نامه خطاب به آقای محمدرضا علیرضایی

نامه سرگشاده مهدی رضاییان مدیر چاپ اندیشه آمل به محمدرضا علیرضایی رییس هیئت مدیره شرکت نورتک تابان

چاپ و اندیشه آمل1

سرور ارجمند جناب آقاى محمدرضا علیرضایی

رئیس هیت مدیره شرکت نورتک تابان نماینده شرکت KBA
و پدر جناب آقاى سعید علیرضایی

با عرض سلام و ارادت
می‌دانم عمرى را صرف آموزش کرده‌اید و الفباى دانایی را به خیلى از مدیران مرز و بوم کشورم آموخته‌اید. دسته گل‌هاى نوشکفته خود را به میهن عزیزمان هدیه کردید. اینها همه قابل ستایش است و امروز دوران بازنشستگى را سپرى می‌کنید. شما نیاز دارید که در آرامش باشید و من پیشاپیش از شما عذرخواهى می‌کنم که با چند سطر درد دل، وقت شما را می‌گیرم.

حاج آقاى بزرگوار، من در تاریخ ١/٥/١٣٩١ با آقازاده‌ی شما مدیر عامل شرکت نورتک تابان قراردادى به ارزش دو میلیون و پانصد و پنجاه هزار یورو منعقد کرده‌ام که از این مبلغ، هشتصد و پنجاه هزار یورو را نقدأ پرداخت کردم. پانزده روز بعد از این پرداخت، شرکت نورتک تابان طى نامه‌اى اعلام کرد و بر اساس ایمیل کمپانى KBA ماشین‌آلات خریدارى شده ما را در تاریخ مقرر در قرارداد تحویل خواهند داد.
پس از پرداخت مبلغ فوق و دریافت نامه شرکت نورتک تابان سوله‌اى به مساحت ٢١٠٠ متر مربع برای نصب و راه‌اندازی تجهیزات احداث کردیم که براى شرکت من بیش از یک میلیارد تومان هزینه در بر داشت.

موعد مقرر در قرارداد فرا رسید و شرکت نورتک تابان به تعهد خود عمل نکرد. بعد از عدم ایفاى تعهد شرکت نورتک تابان و عدم پاسخگویی کارخانه KBA آلمان برابر با ماده ٨ قرارداد، از اتحادیه صنف چاپ تقاضاى رسیدگى و حکمیت کردم. شرکت نورتک تابان هیچ گونه اعتنایى به مراحل رسیدگى نکرده و حسن نیتى جهت حل مسئله نشان نداد و حرمتی براى پیشکسوتان صنف قایل نشد و اعلام کرد مشکل ما به دادگاه احاله شود. در نهایت و علی‌رغم میل شخصی ناگزیر به اقامه دعوا در دادگسترى شدم. از تابستان سال٩٢ تاکنون مراحل دادرسى را با نوبت‌هاى طولانى درحال طى کردن هستیم و شرکت نورتک تابان هر دوره با بهره‌گیرى از وکلاى مجرب و توانا براى خود وقت خرید. گفتنی است تاکنون مبلغ پانصد میلیون تومان بابت هزینه ابطال تمبر و وکیل و ایاب و ذهاب برای شرکت من هزینه شده است. مبالغ فوق حدود پنج میلیارد تومان براى ما خروجى نقدى در بر داشته و از آن جایی که تامین این وجه از منابع بانک و بازار بوده در این سه سال به اندازه خودش برای ما هزینه داشته است.

ما به تعهدات خود بر اساس قرارداد عمل کردیم. اما متاسفانه شرکت نورتک نه ماشین‌آلات فروخته شده را تحویل داده و نه حاضر به برگرداندن پول دریافتى است.

حاج آقاى بزرگوار، درى نیست که نزده باشم. عالى‌ترین مقام دولتى مربوطه یعنی وزیر محترم ارشاد، معاونین وزر، روسا اتحادیه‌های چاپ، لیتوگراف، صحاف، صادرکنندکان چاپ، بزرگان و ریش‌سفیدان بازار همه در جریان امر هستند اما متاسفانه جوابى جهت حل موضوع دریافت نکرد‌ام. از این رو ناگزیر اسباب زحمت شما شدم تا شاید پس از سه سال، جناب آقاى سعید علیرضایی از شما شرم کند و حق‌الناسی را که سه سال با نام شما (به عنوان ریس هیت مدیره) ا ما گرفته عودت دهد.

من به احترام اسم حضرتعالى به عنوان ریس هیت مدیره در قبال وجه پرداختى از پسر شما، ضمانت‌نامه بانکى نگرفم. آیا این جوانمردی است آقاى سعید علیرضایی خود را پشت پیچ و خم‌های قانونى مخفى کند؟ آیا این جز ناتوانى در پرداخت تعهد، چیز دیگرى می‌تواند باشد؟

حضرتعالی در مقام رییس هیئت مدیره شرکت نورتک تابان در هنگام انعقاد قرارداد با شرکت اندیشه آمل، هر چند که بسیاری از اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض فرموده باشید اما از منظر قانون، اختیاراتی دارید که حتماً به آن واقف هستید. همچنین آگاه هستید که قرارداد مذکور، یک قرارداد بین اشخاص حقیقی نبوده و بین دو شخصیت حقوقی منعقد شده و آثار قضایی آن، همه اعضای هیئت مدیره را در بر خواهد گرفت.

یادآوری این موضوع نه از باب تهدید، بلکه از باب تلنگری به وجدان بیدار یک معلم، که همواره خوبی و درستی را به دیگران آموزش داده می‌باشد، و یادآور مسئولیت‌های رئیس هیئت مدیره یک شرکت تجاری است که رهبری هیئت مدیره آن را بر عهده دارد می‌باشد، و دست بر قضا، همه‌کاره آن شرکت نیز فردی است که مستقیماً و مستمراً در دامان علم و اخلاق شما و به میزان عدد نفس‌های آن آموزگار، رهنمودهای علمی و تربیتی دریافت کرده است.

می‌دانید که در دادگاه وجدان عمومی، ظلم به حق مردم، نابخشودنی است به خصوص آن که این حق در شرکت اندیشه آمل، آینده و زندگی جماعتی از کارگران و کارمندانی را در بر گیرد که چشم امیدشان به منافع حاصل از پیشرفت کار و کارخانه‌شان است. مردمی که هر یک با شرایط خاص خود از جمله ناشنوایی، معلولیت، مشکلات معمول و حاد رندگی و . . . روز را با تلاش‌هایی بی وقفه به شب رسانده و شب‌ها نیز فقط با این امید که فردا درهای کارخانه به روی آنها باز باشد و ماشین‌ها برای کار روشن شوند چشم بر روی همه سختی‌ها می‌بندند.

آیا من و شما می‌توانیم به همین اندازه هم چشم خود را ببندیم؟ من به عنوان کارفرمایی که همه زندگی خود را برای توسعه کار و آسایش کارگران و کارمندان خود، و البته برای خانواده خود، اینچنین در یک قرارداد محبوس کرده‌ام؟ و شما به عنوان رییس هیئت مدیره همان شرکتی که همه آن چه را که من برای این جماعت اندوخته بودم، محبوس کرده است؟

آیا این حق را نداشتم که تلنگری کوچک به وجدان یک معلم، یک رییس هیئت مدیره و یک پدر بزنم؟
راه من برای پیگری حق خود و کارکنان و خانواده‌ام بسیار طولانی، و همچنین عریض است که شاید شما با آموزشی دیگر به شاگردانتان بتوانید آن را کوتاه کنید.

از شما در آستانه نوروز و سپرى شدن سه سال از این قرارداد، عاجزانه خواهش می‌کنم به عنوان ریس هیئت مدیره شرکت نورتک دستور بفرماید پول شرکت ما را پس بدهند تا این جانب و کارکنان شرکتم در آستانه سال نو دعاگوی شما باشند. دست شما را می‌بوسم و براى شما آرزوى سلامتى می‌کنم.

بیشتر بخوانید . . .