امروزه شاهد سه استراتژی مسلط در تهیه مشخصات کنترلی برای ماشینآلات بستهبندی هستیم.
در استراتژی اول، هیچ مشخصاتی تهیه نشده و کار به سازنده دستگاه واگذار میشود. این استراتژی برای ماشینآلات مکانیکی جواب داده و ممکن است برای ماشینآلات کاملا مستقل در عملیاتی که امکان کار در حالت پایین بودن اثربخشی کلی دستگاه (OEE) وجود دارد مناسب باشد. من به طور عملی شاهد آن بودهام که این استراتژی بعضا منجر به ازکارافتادگی ماشینآلات شده است. این استراتژی را به هیچ کس توصیه نمیکنم، زیرا مانند آن است که بدون داشتن مقصد، عازم سفر شد و بنابر این هر مسیری میتواند به هدف ختم شود.
استراتژی دوم، ادامه کار با مشخصاتی است که طی سالهای متمادی تکامل یافتهاند و اصولا متکی به وفادار ماندن به یک شریک اتوماسیون با این امید است که به طور پیوسته قطعات، سیستمهای آموزش و اتصال را ساده میکند. من در دهههای 1980 و 1990 در گروه اتوماسیون شرکت هِرشی این استراتژی را اجرا کردم. اما در دنیای پرشتاب امروز که سختافزار بسیار ارزان شده، دلایل بسیاری که موجب انتخاب این استراتژی میشد دیگر غیر قابل توجیه است. امروزه شاهد آن هستیم که عملکرد تامینکنندگان ارجح قدیمی به علت دغدغههایشان نسبت به سازگاری با تجهیزات جدید و تلاش اضافی در توسعه پلتفرمهای اختصاصی و سیستمهای ارتباطی کند میشود.
یکی از ناراحتکنندهترین اظهاراتی که من طی بیش از 35 سال کار به عنوان یک متخصص اتوماسیون شنیدم وقتی بود که یک همکار در یک شرکت پیشروی مواد غذایی اعلام کرد که شرکت او تصمیم گرفته فعلا از نوآوریها صرف نظر کند تا وقتی که توسط شریک اتوماسیون ارجحشان قابل ارائه شوند. این جا بود که برایم روشن شد رویکرد تامینکننده ارجح میتواند به آسانی نوآوری را محدود کرده و هزینههای خرید را افزایش دهد.
استراتژی سوم شامل بازنویسی مشخصات بر اساس نیازهای عملکردی و استانداردهای پذیرفته شدهی بینالمللی است. این استراتژی از صرفهجوییهای ناشی از مقیاس، سرعت توسعه در بازارهای کالای مصرفی و IT با استفاده از پلتفرمهای PC به همراه استانداردهای سیستمباز (open-system) برای نرمافزار و ارتباطات بهره میبرد. همچنین این استراتژی امکان دستیابی به مزیت رقابتی زودهنگام را فراهم میکند اما مستلزم سطح دانش کافی در خصوص عملیات کارخانه است. من این استراتژی را به شرکتهایی پیشنهاد میکنم که میخواهند در کلاس جهانی فعالیت کنند.
برخی از استانداردها مانند استاندارد PackML شرکت OMAC در معماریهای اختصاصی یا کنترلباز قابل اجرا هستند. استانداردهای دیگر ممکن است تنها در معماریهای باز قابل استفاده باشند. آنها که دوران کامپیوترهای معروف به مِینفِریم (mainframe) شرکت IBM را به یاد میآورند این عبارت معروف را به خاطر دارند که:”هیچ کس به خاطر خرید IBM اخراج نشده است”. این شعار تبلیغاتی برای تشویق به خرید طراحیهای اختصاصی IBM به کار میرفت. اما نهایتا معماری بسته آنها منجر به سقوط کسب و کار سختافزار IBM شد، زیرا صنعت به سمت پلتفرمهای PC پیش میرفت که با وجود باز نبودن به لحاظ فنی، به عنوان یک استاندارد واقعی استفاده شده و برای بسیاری از تولیدکنندگان سختافزار، امکان نوآوری را فراهم میآورد.
همگرایی کنترل دستگاه و سیستمهای مدیریت کارخانه، توجیه سرمایه، OEE و openSAFETY همگی به یک اندازه در معماریهای اختصاصی یا باز قابل کاربردند اما برخی از آنها ممکن است کمتر هزینه بر باشند و یا به نحو آسانتر پیادهسازی شوند *