گفت و گو با پل جمایل
تولیدکننده و صادرکننده کاغذ و کارتن
میتوان گفت کاغذسازی کهریزک نخستین کارخانه کاغذسازی به صورت صنعتی در ایران است.
لویی جمایل دانشآموخته رشته کاغذسازی در اروپا و یک لبنانی کارآفرین 68 سال پیش با راهاندازی خط یک این کارخانه سنگ بنای کاغذسازی در ایران را بنا مینهد. تعداد خطوط تولید این کارخانه در طول سالها به چهار خط میرسد که هماکنون خط سه و چهار در حال کار میباشند. لویی جمایل که از موسسین آسایشگاه کهریزک و از خیرین منطقه ری میباشد چند سال پیش رحلت کرد.
اکنون دو سال است که پل جمایل یکی از فرزندان او که حدود سه دهه در هیات مدیره حضور داشته و بیش از بیست سال سکاندار امور بازرگانی این شرکت بوده مدیریت شرکت را بر عهده دارد.
شرکت کهریزک توان بالایی در تجارت بینالمللی کاغذ و کارتن دارد و با تولید روزانه یکصد تن کاغذ جزء تولیدکنندگان متوسط در کشور محسوب میشود. این شرکت بخشی از تولیدات خود را در خط کارتنسازی به کار گرفته و جزء تولیدکنندگان و صادرکنندگان ورق و جعبه کارتن نیز میباشد.
پس از صدور دستور وزیر محترم صمت در خصوص محدودیتهای صادراتی کاغذ و کارتن و بروز و ظهور بعضی ضعفهای قانونی و صنفی نهادینه شده در این عرصه، گزارشی میدانی از فعالان و صاحب نظران این حوزه تهیه کردیم که گفت و گو با پل جمایل بخشی از آن است.
پل جمایل صریح و بی تعارف صحبت میکند و مثل بیشتر لبنانیها شم بسیار بالایی برای کسب و کار و مسائل اقتصادی تولید و تجارت دارد. وی علاقمند به تجارت شفاف است و مصرانه سعی دارد کسب و کار خود را در چارچوبهای استاندارد جهانی انجام دهد.
پل جمایل/ مدیر عامل شرکت کاغذ و کارتن کهریزک:
مسئله از دید من بسیار ساده است
اول این که ظرفیتهای صنعت کارتن در ایران حداقل دو تا دو و نیم برابر نیاز کشور است. در این صنعت خواب سرمایه داریم در حالی که میتوان ظرفیتها را با صادرات پر کرد. این مسئله در مورد کاغذ هم صدق میکند. ظرفیتهای کاغذ بیش از نیاز کشور است. همین امروز با چهار یا پنج پروژهای که راه افتاده و پروژههایی که در دست طراحی هستند مازاد ظرفیت داریم. برای نمونه میتوانم بگویم ده سال پیش همه ما کاغذ تست لاینر یا تاپ کرافت لاینر کیفیت بالا را وارد میکردیم. ولی امروز مازاد تولید داریم. از دید من وقتی در کشور با مازاد ظرفیت روبرو میشویم باید آن را در صادرات تزریق کنیم.
ما در صنعت سلولزی مشکل کمبود مواد اولیه داریم. اگر قصد داریم تغییرات مثبتی در این وضع ایجاد کنیم باید صادرات کاغذ و کارتن را آزاد بگذاریم ولی در مقابل از کاغذسازان بخواهیم به همان میزان که صادرات انجام میدهند مواد اولیه وارد کنند. آبان سال گذشته وقتی این دیدگاه را مطرح کردم همه به من گفتند آقای جمایل؛ انبارهای ما پر از مواد اولیه است! ولی چه شد؟ قیمت آخال از کیلویی 700-800 تومان رسید به 2700 تومان! بعد یک دفعه اعلام شد که واردات آخال آزاد است. آن موقع بیش از شانزده هزار تن آخال وارد کشور شد که هفت هزار تن از این مقدار توسط بنده برای کاغذسازان تامین شد. آقایان گفتند حالا قیمت آخال را پایین بیاوریم. آن هم در فصل زمستان که افت آخال داریم. متاسفانه کیفیت آخال بالا نرفته است. الان این بزرگترین مشکلی است که ما داریم.
دومین نکته از نظر من این است که چندین نهاد و سازمان داریم که دخالت میکنند. مدام بخشنامه صادر میکنند. من یک منشی را مامور کردم که وارد تمام سایتها شود و بخشنامهها و مصوبهها را پیدا کرده و به من اطلاع دهد!
سوم این که صادرات باید از طریق خود تولیدکننده انجام شود. تولیدکنندهای که امکانات صادرات از نظر دانش فنی و روابط را ندارد باید با یک شرکت واسطه (Broker) رسمی کار کند. نه این که آقای فلان بیاید محصول تولیدکننده را بخرد و با کارت بازرگانی آقای بهمان آن را رد کند. با این شکل هیچ گاه تولیدکننده نمیتواند ارزیابی درستی از بازار داشته باشد.
امروز بزرگترین اشتباه این است که جلوی صادرات کارتن و کاغذ را بگیریم. بله ممکن است بگویند کاغذ برای داخل کم میآید. چاره کار این است که درصد تعیین شود. مثلا ده درصد ظرفیت صادر شود.
باید نیاز واقعی خود را بصورت علمی تحلیل کنیم. موجودی ما در داخل کشور باید مقداری بیشتر از آن باشد. بقیه را تشویق به صادرات کنیم.
الان بار ضایعات کاغذ متعلق به من دو ماه است که در گمرک غرب مانده. مجوز دارم اما منتظر نامه محیط زیست هستم. میگویند برای نمونهبرداری وقت ندارند! در گمرکهای یزد و مشهد و ساوه بار مانده و ترخیص نمیشود. برای این که وقت ندارند بیایند و نمونهبرداری کنند.
شما باید این مشکلات را از سر راه صنعت بردارید. مثلا آخال آمده در گمرک است. به مسئولان محیط زیست میگویم 10 درصد آن را نگه دارید تا نمونهبرداری شود و 90 درصد را ترخیص کنید تا بیاید برای بخش تولید. جلوی گرانی و تورم رو بگیرید. آن 10 درصد را هم با سختگیرانهترین روش بررسی کنید. نه این که بار من به گمرک رسیده دستور میدهند همه بار را تخلیه کن!
از اردیبهشت تا امروز نتوانستهام یک مجوز از بانک مرکزی بگیرم. من به شرکت X کاغذ میفروشم. در مقابل شرکت X باید از شرکت Z آخال تهیه کرده و به من بدهد.
باید این دلارهای متفاوت را کنار بگذارند. باید بگویند هر صادراتی در مقابل واردات میتواند قانونی باشد. خیلی از کشورها وقتی در تنگنا مانده بودند چنین کاری را کرده بودند. این باعث میشود که بنده جای این که پول را برگردانم کالای مفید وارد میکنم.
بنده نظرم را خیلی ساده و روان میگویم. آقایان کمتر بخشنامه صادر کنند که ما هر روز با یک اتفاق غیر مترقبه روبرو نشویم.
دیگر این که سیستم و روند کار را روان کنید و این که اگر کامپیوترها مشکل دارد یا سیستمها بالا نمیآید همان روش دستی را انجام دهید!
و توصیه آخر این که جلوی صادرات را گرفتن زمانی که تولید بیش از مصرف باشد کاری اشتباه است.
برای مثال الان گفته میشود که صادرات کاغذهای یکروسفید (وایت تاپ) ممنوع است. به چه دلیل صادرات آن ممنوع است؟ آمار واردات یک سال گذشته کاغذ سفید که مشابه آن در کشور هم تولید میشود به پانصد تن نمیرسد. البته ما تولید انواع لوکس آن را نداریم. ولی آن را که تولید داریم آمارش کجاست؟ من به یارانه و ارز 4200 تومانی که به کاغذ چاپ و تحریر داده میشود کاری ندارم. من خودم را میگویم. هر ساله هم صادرات کارتن و هم کاغذ دارم. بنده حداقل از هشت کارخانه کاغذ میخرم. حتی یک نوع کاغذ هم به نام خودم صادر نکردم. همه صادرات به نام تولیدکنندگان انجام شده است. زیرا با روش و استاندارد بروکری(واسطه) کار میکنم. من فقط واسطه فروش هستم.
اگر میگویم صادرات فقط باید توسط خود تولیدکننده یا نماینده او (واسطه) و به صورت رسمی انجام شود برای این است که قبلا اتفاقات نامطلوبی افتاده است. زمانی قیمت در ایران ارزانتر از خارج بود. کاغذها را ریالی میخریدند ولی به جای آن که مصرف کنند آن را صادر میکردند. چرا سیستم ما در کشور باید طوری باشد که چنین اتفاقی بیفتد.
اگر از صادرات جلوگیری کنید صنعت بستهبندی بیچارهتر خواهد شد.
ولی باید کاغذسازان را موظف به رعایت بعضی تعهدات کنیم. این که به هر درصدی که صادرات میکنند موظف به واردات الیاف باشند. زیرا در کشور کمبود الیاف داریم. یعنی اگر 20 درصد را صادر کردیم باید 20 درصد هم واردات داشته باشیم.
این جا را خوب توجه کنید. هفته گذشته پنج ماشین در گمرک غرب داشتیم. گفتند ممنوع شده و پلمپ کردند. گفتم چه کسی گفته ممنوعه؟ بروید و در سیستم خودتون با دقت ببینید. این دو تعرفه ممنوع نیستند. فرد مربوطه زیر بار نرفت! تا این که صدای ما هم بالا رفت. دیدند کوتاه نمیآییم. گفتم میروم حراست شکایت میکنم. قبول کرد و در سیستم نگاه کرد و گفت: “آهان ببخشید…..!”
ماشینهای ما را سه روز در گمرک خوابانده، نمونهبرداری کرد و به آزمایشگاه خودش برای تایید فرستاد. بعد از سه روز پاسخ آمد که بله این کاغذها مربوط به این دو تعرفه است!
خب چرا این طور کار میکنید؟ شما در اسناد خود ثبت کنید که هر کاغذسازی کدام تعرفهها را تولید میکند. وقتی من کاغذ شرکت کهریزک را آوردهام گمرک و اسناد رسمی و لیبل آن هم گواهی میدهد که کاغذ کهریزک است یعنی یا آن تعرفه هست یا این یکی. دیگر آزمایشگاه رفتن و وقت تلف کردن برای چه؟ تولید همه کاغذسازان صادرکننده از نظر شماره تعرفه کالا مشخص است.
هزینه خواب این محصول پشت گمرک را چه کسی میدهد؟ خسارت بیتوجهی مامور گمرک یا اشتباهات سیستمی گمرک را چرا من بدهم؟
ما نشستیم برای هم ضرر روی ضرر ایجاد میکنیم!!. اگر ده درصد بار من که در گمرک خوابیده را برای نمونهبرداری نگه میداشتند و بقیه را آزاد میکردند بسیاری از هزینهها بر من وارد نمیشد. ببینید محیط زیست به من میگوید یازده روز دیگر کارشناس میفرستیم! آن قدر کلنجار رفتیم تا محیط زیست گفت که اگر نماینده گمرک خودش کار نمونهبرداری را انجام دهد و نمونهها را در پاکت پلمپ شده برای ما بفرستد قبول میکنیم. اگر نه میخواستند یازده روز دیگر بار ما را در گمرک نگه دارند تا تازه بیایند و نمونهبرداری کنند و ببرند برای آزمایش. این هزینهها که گمرک و سایر نهادها بر صادرکننده و واردکننده وارد میکنند چه کسی میپردازد؟ گرانی از کجا میآید؟ الان هم نشستهایم که فردا یا پس فردا نتیجه نمونهبرداری بیاید چون برای اعلام نتیجه آزمایشی که انجام میدهند باید یک هفته صبر کرد.
حرف من با دولت و مسئولان این است. از اول فکر همه جا را بکنید. فکر چالشها و مشکلات صنعت را بکنید. برای صنعت چالش جدید ایجاد نکنید. بنده به نوبه خود به اندازه نیاز خودم دارم و زندگی قابل قبولی دارم. اما نگذاریم به جایی برسد که بسیاری از صنعتگران زمینگیر شوند و صنعت خود را رها کنند.
یک مثالی را در این جا میگویم
زمانی که بخشنامه صادر کردند و صادرات کارتن را ممنوع کردند کارخانهای را میشناسم که سفارش مشتری خارجی خود را تولید کرده بود. این کارافرین بیچاره داشت دیوانه میشد. خب اگر میخواهید چیزی را ممنوع کنید یک مهلتی تعیین کنید. اجازه بدهید سفارشاتی که در دست تولید است یا پیش پرداخت آن دریافت شده و آماده انجام است به سرانجام برسد و تحویل مشتری شود.
در مرزهای پیرانشهر و مهران حداقل دویست ماشین کارتن صادراتی بود. پشت مرز مانده بودند. این خیانت نیست؟ کارتن چاپ شده و برش خورده مشتری خارجی را پشت مرز نگه داشتند که صادرات کارتن ممنوع شده! این ماشینها یک هفته تا ده روز پشت مرز متوقف ماندند. فوری دستور صادر میکنند و فوری هم اجرا میکنند. این کارتنهای چاپ شده وبرش خورده که به درد هیچ کس دیگری نمیخورد. در واقع داریم به آن کارتنساز نگونبخت میگوییم که همه این تولید خود را یعنی پول خود را خمیر کن.
من مدام در کشورهای منطقه هستم و بازار منطقه را میشناسم. میگویم با قیمت انرژی در ایران و بعضی مزیتهای نسبی که داریم میتوانیم رقابت کنیم. منظورم رقابت در کشورهای منطقه خودمان است. از آن طرف ظرفیت خالی هم داریم. در واقع باید به فکر استفاده صحیح از سرمایه صاحبان صنایع باشیم.
من به کارتنسازیها هم کاغذ میدهم. در این جریان اخیر اقلا صد نفر از عراق با من تماس گرفتند که آقای جمایل ما میدانیم تو به کارتنسازان کاغذ میدهی. به آن کارتنسازی که کاغذ میدهی بگو تو را به خدا کار ما خوابیده. کارتن نداریم.
واقعا باعث تاسف که بگویم در عراق کارخانه بسیار بزرگی وجود دارد که میانگین مصرف کارتن آن روزانه شش کانتینر بود. این کارخانه هشتاد درصد نیاز کارتن خود را از ایران تامین میکرد. متاسفانه بعد از این جریان تصمیم گرفت که این میزان را به چهل درصد کاهش دهد.
یعنی پیش از این ماجرا بیست درصد کارتن خود را از یک شرکت کویتی و هشتاد درصد دیگر را از ایران تهیه میکرد. بعد از ممنوعیت صادرات کارتن این شرکت تصمیم گرفت سهم ایران را با ترکیه نصف کند و چهل درصد نیاز خود را با کارتنساز ترک قرارداد بست.
وقتی پرسیدم چرا چنین کاری کردی گفت وقتی ارسال کارتن از ایران سه چهار روز متوقف شد و من مجبور شدم کمبود خود را با قیمت بالا از ترکیه تامین کنم فهمیدم که ایران شریک تجاری مطمئنی نیست. دقیقا گفت Iran is not stable partner. من عازم آن جا هستم بلکه بتوانم این رابطه ترک خورده را پیوند بزنم.
بخشنامه نوشتن برای شما قشنگ است. بنویسید ولی پیامد آن را هم حساب کنید. از مسئولان خواهش میکنم هنگام مشورت افرادی را از صنف دعوت کنند که سیاسی نباشند. افرادی را دعوت کنند که فکر جیب خود نباشند بلکه منافع را در بعد کلان و ملی ببینند.