توانا بود هرکه دانا بود

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 116 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

دانش توانايي مي‌آورد.توانايي را امروز با پول و قدرت و اعتبار و خلاصه هر چيزي که براحتي به دست نيايد معني مي‌کنند. درست است که در اين روزگار ممکن است به افرادي برخورد کنيم که کودن، خسيس، خنگ و ترسو باشند و بعضي از موارد توانايي را که در بالا اشاره شد در اختيار داشته‌باشند و همين امکانات مردم را به اشتباه اندازد که اين توانايي از دانايي بوده است. اما آن توانايي که از آن صحبت مي‌شود خلاقيت و نوآوري است.

چنين توانايي تنها در گرو دانش و شعور است. خداوند از همه داناتر است پس از همه تواناتر هم هست.

در صنعت ما يعني صنعت بسته‌بندي و صنايع جانبي آن، توانايي از اهميت زيـادي بـرخوردار است. زيرا ذات اين صنعت برپايه سفارش است. هر شخص حـقـيـقـي يـا حـقـوقـي کـه بـخـواهد در صنعت بسته‌بندي ماندگار باشد بايد از انـعـطـاف‌پـذيـري و هـمـاهنگي بالايي برخوردار باشد. شکل و نوع سفارشات و درخواستهاي بازار ماه به ماه تغيير مي‌کند. صنعت بسته‌بندي صنعتي ثابت نيست و مدام در حال تغيير مکان و جهت است.

انـعـطاف‌پذيري و هماهنگي نياز به توانايي بالا دارد. متاسفانه توانايي در صنعت بسته‌بندي ما بيشتر از جنس پرورش اندام است و بيشتر در حجم و عرض و طول نماد پيدا مي‌کند. چنين توانايي، انعطاف‌پذيري به دنبال ندارد.

بي‌شک براي هماهنگ بودن و انعطاف‌پذيري نياز به دانايي است. اين دانايي که من آن را دانش معني مي‌کنم حلقه گمشده بسياري از صنايع کشور است. اما يک بار ديگر تصريح مي‌کنم بسياري از صنايع براي بقا و توانمندي خود نياز به تحرک زيادي ندارند. در حالي که تکرار در صنعت بسته‌بندي به ماي توقف، جا ماندن و حذف از بازار است.

من خود اهل توقف و تکرار نيستم شايد دليل اين که با موضوع بسته‌بندي ميانه خوبي داشته‌و در آن فليت مي‌کنم همين باشد. امکان ندارد بتوانيم ادعا کـنـيم در صـنـعـت بـسته‌بندي جايگاهي داريم اما پيوسته‌ نگران نادانسته‌ها و عقب‌ماندگي‌هايمان نباشيم. البته‌بسياري اين را در تجهيزات و حجم توليد معني مي‌کنند. نتيجه آن هم همين مي‌شود که هر کاري مي‌کنيم باز احساس مي‌شود کار کامل نبوده و شبيه مونه‌هاي کشورهاي پيشرفته‌يست.

يـک مـثال مي‌زنم. بسياري در ايران هستند که براي نفوذناپذير کردن از ضخامت و مواد بيشتر استفاده مي‌کنند. اين درست مانند همان افزايش حجم عضلات است. يا همين مشکل سخت باز شدن دربندي بسياري از محصولات داخلي. همين جا توقف کنيم. در اين جا توليدکننده بيش از آن که به دنبال آسايش و راحتي مصرف‌کننده باشد در پي رفع مسئوليت از خود و کالايش است.

يعني اين که يک کودک، يک کهنسال، يک معلول جسمي حرکتي اگر نتواند در فلان ماست يا پنير را باز کند براي ايشان اصلا مهم نيست. همه اين افدي که نام بردم در نهايت مجبور خواهند شد از يک وسيله تيز براي باز کردن بسته‌استفاده کنند که در واقع همين افراد هستند که نبايد از آن وسيله استفاده کنند.

همه اين مشکلات از کمبود دانش است. به دليل آن که ما خود را بي‌نياز از آموختن مي‌بينيم. اصولا جامعه‌اي که در آن دانش با مدرک سنجيده شود مانند عضله‌اي است که با قرص و آمپول رشد کرده‌باشد. زيرا مدرک موجب خلاقيت نمـي‌شـو. دوستي مي‌گفت بارها در آلمان ديده‌ام که فردي با مدرکي در حد دبيـرستـان بـر مهنـدسـان دانشگـاه‌ديده مديت کرده و جالب است که نه آن مهندسان احساس حقارت و کمبود کرده‌اند و نه آن مدير ماهر به دنبال مدرک بوده است. پس منظور من از دانش، مدرک دانشگاهي نيست.

بستـه‌بنـدي خـود شـاهـد ايـن ادعـا اسـت. زيرا از بين انبوه کارشناسان و باتجربه‌هاي بسته‌بندي در جهان بندرت مي‌توان افرادي را پيدا کرد که مدرک دانشگاهي بسته‌بندي داشته‌باشند.

متاسفانه معضل عدم نياز به شاگردي و پرسيدن، در همه سطوح جامعه رسوخ کرده است و اين مسئله در خصوص بسته‌بندي که هيچ حد و مرز مشخصي ندارد و برايش مقطع و مدرک تعريف نشد شدت بيشتري دارد.

نمونه آن، مراکز مختلف آموزشي دولتي هستند که با وجود داشتن برنامه و سازماندهي‌از توجه به آموزش بسته‌بندي طفره مي‌روند.

بسته‌بندي حلقه تکميل‌کننده بخش صنعت و بازرگاني است. با اين حال مراکز آموزشي مربوطه بويژه در خارج از تهران آن را مسئله‌اي فرعي مي‌پندارند.

بسيـاري از ايـن سازمانها در خصوص آموزشهاي بسته‌بندي دوگانه عمل مي‌کنند. بعضي اصولا اهتمامي‌به بالابردن دانش بسته‌بندي در بين اهالي صنعت و تجـارت و کشـاورزي نـدارند. برخي ديگر آن قر اي دانش را سهل وآسان و خـودشـان را متخصـص مـي‌بيننـد کـه خـود دسـت‌بـه‌کار آموزش بسته‌بندي اما متـاسفانه به صورت غير استاندارد مي‌شوند. شايد بتوان گفت در بيشتر موارد مطالب آن قد بد و يا تکرار است که نطفه آموزش بسته‌بندي در همان دوره اول کور مي‌شود و کسي تمايل به ادامه آن نخواهد داشت.

در واقـع بسيـاري از آمـوزشهـاي غيـر استـانـدارد و سمينارهاي بسته‌بندي چهره‌اي منفعل و بي‌فايده يا شعارگونه از بسته‌بندي ارائه مي‌دهند.

به نظر مي‌آيد تا زماني که دست‌اندرکاران بسته‌بندي در کنار فعاليتهاي صنفي خود جايگاهي را براي کسب اطلاعات و دانش فني در نظر نگيرند آن هماهنگي عمليـات ايـده‌آل کـه در پـروژه‌هـاي بسته‌بندي موفق جهاني ديده مي‌شود در پروژه‌هاي داخلي نهادينه و پايدار نخواهد شد.

بسياري از افراد مرتبط با صنايع بسته‌بندي و تاثيرگذار در آن، نشريات و اخبار مربوط به اين صنعت را به انتخاب خود مطالعه نمي‌کنند. بلکه حواسشان متوجه اخباري است که بيشتر به صورت شنيداري و هدفمند به ايشان مي‌رسد.

گام اول در دانستن و افزايش دانايي، جست و جو است. براي کسب اخبار بايد خودمان به دنبال اطلاعات باشيم. اين از آن عادات نيک است که هر کسي به دنبال آن مي‌رود از آن دست بر نخواهد داشت. اين نوع دانش‌افزايي و دانش‌جويي، يعني جست و جوي خبر، از همان جنس دانايي است که انسان را توانا مي‌کند.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .