چهارشنبه 18 آذر ماه در سمینار معرفی نمایشگاه دروپا 2016 فرصتی دست داد تا با آقای فالک مدیر ارشد فروش کمپانی KBA پرسش بیپاسخ مانده خود را تکرار کنم.
در این پرسش و پاسخ کوتاه که اتفاقا در حضور جمعی از دستاندرکاران صنعت چاپ کشور بود آقای فالک اظهاراتی کرد که هم برای من پس از گذشت سه سال و نیم کشمکش، تازگی داشت و هم برای شنوندگانی که در جمع حضور داشتند جالب و تفکربرانگیز بود.
من در حضور جمع به آقای فالک (در حالی که سعید علیرضایی مدیر عامل شرکت نورتک تابان نماینده شركت KBA در ایران) نیز حضور داشت گفتم: جناب فالک در نمایشگاه دروپا 2012 یک ماشین چاپ پنج رنگ راپیدا 145 با تجهیزات پیش از چاپ را از شما خریدم و مبلغ 850،000 یورو (هشتصد و پنجاه هزار یورو) به شما پرداختم که اسناد آن موجود است و شما بعد از دریافت پیشپرداخت نه ماشین را به من تحویل داديد و نه هیچ یک از نامهها و ایمیلهای مرا پاسخ گفتيد. چگونه سرمایهگذاران می توانند به شما اعتماد کنند؟
آقای فالک که انتظار مواجهه با این شرایط را نداشت پاسخ مرا به زبان آلمانی گفت و من در همان حال ترجمه فارسی آن را از طریق گوشی مخصوص میشنیدم: “آقای رضاییان من قبلا هم تقاضا کرده بودم که ما با هم صحبت کنیم متاسفانه در مرداد سال 91 شرایط تحریم و مشکلات بانکی پیش آمد که ما نتوانستیم ماشین را به شما بدهیم. من به شما اطمینان میدهم که قرارداد سر جای خودش است و پول شما هم پیش ماست و در بانک آلمان محفوظ است…”
این برای نخستین بار بود که یکی از طرفهای مقابل من در این دعوا اعتراف کرد که چه بر سر پول پرداختی من آمده است.
تمام طول مدتی که ما راهروهای دادگاهها را میپیماییدیم و یا جلسات حل اختلاف برگزار میکردیم و من تنها و تنها نگران پول پرداختی خود بودم نه سعید علیرضایی طرف اصلی دعوای من، نه وکیل او، نه دوستان او و نه همین آقای فالک حاضر نبودند که بگویند پول من کجاست. اکنون که فالک در حضور جمعی از فعالان صنعت چاپ کشور اعتراف کرد که پول من از ابتدا تا کنون در بانکی در آلمان نگهداری شده میتوان گفت این پرونده یک گام به حل آن نزدیک شد.
آنها نزدیک به یک میلیون یورو پول من را بدون اجازه من و با ارایه دلایلی که برای هیچ کس جز خودشان قابل قبول نیست در بانک خود نگه داشته و مرا به دنبال خود دواندند در حالی که من این سو باید اصل و بهره همان پول را به بانک پرداخت میکردم.
اکنون با ژستی دیپلماتیک مرا دعوت به آرامش کرده و وانمود میکنند که اتفاقی نیفتاده و این من هستم که خارج از اصول و قاعده رفتار میکنم.
من بعید میدانم این کار حتی در خود آلمان هم قابل پذیرش باشد. من فکر نمیکنم دستگاه قضایی آلمان عملکرد ایشان را تایید کند. فکر میکنم آن چه ایشان مرتکب شده و دلایلی که میآورند از نظر دستگاه قضایی آلمان نیز وجاهتی نداشته و نخواهد داشت و این حقیقتی است که بزودی آشکار خواهد شد.