ایران بازار مهم و استراتژیکی است، نه تنها برای ک.ب.آ، بلکه برای تمام کمپانیهای خارجی مانند رولند، هایدلبرگ، کوموری و …، و نه تنها در صنعت چاپ، بلکه برای تمام صنایع و حتی خدمات. اما آنانی در این بازار استراتژیک میتوانند موفق باشند و باید بمانند که هدفشان قبل از کسب درآمد، مهم دانستن مشتریان این بازار باشد نه آن که فقط به فکر پول جمع کردن آن هم به قیمت نابود کردن بنیان واحدهای تولیدی باشند.
این مطلب را به عنوان سرفصل پاسخ خود به مصاحبه یکی از مدیران شرکت ک.ب.آ در مجله صنعت چاپ شماره ۴٠۴ خرداد ماه ١٣٩۴ که طی آن موضوعهایی را بزرگنمایی کرده و حتی به خلاف هم بیان کرده بود آوردم تا خوانندگان عزیز، که حتماً گروه کثیری از آنان از مدیران و سرمایهگذاران چاپ این کشور هستند بخوانند و بدانند و خود قضاوت کنند.
آقای فالک در شرایطی بیان میکند که ایران بازار مهم و استراتژیکی برای ک.ب.آ است که مدیر نماینده کمپانی متبوع او در ایران، یعنی شرکت نورتک، مدت ۴ سال است به خاطر عدم ایفای تعهدات خود در مقابل قرارداد با شرکت اندیشهگستر نوآور آمل پرونده مفتوح در مراجع رسمی و قضایی داشته و نتوانسته فروشی را به ک.ب.آ هدیه کند در حالی که دیگر کمپانیهای معتبر سازنده ماشینآلات چاپ، بدون هر گونه ادعا و مصاحبه و … طی همین مدت توانستهاند چندین دستگاه ماشینآلات چاپ مدرن با آخرین تکنولوژی را به مشتریان خود بفروشند و این واقعیت، یعنی بر هم زدن تحریمهایی که هر کس بخواهد ناتوانیها و عدم موفقیت خود را توجیه کند، زیر چتر آن پناه میگیرد.
واقعیت بسیار تلخی است که طی این چند سال خیلیها با اسم و عنوان مهدی رضاییان آشنا شدند، اما نه بخاطر این که توانسته باشم در کارم موفقیتهایی را کسب کنم، بلکه بخاطر عدم موفقیت درپروژه و سرمایهگذاری جدیدم از طریق نورتک و ک.ب.آ، که متاسفانه بخاطر خلف وعدههای آنها به نتیجه نرسید. واقعاً که معروفیت از این طریق بسیار تلخ و آزاردهنده است.
حال، با این وضعیت چه کسی میخواهد و یا میتواند هنوز مشتری ک.ب.آ باقی بماند؟ آیا این ک.ب.آ یا نماینده او میتوانند بهای ذرهای از اعتبار از دست رفته، گرد و غبار قدمهای حتی یکی از مشتریان از دست رفته و ریالی از تعهدات انجام نشده شرکت اندیشه آمل را جبران کنند؟
۱٫ من نمیدانم مقدمه مطلب مذکور توسط اعضای محترم تحریریه ماهنامه صنعت چاپ نوشته و یا به وسیله اقاى سعید علیرضایی تنظیم شده بود اما همین قدر پیدا بود که نویسنده بدون در نظر گرفتن واقعیت عملکرد شرکت نورتک و ک.ب.ا در ایران قصد داشته روکش موفقیت توسعهیافته بر کارنامه این چند سال اخیر نورتک بکشد و نشان دهد که این امر بر خلاف جریان مشکلات عرفی، اخلاقی و قانونی است که بسیاری از اعضای صنف چاپ با این شرکت دارند. من وکیل مدافع دیگران نیستم و طی این چند سال فقط تمام دارایی جسمی و مالی خود را گذاشتهام که حقم را بگیرم اما اگر آنانی که مشکلات مشابه من را داشتند، اقدام مشابه من را نیز در جهت احقاق حق خود انجام میدادند، حتما صف طویلی پشت درهای اتحادیه و مراجع قضایی برای این شرکت تشکیل میگردید. از این رو نویسنده مقدمه آن مصاحبه، انعکاس صحیحی از عملکرد نورتک و ک.ب.ا در ایران طی سالهای اخیر به خوانندگان ارائه نداده است که جای تاسف بسیار دارد.
۲٫ در بخشی از مصاحبه در توجیه عدم تامین قطعات یدکی به موضوع تحریمها اشاره شده است. باید به عوامل محترم ک.ب.ا در ایران گفت که آقایان محترم لطفا با طرح چنین دلایل و توجیهاتی به شعور سرمایهگذاران صنعت چاپ توهین نکنید. مگر فقط شما در ایران ماشین فروختهاید؟ مگر فقط شما هستید که لوازم یدکی برای مشتریان خود تامین میکنید؟ مگر دیگران که ماشینهای مدرنتر از شما فروختهاند و میفروشند، لوازم یدکی مورد نیاز مشتریان خود را از تولیدات داخل کشور تهیه میکنند؟ اگر تحریم مانع انجام کارهای شما و پیشرفتتان هست، چگونه شما ادعا مىکنیدکه ماشینالات چاپ را با آن پیکرهبندى خاص و تکنولوژى بسیار پیشرفته و قیمت آنچنانى وارد میکنید اما از آوردن قطعه یدکی برای آن عاجز هستید؟!
از طرفی دیگر باید از آقای علیرضایی پرسید کدام چاپخانهداری است که اصل ماشین را با آن هزینه هنگفتی که شما برایش تعریف میکنید بخرد و بعد در موقع لزوم حاضر نشود قطعه یدکی اصل آن را حتی با قیمتهای زمان تحریم تهیه نکرده و دنبال تولید داخلی باشد؟
جناب آقاى سعید علیرضایی
صنعت چاپ را از این خیرخواهى جاهلانه جهت تامین قطعات یدکى از داخل براى ماشینالات چاپ معاف بفرماید، و پاى تراشکاران، صافکاران و نقاشان را به این صنف نکشید.
و حداقل نیرو فنى مانده در آن مجموعه را به کشورهاى در حال جنک، یا افریقا با ان مرضهاى جدید نفرستید. راستى چقدر لوازم یدکى پرمصرف ماشینالات فروخته شده را موجود دارید؟ هیچ؟!
نکته این جاست که به نظر میآید عمده علاقه شرکت نورتک در ایران، فروش خود ماشین و تحصیل سودهای درشت است و زمانی که پای انجام تعهدات و یا تامین قطعات پیش بیاید، ناگهان هیولای تحریم به میان معرکه میپرد و همه چیز به هوا میرود.
۳٫ اتفاقا یکی از همان چیزهایی که به نام تحریم به هوا رفته …. پول بیزبان چاپ اندیشه آمل است که به بهانه تحریم ناپدید شده و در این مدت حتی یک نامه هم برای تعیین تکلیف آن از سوی شرکت آلمانی یا عامل آن در ایران برای چاپ اندیشه آمل ارسال نشده است.
جالب است که امروز مدیر ارشد فروش ک.ب.ا با جسارت تمام و بدون هیچ ترس و نگرانی و برای این که خود را امانتدار و… نشان دهد، در مجله صنعت چاپ اعلام میکنند که از آن زمان تا کنون این پول را نزد خود نگه داشتهاند اما همین آقا و کارخانه متبوع وی از چهار سال قبل تا کنون به درخواست شرکت اندیشه آمل در مورد این که بگویید که چه مقدار پول توسط آقای علیرضایی (شرکت نورتک) به ک.ب.آ حواله شده تا من بتوانم انجام قرارداد را مستقیم و بدون حضور نماینده ک.ب.آ در ایران انجام دهم، پاسخ ندادهاند. این در حالی است که همان طور که در بالا گفته شد حتی خود بنده در این مدت نمیدانستم که پول من کجاست.
خطاب من به شخص آقای فالک نیست، چرا که ایشان در ایمیلی که به من ارسال کرده بودند اشاره کردند که چند سالی است که مسئولیت بازار ایران را نداشتهاند و اخیراً دوباره برای منطقه ایران گمارده شدهاند اما همه میدانند که در یک مجموعه سازمان یافته، انجام کارها قائم به شخص نیست و اگر آقای فالک نباشند حتماً افراد دیگری بودهاند که باید امور قراردادها را پیگیری میکردند و نبود ایشان، مانع از انجام کارها نبوده است بویژه آن که پرسش من بیشتر جنبه مالی داشته که حتما به سادگی از طریق بخش مالی کارخانه قابل پاسخ دادن بوده است که متاسفانه نه چند سال قبل توسط کارخانه و نه چند ماه قبل توسط آقای فالک پاسخی داده نشد.
چگونه باید باور کرد که این گونه صحبتها و مصاحبهها از سر خیرخواهی و صداقت است؟
من از همان ابتدا که عدم ایفای تعهدات آقای علیرضایی را متوجه شدم، طی نامهای از ک.ب.آ درخواست کردم که آمادهام مستقیماً قرارداد را ادامه دهم اما هیچ گاه پاسخی داده نشده و این در حالی است که اگر پاسخ میدادند، هیچ نیازی نبود که ماشینی را که به قول خودشان برای اندیشه آمل ساخته بودند به مشتری دیگری واگذار کنند.
اگر چه من باور ندارم که آنها ساخت ماشین را شروع کرده باشند، ولی اگر شروع کرده بودند باید به اعلام آمادگی من پاسخ لازم و سریع را میدادند.
۴٫ جمله “چاپ اندیشه آمل هنوز هم مشتری ما است” دقیقا در توجیه همین عملکرد بیان میشود و شاید به قول امروزیها، فرار به جلو است. من با اطمینان میگویم که متاسفانه ک.ب.آ تحت تاثیر رفتارهای تجاری غلط نماینده خود در ایران، هیچ گاه نتوانست تصمیم به حل این موضوع بگیرد و موجب شد به جای این که طی بیش از چهار سال به فعالیت و تولید بپردازم، به دلیل نقض و عدم ایفای تعهدات مندرج در قرارداد و بواسطه شکایت از نورتک، عمر خود را در دادگاهها بگذرانم و شما آقای فالک در طول این مدت خیال میکردید که این سفارش هنوز برقرار است و شرکت اندیشه آمل هم مشتری شما؟
در انتها باید بگویم که آن چه که باید رقبای ک.ب.آ میکردند که رقیب خود را از بازار به در کنند، شرکت نورتک خود به تنهایى انجام داد و ظاهرا ک.ب.آ هم متوجه این موضوع نیست. نمایندهای که به اصول مشتریمداری توجهی ندارد و به هم وطن بودن مشتری خود اهمیت نمیدهد و علیرغم این که میداند ظاهرا کارخانه سفارش را فسخ کرده و ماشین نیمهساخته شده را تکمیل کرده و به دیگری داده، چرا اصل پول گرفته شده از مشتری و هموطن خود را از کارخانه پس نمیگیرد و به مشتری باز نمیگرداند و ترجیح میدهد که نزد کارخانه بماند (اگر واقعا پولی به کارخانه داده شده باشد)
آقایان فالک و علیرضایی؛ روشن است که یک جای کار لنگ میزند و متاسفانه شما به دلایلی که بر من و صنعت چاپ ایران روشن نیست بر ادامه عملکرد غیر اصولی خود و ک.ب.ا در این پروژه اصرار دارید. بدون آن که متوجه باشید این کار اعتبار از دست رفته شما و شرکت بزرگ ک.ب.ا را بر نخواهد گرداند.
و در پایان،
من مشتری ک.ب.آ نیستم.
از طلا گشتن پشیمان گشتهایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید
دانلود نسخه PDF |
فرم اشتراک |
تعرفه درج آگهی |