دست خدا با جماعت است

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 82 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

نُه سال است که مي‌گوييم.
از ابتداي انتشار اين نشريه مدام گفته‌ايم.
باز هم مي‌گوييم.
دست خدا با جماعت است. براي صنايع و خدمات بسته‌بندي کشور هيچ چيز به قدر ايجاد تشکل و با هم بودن مفيد نيست.
گاهي اوقات شهرها از يک خيابان ايجاد مي‌شوند. خياباني که خيابان نبوده و جاده‌اي بوده‌ پر رفت و آمد که کم‌کم دو طرف آن را مغازه‌ها و خانه‌ها پر مي‌کنند. بعضي روستاييان اطراف بتدريج به اين منطقه مهاجرت کرده و حتي کسب و کاري در آن به راه مي‌اندازند. سالهاي بعد ابتدا کوچه‌ها و بعد خيابانها از آن منشعب مي‌شوند و آن منطقه هويت مستقل پيدا مي‌کند و روزي به شهر تبديل مي‌شود. ايران شهرهاي اينچنيني زياد دارد.
گاهي روستايي حتي دور از جاده اصلي به دليل ويژگي‌هاي خاص جغرافيايي منطقه و يا توانايي‌هاي اهالي آن به قدري بزرگ و مطرح مي‌شود که ساکنان روستاهاي اطراف و يا حتي شهرهاي اطراف را به خود جذب کرده و مسير شهر شدن را مي‌پيمايد.
و گاهي در يک منطقه‌ که باز از جاده اصلي دور است ويژگي‌ها و خاصيتهايي وجود دارد که پر است از روستاهاي کوچک و بزرگ پراکنده. روستاهاي اين منطقه رو به رشد بتدريج بزرگتر مي‌شوند تا آن جا که به يکديگر مي‌پيوندند و در زماني کوتاه و باورنکردني منطقه‌اي به وسعت يک شهر را به خود اختصاص مي‌دهند.
انسان گرايش به تمدن و مدنيت دارد. تاريخ بشريت نيز حکايت از زندگي جمعي بشر دارد. ما مسلمانان بايد بسيار مفتخر باشيم که پيرو ديني مترقي هستيم که ما را به تمدن و همزيستي و همفکري تشويق مي‌کند.
معمولا در جامعه امروز انسانهايي که توان همجوشي و معاشرت بالايي دارند به جز احترام مردم از امتياز جلب جانب‌داري ديگران و القاي حقانيت خود نيز برخوردارند.
از آن جا که هم‌نشيني و همفکري نيازمند داشتن اوصاف خوبي چون تواضع، مهرباني، عدالت، دورانديشي و امثال اينها است کساني که بسيار به اين کار مي‌پردازند ناخودآگاه از ديد جامعه افرادي باشخصيت و پرظرفيت به نظر مي‌آيند.
ماه رمضان دوراني مبارک است که ما را بيش از اوقات معمول به ياد دين و ميزان پايبنديمان به آن مي‌اندازد. اين ماه البته‌ماهي است که بيش از ايام ديگر سال طريقت امير‌مومنان را نيز به ما يادآوري مي‌کند. چه قدر خوب است که در کنار پايبندي به گرسنگي و تشنگي کشيدنها ياد ساير اخلاق مترقي و متعالي دين و مذهب خود باشيم. يکي از اين اخلاق مترقي رفتن به سوي جماعت و زندگي و کار جمعي است.
ما که در خلوت و آشکار خود نيازمند گوشه چشم و توجهي از پروردگار به سوي خود هستيم پيوسته‌دست ياري خدا را که پيش روي خود داريم کنار مي‌زنيم و به توصيه آن که مدام اسمش بر زبانمان جاري است بی توجهي مي‌کنيم و در تاريکي به دنبال مصاديق امداد غيبي مي‌گرديم.
کارآفرينان ما در ادارات يا محضر رفقا چشم به دريافت انواع تسهيلات و کمکها دارند و در خلوت خود خدايشان را به محاکمه کشانده يا در رودربايستي قرار مي‌دهند که چرا روزگار چنين است. غافل از آن که راه‌کارهاي خدا آن قدر عيان و ساده است که از شدت سادگي و آشکار بودن مورد توجه ما قرار نمي‌گيرند.
اگر معتقديم امور آن چنان گره خورده که گشايش آن از عهده خودمان که هيچ از عهده‌ نوابغ نيز بر نمي‌آيد و اگر در امور خود به کساني برمي‌خوريم که به صداي ما گوش نمي‌دهند و ما را نمي‌بينند پس بهتر است فقط به آن چيزي بپردازيم که به آن ايمان داشته‌ و در آن ترديدي وجود ندارد يعني خرد جمعي، همدلي، همفکري و همصدايي.
لزومي‌ندارد در همه چيز با يکديگر همفکر باشيم. به طور قطع و يقين در يک صنف مشترکات زيادي براي وحدت کلام و وحدت منافع وجود دارد. خودخواهي‌ها در ميانه جمع گم مي‌شوند.
سخت نگيريد. با يک افطاري چهارنفره هم مي‌توان شروع کرد. رمضان بهترين زمان براي ايجاد دوستي‌هاست و افطاري زيباترين و سودمندترين بهانه براي ايجاد محافل صنفي و تخصصي است.
کاري که درست است انجام دهيم و به سوي جماعت و تمدن رويم. فرقي نمي‌کند شهر خود را چگونه تشکيل دهيم. از تشکلها و محفلهاي کوچکي که مانند روستاها به هم مي‌پيوندند و شهري را تشکيل مي‌دهند يا هر نوع ديگر از تمدن. مهم اين است که ايمان داشته‌باشيم همگرايي و کار و خرد جمعي نشانه تمدن و سفارش خدا و اولياي اوست.
————————————–
… و خير الناس في حالا‌ النمط الا‌وسط فالزموه و الزموا السواد الا‌عظم مفان يدالله مع الجماعه. و اياکم و الفرقه! فان الشاذ من الناس للشيطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب.
… و بهترين مردم از نظر تشخيص و وضع روحي درباره من صنف متوسط و معتدل است که افراط و تفريط نمي‌کند. شما طرف اين گونه مردم را بگيريد و همواره با سواد اعظم (متن جمعيت) باشيد. زيرا دست خدا با جمعيت است و از جدايي و پراکندگي بپرهيزيد. زيرا کسي که از مردم کناره گرفت و تنها گشت او از آن شيطان خواهد بود چنان که گوسفندي که از گله کناره گرفت و تنها شد نصيب گرگ مي‌گردد.
خطبه 127‌ نهج‌البلاغه. ترجمه علا‌مه محمدتقي جعفري

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .