فلزي است. همانطور که ميبينيد، در مواردي که خواص کاربردي فلز و شيشه در بستهبندي مطرح ميشود، هنوز پلاستيک نتوانسته وارد شود و همچنان شيشه و فلز قدرت رقابت دارند.
البته پلاستيک در سالهاي اخير از نظر زيبايي خود را با شرينک اسليو تقويت کرده و گاهي درخشش فيلم پلاستيک بيننده را در مورد پلاستيک و شيشه به اشتباه مياندازد. اما نوشيدنيهايي مانند انواع شربت در بطري شيشهاي جلوه ديگري دارد. در بازارهاي بينالمللي هر محصولي بر اساس خاصيت آن با بستهبندي خاصي ارايه ميشود. به اصطلاح هر نوع بستهبندي کاربرد خود را دارد و انواع نوشيدني با بستهبندي شيشهاي و فلزي مورد توجه است.
بخش بستهبندي شيشه همچنان براي سرمايهگذاري فرصتهاي بسياري دارد و به خصوص در بخش تغيير فرم شيشه و فيزيک بستهبندي و البته شيشه نسبت به پلاستيک از مزيت مطلق برخوردار نيست. به عنوان مثال با اينکه براي بسياري از مصرفکنندگان، انواع سس با بستهبندي شيشهاي پذيرفته شده است، توليدکنندگان نوعي سس را فقط به علت تغيير بستهبندي آن از شيشه به پلاستيک تبليغ ميکنند و مزيت بطري پلاستيکي اين سس را مصرف راحت و تا آخرين قطره آن عنوان کردهاند.
بستهبندي چوبي، مهجور مانده است
در مرور انواع بستهبنديها به چوب ميرسيم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. چوب مهجورترين بستهبندي ما محسوب ميشود. براي بستهبندي چوبي نه تبليغات اصولي صورت گرفته و نه دانش کافي در مورد بستهبندي چوبي وجود دارد. حتي در قسمت بستهبنديهاي صنعتي (پالت و صندوق و تختههاي چندلايه) نيز چوب رشدي نداشته است و واحدهاي توليد آن اندک بوده و جوابگوي نياز صنعت نيست. در مورد محصولاتي مانند انواع شيريني هم که به عنوان هديه قابل عرضه است ، جاي بستهبندي چوبي خالي است. نوعي گز در قالب بستهبندي چوبي ارايه شد ولي پس از مدت کوتاهي متوقف ماند. توجه به اين مسأله نيز ضروري است که واحدهاي توليدکننده بستهبندي چوبي بسيار اندک و دور از دسترس هستند و اغلب بستهبنديهاي نفيس مورد نظر سفارشدهندگان را برآورده نميکنند. در ادامه مهمترين علت عدم گسترش بستهبندي چوبي را ميتوان محدوديت منابع چوبي ايران عنوان کرد.
بهطور کلي من در افق بستهبندي مسايلي را ميبينم که هنوز خود را در بازار نشان نداده است. عليرغم اين که صاحبان صنايع ما در مورد فقر بستهبندي، شناخت کافي به دست آوردهاند، ولي مسؤولان و برنامهريزان دولتي اهميت آن را به قدر کافي درک نکردهاند. البته اين امر بديهي است. آنان که به بستهبندي نياز داشتهاند، دانش آن را نيز کسب کردهاند، در حالي که مسؤولان فقط حرفهاي کلي ميزنند و بستهبندي را در سطح توجه به ظاهر آن نگه داشتهاند.
فرصتهاي سرمايهگذاري در صنعت بستهبندي
در کنار بازار رو به رشد پلاستيک، ساير بخشهاي بستهبندي با مشکلات داخلي خود دست به گريبانند. اغلب شرکتهاي کارتنسازي بزرگ سهامي عام محسوب ميشوند، اما اگر به سهامداران شرکتها توجه کنيم، ميبينيم بخش اعظم آن ها سرمايه عام محسوب نميشود و از دسترس مردم به دور است و به گونهاي از لحاظ سرمايهگذاري و مديريت تحت تأثير نيرويي خارج از صنعت بستهبندي است.
اکثر مديراني که در بخشهاي صنعتي منصوب ميشوند، اقتصادخواندههايي هستند که در برههاي از زمان در را‡س کارها قرار ميگيرند، با اين هدف که شرکت را از بحران مالي نجات دهند. بدون اينکه در زمينه بستهبندي تخصصي داشته باشند. افراد مطلع و کارشناس بستهبندي کارتن در لايههاي پايينتر مديريت اين صنعت فعاليت دارند.
نيازهاي بازار در بخش کارتن، به حدي نرسيده که توليدکنندگان براي سرمايهگذاري مجاب شوند. از طرفي اگر هم سرمايهگذاري صورت گيرد، مديران به پيشرفت امکانات و تجهيزات جديد آن هم با صرف هزينههاي کلان- تمايل دارند، بدون آن که پس از راهاندازي امکانات، پيشرفتهاي ملموس و تأثيرگذاري در صنعت ديده شود. همانطور که در صنايع سلولزي به خصوص کاغذ و کارتنسازي که به نوعي دولتي محسوب ميشوند، ميبينيم با وجود تجهيزات جديد- به دليل مشکلات مديريتي- تغييري در نوع و کيفيت محصولات خود نميدهند و ترجيح ميدهند با ساير توليدکنندگان دولتي همکاري داشته باشند. در ساير بخشهاي بستهبندي سايه دولت کم رنگ شده و صداي سهامداران عام بيشتر شنيده ميشود و بحث لياقت و کارايي مطرح است.
بستههاي فلزي و شيشهاي
در بستهبندي فلزي، اين توانايي وجود دارد که قوطيهاي جديد با کيفيت بالا توليد شود. مقواي بزک شده، در بحث بستهبندي نميتواند با يک قوطي فلزي اصيل رقابت کند. از اين رو با توجه به وفور صنايع غذايي لوکس در ايران (زعفران، شيريني، گياهان دارويي و …) نياز است که در بخش فلزي سرمايهگذاري بيشتري صورت بگيرد، به خصوص در زمينه تزيينات ظروف فلزي.
تهاجم ظروف پلاستيکي، بازار بستهبندي شيشهاي را با يک بيميلي در سرمايهگذاري مواجه کرده است. طي تماسهايي که با صاحبان صنعت بستهبندي شيشهاي داشتهايم متوجه شدهايم، صاحبان بستهبندي شيشهاي دچار رکود و در خود فرورفتگي شدهاند، حتي برايشان تفاوت ندارد که مشخصات واحدشان در کتاب صنعت بستهبندي درج شود يا نه. بديهي است که در تمام صنايع عدهاي بيتفاوت وجود داشته باشند، اما منحني بيتفاوتي و عدم تمايل به سرمايهگذاري در صنعت شيشه بسيار بالاتر است. آنها وقتي با انواع بستهبندي PET و حتي ظروف جار از جنس PET مواجه شدهاند، بايد به دنبال نوآوري باشند و بدانند در کدام قسمتها ميتوانند محصولات جديدي داشته باشند. چون کارشناسان صنايع بستهبندي، کاربرد بستهبندي فلزي و شيشهاي را بسيار متفاوت از پلاستيک ميدانند.
در مورد بستهبندي برخي محصولات- که هر کدام بايد با نام خودشان بررسي شوند- مثل زعفران، پسته، کشمش و… به سادگي ميگويم هنوز نميدانم چرا سرمايهگذاري نشده است. توليدکنندگان زعفران، به اندازه کافي سرمايه در اختيار دارند و از دانش بستهبندي روز جهان نيز مطلع هستند، ما نيز به عنوان يک مجله اطلاعرسان، انواع مختلف بستهبندي زعفران را در مجله معرفي کرده و حتي جنس مواد بستهبندي را نيز از لحاظ علمي بررسي کردهايم، اما از درک علت عدم سرمايهگذاري در بستهبندي زعفران عاجز ماندهايم!
فقر سازماندهي و سوءاستفادهها
ايران خاک حاصلخيزي دارد و با توجه به تنوع محصولات کشاورزي و شيميايي نياز داريم تا در مورد کارگاههاي (ترمينالهاي) بستهبندي به صورت نظاممند عمل کنيم. صنعت بستهبندي ما امروز از فقر سازماندهي و نظام بستهبندي رنج ميبرد. به طوري که عنوان بستهبندي حتي گاهي ضد تبليغ شمرده ميشود. در مورد برخي محصولات، خريداران تصور ميکنند هزينه بستهبندي محصول را ميپردازند و توجيه نميشوند. به عنوان مثال در مورد محصولات قطعات يدکي، بستهبندي بدنام شد. اين محصولات به گونهاي بستهبندي ميشد که مشتري زمان خريد، قادر نبود محصول را بررسي کند.
اگر مشتري پس از خريد متوجه مشکل در قطعه ميشد، نميتوانست آن را پس بدهد، چون فروشنده اظهار ميکرد وکيوم بستهبندي باز شده است. به همين دليل عرضهکنندگان قطعات يدکي به سراغ گونهاي از بستهبندي رفتند که بتوان به راحتي آن را باز کرده و محصول را بررسي کرد. براي اطمينان بيشتر هولوگرام را نيز به آن افزودند. به طور کلي ميتوان گفت تقاضاي بازار و بخش خصوصي، زمينههاي مختلف صنعت بستهبندي را رشد داده است.
چاپ بستهبنديها
با تنوع انواع بستهبندي، چاپ آن نيز به مواد بستهبندي وابسته شده است. به موازات آن، طراحان بستهبندي نيز بايد در مورد مواد، آشنايي پيدا کنند تا اينکه در مرحله چاپ با مشکل مواجه نشوند. شرکتهاي تبليغاتي به صرف اينکه پوستر و طرح جلد و حتي طرحهاي خوبي براي بستهبندي روي جعبه ارايه دادهاند، اگر در مورد بطريهاي مختلف و مادهاي که مرکب روي آن قرار ميگيرد، اطلاع کافي نداشته باشند، در طراحي ليبل براي آن بطري، دچار اشتباه ميشوند و متأسفانه در اين مورد، اغلب چاپخانهدار مورد بازخواست قرار ميگيرد.
در اين زمينه لازم است که شرکتهاي چاپ بستهبندي مقداري برونگرايي داشته باشند و دانش حرفهاي خود را به جامعه انتقال دهند. چاپخانهها در حوزه بستهبندي با تيراژ ميليوني و برنامهها و سرمايهگذاريهاي کلان مواجهاند. کالاهايي که براي اولين بار و پس از تبليغ و فرهنگسازي قرار است وارد بازار شود، ممکن است با يک اشتباه چاپي در مرحله طراحي يا چاپ با شکست و حتي حذف واحد توليدي روبهرو شوند. به طور مثال طرحي که براي يک جعبه انتخاب ميشود به دليل عدم شناخت عوامل ثبات رنگ از سوي طراح يا چاپخانهدار در مدت دو تا سه روز در مغازهها تغيير رنگ ميدهد. يا اينکه چاپخانهها براي چاپ پوستر يا جلد کتاب با راه کاغذ درگير نيستند، در صورتي که براي چاپ جعبه، راه کاغذ بسيار مورد توجه است.
اين نکته نيز قابل توجه است که گاهي واحدهاي چاپي نميتوانند به درستي پاسخگوي نياز بستهبندي باشند. چون از دانش کافي براي کاربرد امکانات موجود بهرهمند نيستند. گاهي نيز دانش کافي دارند، اما به روزمرگي عادت کردهاند و تمايلي به ايجاد تغييرات و تنوع در کار ندارند.
از نظر پيشرفت چاپ انواع بستهبندي، باز هم پلاستيک رشد بيشتري داشته است. طبق طبقهبندي صنعت چاپ، افست از بالاترين کيفيت چاپ برخوردار است. در بخش پلاستيک هم چاپ لفاف با چاپ افست قابل مقايسه است.
چاپ بستهبندي از لحاظ تکنولوژي رشد پرشتابي داشته است، اما مسايل دروني چاپخانهها با اين رشد برابري ندارد و همچنان بسياري از سفارشات چاپ بستهبندي به خارج از ايران سفارش داده ميشود. به تازگي اسنک جديدي با لفاف بستهبندي و چاپ متفاوت وارد بازار شده است، که فقط يک بار بستهبندي اين محصول توسط چاپخانههاي ايراني عرضه شد. توليدکنندگان علت بيميلي به همکاري با چاپخانههاي ايراني را عدم کيفيت نميدانند، بلکه برخوردهايي را عنوان ميکنند که شايسته تفکر مديريتي چاپخانهها نيست.
در زمينه چاپ پلاستيک بيشتر بر چاپ لفاف تأکيد دارم. چون تجهيزات چاپ روي ظروف بسيار گسترده و کم هزينهتر است و با چاپ ليبل نيز به راحتي جايگزين ميشود.
بر روي بطري با گزينههاي متعددي از قبيل افست خشک، پد پرينت، اسليو و ليبل کاغذي ميتوان نتيجه گرفت: ماشينآلات بسياري نيز براي اسليوگذاري وارد شده، که جايگزين دايکات و چاپ مستقيم شدهاند. اما چاپ لفاف جايگزيني ندارد.
دستگاههاي افست خشک هنوز به چاپ مستقيم روي ليوان اختصاص دارد و به تازگي براي چاپ روي ظروف پي.ئي.تي نيز به خوبي جواب داده است. تا دو سال پيش در خارج از کشور چاپ روي پي.ئي.تي با يونيزه کردن مرکب يووي و به سختي صورت يافت، اما جالب است بدانيد دو شرکت ايراني (ايحاگستر شمال و سپاس) به طور همزمان با ايجاد تغييراتي در مرکب چاپ توانستند بر روي پي.ئي.تي چاپ کنند، البته تمايلي براي توضيح بيشتر نداشتند.
در مورد کارتن نيز چاپ تمام رنگي هنوز جايگاه خود را پيدا نکرده است. هر چند دستگاههاي چاپ مستقيم چهار رنگ روي کارتن در ايران نصب شده، اما ترامگذاري روي کارتن بسيار مشکل است و با سطوح چاپي ديگر تفاوت دارد.
به نظر ميآيد اپراتورها در اين زمينه آموزش کافي نديدهاند. البته طراحان گرافيک نيز بيتقصير نيستند. از طرفي به روش سيلک اسکرين هم ميتوان بر روي کارتن چاپ کرد، اما اين روش در ايران رونق کافي نيافته است.
مجله صنعت بستهبندي
به جرات ميتوان گفت مجله صنعت بستهبندي، روند رشد صنعت بستهبندي کشور را تسريع کرده است. شاهد اين ادعا را نيز ميتوان بازتابهايي دانست که به طور دايم از سوي مخاطبان دريافت ميکنيم. توليدکنندگان بزرگ و بنام محصولات بهداشتي و مواد غذايي به طور دايم با مجله صنعت بستهبندي در ارتباط هستند و از بستهبنديهاي جديدي که در مجله معرفي شده، سؤال ميکنند و اينکه آيا امکان توليد آنها در ايران است يا خير؟
دستاندرکاران صنعت بستهبندي در يک صف مشغول به کار هستند و از مشکلات و مسايل درون صنعت آگاهند. تصميمگيران و سياستگذاران صنعت بستهبندي در صف ديگري قرار دارند و در واقع اين دو با هم ارتباطي ندارند. مجله ما ميکوشد که اين ارتباط را برقرار سازد.
هر ماهه يک هزار جلد از مجله صنعت بستهبندي براي کليه سازمانهاي دولتي در تمام شهرستانها از بالاترين مرتبه تا کوچکترين ردههاي مرتبط به بستهبندي فرستاده ميشود، اما در مورد مطالب مندرج در مجله و يا مسايل صنعت بستهبندي، تاکنون واکنشي از جانب آنها دريافت نکردهايم! به هرحال ما به وظيفه اطلاعرساني خود عمل ميکنيم.