صنایع بسته بندی سیحون

گفت و گو با علی فتاحی
تا سال 1375 من یک واردکننده بودم. در دوبی دفتر داشتیم و محصولات سونی را می‎فروختیم. یک بار از طرف سونی به عنوان یکی از فروشنده‎های موفق سونی به سمینار سونی در بانکوک دعوت شدم. در آن موقع من حدود پانزده نفر کارگر داشتم. می‎خواستم برای کارکنان شرکتم سوغاتی بخرم. چیزی که به خاطر تعدادش هم در گمرک به مشکلی برخورد نکند.

تا سال 1375 من یک واردکننده بودم. در دوبی دفتر داشتیم و محصولات سونی را می‎فروختیم. یک بار از طرف سونی به عنوان یکی از فروشنده‎های موفق سونی به سمینار سونی در بانکوک دعوت شدم. در آن موقع من حدود پانزده نفر کارگر داشتم. می‎خواستم برای کارکنان شرکتم سوغاتی بخرم. چیزی که به خاطر تعدادش هم در گمرک به مشکلی برخورد نکند.
در فرودگاه بانکوک کمربندهای مناسبی دیدم که برند معروفی داشتند (کریستین دیور). این کمربندها در بسته‎بندی خوبی عرضه شده بودند و بسیار مناسب هدیه دادن بودند. قیمت را از فروشنده پرسیدم. گفت ده هزار بس(واحد پول تایلند). در آن زمان حدود هفت یا هشت هزار تومان می‎شد. قیمت مناسبی بود.
می‎دانستم که در اجناس در فری‎شاپ فرودگاه گرانتر از داخل شهر هستند. به همین دلیل در داخل شهر هم آن کمربند را جست و جو کرده و دیدم در مغازه‎های داخل شهر آن را هفت هزار بس می‎فروشند. یعنی سه هزار بس ارزانتر. گفتم خب موقع رفتن از همین ده پانزده تا می‎گیرم و مشکلی هم در گمرک پیش نمیاد.
با خود قرار گذاشتم که بعدا بیایم و آنها را بخرم تا این که همان روزها توماس یکی از دوستان ما در شرکت سونی به ما پیشنهاد داد یک شب سری به نایت‎مارکت بزنیم. فروشگاهی است در بانکوک که از شش عصر تا شش صبح فعالیت می‎کند.
در آن جا همان کمربندها را دیدم. اما فله بودند یعنی بسته‎بندی نداشتند و در کیسه ریخته شده بودند. قیمت آنها را پرسیدم. پاسخ فروشنده بسیار جالب بود. دو هزار بس! حتما او فکر کرده بود که من یک عدد کمربند خواهم خرید. به او گفتم اگر پانزده تا بخواهم چند می‎دهی؟ گفت یک هزار بس!
آن جا بود که من عمیقا به فکر فرو رفتم. چگونه تاجری چون من می‎خواستم کالایی را که یک هزار بس قیمت داشت به قیمت پنج تا هفت برابر بخرم. هر چه فکر کرده و این موضوع را از جوانب مختلف بررسی کردم دیدم چیزی جز بسته‎بندی نمی‎تواند دلیل آن باشد.
البته افزایش بها به دلیل بسته‎بندی هم باید حد و مرزی داشته باشد. من مخالف آنهایی هستم که به نام بسته‎بندی به مردم اجحاف کرده و گرانفروشی می‎کنند یا جنس بی‎کیفیت را در قالب بسته‎بندی به مردم می‎فروشند. برای مثال تولیدکننده‎ای برای بسته‎بندی ماست خود دویست تومان هزینه کرده و بهانه آن محصول خود را هزار تومان گرانتر می‎فروشد.iranpack-seyhoon-fattahi-yearbook94-1
اتفاقا اینها مانع رشد صنعت بسته‎بندی در کشور هستند. حال آن که به نظر من سود تولیدکننده باید از محل اصل محصول باشد نه فروش بسته‎بندی آن. طبیعی است که بسته‎بندی باید باعث افزایش فروش شود و همان سود محصول را افزایش دهد نه سود را از محل هزینه بسته‎بندی ایجاد کند. این مفهوم در کشور ما جا نیفتاده است.
ما از بانکوک بازگشتیم و موضوع بسته‎بندی فکر مرا مشغول کرده بود. من دقیقا به همان نوع بسته‎بندی که کالای مورد نظر من را در بر گرفته بود فکر می‎کردم. آن بسته‎بندی وکیوم فرمینگ بود. ورق پلاستیکی که فرم گرفته و بزیبایی کالا را در خود جای داده بود و این کار از تزریق پلاستیک به دست نمی‎آمد.
از آن جا که تاثیر اقتصادی آن را به چشم خود دیده بودم و مدل اقتصادی آن برای من روشن بود به فکر افتادم که این کار را توسعه دهم. البته پیش از من پیشکسوتان زیادی در این کار اشتغال داشتند ولی آن روز فهم ارزش بسته‎های وکیومی فضای گسترده‎ای از کسب و کار را برای من گشود و این دیدگاه ربطی به ارزش‎های دیگر بسته‎بندی مانند بهداشت نداشت بلکه فضای کسب و کار آینده را در صنعت بسته‎بندی دیدم.
الان من اعتقاد دارم صنعت بسته‎بندی صنعت مادر است. روزی می‎گفتند ذوب آهن صنعت مادر است. من می‎گویم امروز صنعت بسته‎بندی صنعت مادر است. با توجه به طیف وسیع کالاهایی که مردم مصرف می‎کنند می‎توان قاطعانه گفت صنعت بسته‎بندی صنعت مادر است.

 

 

سیحون چگونه ایجاد شد
پس از آن ماجرا یک بار من کالایی را برای ورود به کشور تدارک دیدم. این کالا که از هنگ‎کنگ تهیه شده بود کابل بود که بسختی آن را تهیه و وارد کشور کردیم. در واقع مجبور شدیم آن را از مرز دیگری و با روش پیله‎وری وارد کشور کنیم. به این دلیل قیمت تمام‎شده گرانتر افتاد. قیمت تمام شده بالا افتاده بود اما خوشبختانه کیفیت جنس هم بالا بود. آن یک محصول حرفه‎ای بود. یعنی انتقال الکتریسته آن نسبت به محصولات مشابه موجود در بازار ما بالاتر بود زیرا تعداد رشته‎های مسی بیشتری داشت. اما شبکه فروش معمول بازار متوجه این کیفیت بالاتر نمی‎شد و این تفاوت را حس نمی‎کرد.
در آن زمان من هنوز تحت تاثیر ماجرای بانکوک بودم و به ذهنم رسید که بسته‎بندی می‎تواند کمک کند که این اختلاف کیفیت و ارزش کالای من به چشم آید و بازار از این مقایسه یکسان دست بردارد. زیرا من نمی‎توانستم با گفت و گو و چانه‎زنی یک یک فروشندگان و عوامل بازار را نسبت به کیفیت بالای محصول خود توجیه کرده و علت قیمت بالاتر آن را توضیح دهم. یا با تبلیغات زیاد این موضوع را جا بیاندازم.
من به این نتیجه رسیدم که بسته‎بندی خوب می‎تواند کالای خوب را معرفی کند و بفروشد. بسته‌بندی کیفیت کالا را بیان می‎کند. بنا بر این رفتم سراغ کارگاه کوچک یکی از دوستانم و با او در آن کارگاه شریک شدم.
آن روز ما قالبی ساختیم و با آن برای چهارصد هزار کابلی که داشتیم بسته‎بندی وکیوم فرمینگ تولید کردیم. نتیجه همان بود که دل و عقلم به من می‎گفت. تمام کالای من براحتی و با یک نرخ فروش رفته و سود کرد.
آن جا بود که نکته دوم را هم دریافتم. این که کیفیت خوب باید در بسته‎بندی خود نمایان باشد. یعنی بسته‎بندی وظیفه دارد کیفیت خوب کالا را به خریدار بفهماند. بسته‎بندی به مصرف‎کننده علامت می‎دهد. مصرف‎کننده‎ای که ممکن است در آن حوزه تخصص کافی را نداشته باشد. ظاهر هر چیز اطلاعاتی به ما می‎دهد که می‎تواند باعث قضاوت ما درباره آن شود. پس بسته‎بندی یک کالای خوب و با کیفیت باید بتواند این کیفیت را به مشتری بفهماند.
از این جا به بعد من این کار را ادامه دادم. کم کم واردات را پایان داده و کار روی محصولات با کیفیت داخلی را توسعه دادم زیرا این رشته از کار را بسیار ضعیف و رشدنیافته دیدم.
به هر حال ما در سال 1376 به صورت جدی این کار را آغاز کرده تا این که در سال 1379 شرکت سیحون را به طور رسمی ثبت کردیم.
تفاوت سیحون با دیگران
ما سعی کردیم خیلی حرفه‎ای با کار برخورد کنیم. مسئولیت‎های زیادی در رابطه با این کار را بر دوش گرفتیم. یکی این که ما به یک قالب اکتفا نکردیم. این که یک قالب عمومی بسازیم و دایم از آن به صورت انبوه تولید کرده و منفعتش را ببریم.
در واقع اصلا دیدگاه من این گونه نبود که یک قالب پرفروش را پیدا کرده و مانند بعضی همکاران ما مشابه‎سازی کنم. تمام کارهای ما ابتکاری بوده است. اکنون از دویست قالبی که در اختیار داشته و با آن تولید می‎کنم تنها یک قالب آن کپی از بازار است. یکصد و نود و نه عدد دیگر آن ابتکاری است و فرایند طراحی صنعتی، آزمایش و تولید آن را با روش‎های تحقیقات صنعتی پیش برده‎ایم.
تفاوت دیگر این است که ما به داد صنایع می‎رسیم. یعنی تولیدکنندگانی که نیاز به بسته‎بندی خاص کالای خود دارند را کمک می‎کنیم. ما برای آنها طراحی می‎کنیم، قالب اختصاصی می‎سازیم، محصول را تولید می‎کنیم و به آنها تحویل می‎دهیم. از جمله اینها بخش‎های دارو و لبنیات هستند.

iranpack-seyhoon-fattahi-yearbook94

همچنین بسیاری از واردکنندگان که ایشان کالا را به صورت فله وارد کرده و نیاز به بسته‎بندی اختصاصی برای آن دارند.
یکی دیگر از وجوه تمایز سیحون این است که ظروف اختصاصی تولید می‎کند. یعنی هر کس در این کشور مشکل بسته‎بندی داشته باشد می‎تواند به ما رجوع کند تا مشکل او را حل کنیم.
بازار ما در حال حاضر کوچک است. بویژه در دو دهه گذشته که تحریم‎ها باعث شدند که ایران در حد بازار داخلی متوقف بماند. ما نتوانستیم بازار صادراتی بزرگی را در ده سال گذشته به دست بیاوریم. از این رو هدف عمده همان بازار داخلی بوده است. یعنی اصولا تولیدکنندگان ما نمی‎توانستند محصول نهایی خود را صادر کنند.
در این راستا من به فکر افتادم روشی را در قالبسازی اجرا کرده و در تولید انبوه به کار گیرم که با کمترین هزینه و کمترین زمان ممکن بتوانم نیاز شرکت‎های نیازمند را تامین کنم.
ما بازار کوچکی داریم. اگر بازار صادراتی داشته باشیم ارقام تولید ما این قدر پایین نباید باشد. این بازار کوچک و تیراژ پایین با عث می‎شود که  من دستگاهی را تامین کنم که بتواند در تیراژ پنج میلیون هزینه‎های من را سر به سر کند. از این رو به گونه‎ای عمل کردیم که تولیدکنندگان بتوانند با وضعیت موجود خود از طریق ما قالبسازی کنند. ویژگی کار ما این است که با سرمایه‎گذاری اندک کارهای بزرگ تولید کنند.
من علاقه دارم این صنعت رشد کند و دوست دارم یکی از کسانی باشم که در پیشبرد این صنعت نقش ایفا کرده و نسل‎های بعدی بدانند که سیحون چند گام مثبت در این زمینه برداشته است.
اکنون ما برای یکصد و پنجاه شرکت به طور اختصاصی ظرف تولید می‎کنیم و بخش کمی از تولیدات ما نیز محصولاتی هستند که طراحی و تولید کرده‎ایم تا توسط خودمان به بازار ارائه شود.

 

 

iranpack-seyhoon-aidpack

بیشتر بخوانید . . .