بحران، شايد بهترين زمان

متني که در ادامه مي‌آيد به عنوان سرمقاله شماره‌ 107 ماهنامه صنعت بسته‌بندي به چاپ رسيده است

‌بي شک اين، زمان نخستين زماني نيست که بحران اقتصادي گريبان صنايع کشور را گرفته‌است. نمي‌خواهم هيچ چيز بدي را تاييد يا توجيه کنم. نمي‌خواهم خواننده‌ محترم تصور کند آن چه مي‌گويم از سر شکم‌سيري است، که بواقع آن چه از سال گذشته‌ بر ما آغاز شد و همچنان ادامه دارد در تاريخ دوازده سال انتشار ماهنامه صنعت بسته‌بندي مانندي نداشته‌است.

چـنـد مـاه پيش، روز پانزدهم‌ اسفند 1387 رييس‌کل بانک مرکزي ‌در مراسم ششمين جشنواره توليد ملي گفت: ”اگر صنايع شش ماه دوام بياورند رونق حاصل از افزايش قيمتها‌ نصيبشان خواهد شد“. از آن زمان سه ماه گذشته‌ است. تصور اين که پس از حلول سال نوهمه مشکلات به پايان خواهد رسيد و اقتصاد نيز مانند طبيعت به ما لبخند خواهد زد تصوري واهي بود. برف خوبي ا~مد. باران‌هاي خوبي باريد. اما وضع اقتصادي بهتر نشد. البته‌ بخش مهمي از صنايع و مردم به توصيه رييس بانک مرکزي هنوز در حال آوردن دوام هستند!

بياييد به حال و روز آدميان‌در هنگام بحران نگاهي بياندازيم. وقتي مشکلاتي از اين دست بروز مي‌کند مردم چند دسته‌ مي‌شوند. عملکرد سه دسته‌ ‌از مردم از ديد من مهمتر است. گروهي هستند که علت همه مشکلات را در بيرون از خود جست و جو مي‌کنند و به طور مطلق، ديگران را عامل ناکامي‌هاي خود مي‌دانند. گروهي ديگر بعکس گروه قبل در هر شرايطي خود را مسئول همه ناکامي‌ها مي‌دانند و فشار زيادي بر خود وارد مي‌کنند. ايشان دائم در حال تجزيه وتحليل خود هستند. يقينا اين گروه از گروه قبل بهتر و مسئولتر هستند. اما گروه سومي‌هم هستند که در برابر مشکلات به درون و بيرون نگاه کرده و سعي دارند هر دو عامل بيروني ودروني موثر در مشکلات خود را جست و جو و تجزيه و تحليل کنند.

اين گروه، ميانه‌رو هستند. نه سرنوشت خود را به صورت مطلق متاثر از عوامل بيروني و عملکرد ديگران مي‌بينند و نه خود را مسئول همه پيشامدهاي دور و اطراف خود. ويژگي مشترک دو گروه آخر در زمان بحران اين است که هر دو گروه به درون خود مي‌روند و عملکرد گذشته‌خود را کند و کاو مي‌کنند تا اشتباهات و ندانم‌کاري‌هايي را که باعث بروز وضع فعلي شده پيدا کنند.

با وجودي که هر دو گروه در بازنگري اعمال و تصميمات خود اشتراک دارند اما نتيجه‌گيري‌هاي اين دو گروه با يکديگر تفاوت دارد. نتيجه‌گيري گروهي که درونگراي مطلق هستند و فقط غلط‌هاي خود را مي‌گيرند در هنگام بحران مي‌تواند منجر به ياس و نااميدي شود. زيرا براي مثال در زمان جنگ، قحطي و يا در شرايطي شبيه ايران که اقتصاد دولتي است و تحت تاثير روش‌هاي ناپايدار و مقطعي مديران انتصابي قرار دارد و بسياري از مردم مسئول مطلق مشکلاتي که براي ايشان پيش مي‌آيد نيستند عملا انسان بايد هميشه خود را در حال اشتباه بداند.(البته‌انسان ممکن است بنا به فرموده‌ قرآن همواره در حال خسران باشد اما احساس زيانکاري دائمي با احساس اشتباه کردن دائمي تفاوت دارد.)

گروه سوم اما به گونه‌اي به درون خود نگاه مي‌کنند که عملکرد خود را در مواجهه با آن چه که در بيرون رخ مي‌دهد‌ ارزيابي کنند. به عبارتي ايشان خود را در بـرابـر رويـدادهـاي بيـرون از خـود، مـديـريـت مـي‌کننـد. از ويـژگيهـاي ايـن گروه، تجربه‌اندوزي است. بحران با وجود تلخي وتهديدآميز‌بودن، به دليل نوع برخورد اين گروه با آن، تبديل به فرصت مي‌شود. البته‌ واژه معروف ”درس عبرت“ نيز در همين ميانه ممکن است مصداق پيدا کند. نکته‌اي که ‌قصد دارم به آن بپردازم درست در همين قسمت از نوشته‌ام مصداق پيدا مي‌کند.

اين گروه آخر که موثرترين مردم عصر خود مي‌باشند گروهي پويا و اجتماعي هستند. افرادي که جوهره وجود خود را به کار گرفته‌ و با کنش‌ها و واکنشهاي محيط بيرون خود مي‌آميزند و در زمانه خود موثر هستند. اين افراد در شرايط گوناگون و برهه‌هاي مختلف زمان با توقعات زيادي که از خود دارند سعي مي‌کنند اطراف خود را تغيير دهند و در سرنوشت ديگران نيز موثر باشند. ايشان در زمان بحران در عين اين که عوامل بيروني را در مشکلات خود موثر مي‌دانند با حسي که در رهبران مي‌توان يافت به دنبال اصلاحاتي در خود مي‌روند تا ديگر هيچ گاه در برابر بحران‌هاي احتمالي که پيش خواهد آمد دچار مشکل نشوند. ممکن است اين تصميم هيچ وقت صورت واقعيت به خود نگيرد اما اراده‌ و تدبيري که براي تحقق آن به کار گرفته‌ مي‌شود مي‌تواند بسيار سازنده‌ و مفيد باشد.

تاريخ بشر بسيار شاهد شکوفايي و نوزايي(رنسانس) پس از بحران بوده‌است. البتـه‌ نمـي‌تـوان گفـت عبـور از بحـران در صـد در صـد مواقع، شکوفايي به دنبال داشته‌است. متاسفانه يا خوشبختانه ايران پر از افرادي است که به گروه سوم تعلق دارند و در بحران‌ها به شکوفايي مي‌رسند. شايد هم بسياري از مردم اين گونه هستند اما ايراني‌ها نتيجه‌گيري خوبي از بحران‌ها دارند. همين نکته‌ ”نتيجه‌گيري“ و انتخاب مسير مجدد است که عامل بحران را از تهديد به فرصت تبديل مي‌کند. وقتي گروه مورد نظر ما در زمان بحران به درون خود مي‌روند و به تحليل متقابل شرايط بيرون و جايگاه و عملکرد خود مي‌پردازند به دنبال يافتن نقطه انحراف احتمالي خود هستند تا آن را اصلاح کرده‌ و مسير خود را به سمت مسير صحيح احتمالي انتخاب کنند. در اين هنگام است که بسته‌به توانايي‌ها و بزرگي و کوچکي ايشان امکان تغيير سرنوشت و تاريخ عصر و زمانه فراهم مي‌شود.

مـا از چنـديـن سال پيش شعاري را طراحي کرده و در همين مجله منتشر مي‌کرديم. اين شعار عبارت بود از : ”در زمان بحران همه به تغيير فکر مي‌کنند“. ما از اين شعار براي ايجاد تحرک و شادابي در صنايع و رونق دادن به بازار آگهي‌ها استفاده مي‌کرديم. اين شعار يک واقعيت است. نکته‌‌ اين جاست که نتيجه اين بازنگري‌ها و ميل‌به تغيير چه خواهد بود. فضاي ياس و دامن زدن به آن در زمان بحران مي‌تواند تغيير را در خروج از ميدان معني کند. تاجر شدن بسياري از ماشين‌سازان (کاري که در کشورهاي توسعه‌يافته‌ ديده نمي‌شود) نتيجه تصميم‌گيري در فضاي ياس است.

بـا ادامـه شـرايط بـد اقتصـادي به طورقطع و يقين، احتمال تغيير چيدمان سرمايه‌ها (مادي يا معنوي) بيشتر و بيشتر خواهد شد. در اين حال بايد اميد‌ داشت تغييرات (حول حالنا) ناشي از بازنگري‌هاي زمان بحران، به چيدمان بهتري (احسن الحال) منجر شده و همه چيز به جايگاه صحيح‌تر خود نقل مکان کند.

سردبیر پایگاه خبری پیام صنعت بسته‌بندی عضو سازمان خبرگزاران بین‌المللی بسته‌بندی IPPO (International Packaging Press Organization) member

بیشتر بخوانید . . .